سه گام اسرائیل در بازی جنگ منطقه
گروه بینالملل - دکترعلی مظفر - نخستین هجوم گسترده اسرائیل به لبنان در سال 1982 به بهانه سوء قصد ناموفق به جان سفیر خود در انگلستان اتفاق افتاد، در آن زمان رژیم اسرائیل با تمام قوا به بیروت لشکرکشی کرد و با محاصره و بمباران مواضع شیعیان به خیال خود ضرب شستی تمام عیار نشان داد و با رضایت خاطر به تلاویو برگشت.
دکتر علی مظفر، کارشناس اموربینالملل مجلس شورای اسلامی
در نوشتاری به روزنامه اقتصادسرآمد آورده است: اسرائیل در آن روزگار نمی دانست که در سال 2024 این محور مقاومت است که از چند سو با این رژیم وارد منازعه خواهد شد، در مخیله خود راه نمی داد که حماس با خلق شگفتی هفتم اکتبر زندگی آکواریمی اش را بتکاند و واکنشی تاریخی به 75 سال جنایت و کشتار اعراب فلسطینی نشان دهد و خود را در دوئلی از پیش دانسته و به مصاف لشکری تا بن دندان مسلح ببرد. حماس معتقد بود که با همه آسیبهایی که خواهد دید، پیروز میدان آزادی خواهد بود و در این راستا هرچند بر تلی از خاک خانه بنا خواهد کرد اما آرامش صهیونیستیها را بر هم خواهد زد، هرچند که باور داشت آمریکا این فرزند ناخلف خود را برای استقرار و برگشت به وضعیت عادی به هر شکل ممکن یاری خواهد کرد.
حماس در سرزمینی بحرانی فلسطین مرداب آرامش اسرائیل را بهم ریخت و رژیم اسرائیل نیز در این میان چاره ای جز مقابله با دشمنان خود که اکنون به انسجام و وحدت رویه رسیده اند، نداشت، بر این اساس؛ از میدان هفتم اکتبر بازی سه گام غلبه بر محور مقاومت را آغاز کرد، سه گامی مهم که عاقبت الامر بایست شروع می شد و برای ساکنین سرزمین اشغالی فلسطین نیز در برابر مسأله مرگ با شکوه و حیات در خواری، چاره ای جز ایفای نقش در بطن و متن بازی نبود. از سویی دیگر؛ رژیم اسرائیل نیز دریافته بود که تنها راه برون رفت از چنین بحرانی، سه گام مهم و هجومی غزه، لبنان تا ایران خلاصه کار خواهد بود. لذا برای ادامه بقا مجبور به عبور از مردابی در غرب آسیا شد و در این مسیر جنگ آفرینی در منطقه، با بمباران شبانه روزی غزه، کم رمق کردن حزب الله لبنان و در پایان با همکاری شرکای منطقه و آمریکا رویارویی مستقیم با ایران، تنها راه چاره و پایان دادن به همه نگرانی ها بود.
بنابراین آتش افروزی، ترور و دستاویزی به هر نقطه کور، یک پیروزی مهم برای اسرائیل تلقی شده و اتاق جنگ پشتگرم به آمریکای این رژیم نیز به این نتیجه رسیده بودند که حذف مهره های اساسی روشی، منطقی در توقف قطار در حال شتاب محور مقاومت است. نخست وزیر سرمست از نفوذی ها، تکنولوژی به روز آمریکایی و حمایت بی چون و چرای غرب در آوردگاه خون و ترور بر طبل جنگ کوبیدن را حتی از پشت تریبون سازمان ملل به گوش جهانیان رساند.
نخست وزیر باید تا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا نوار غزه را هر شب play کند و اینبار برای شگفتی دنیا با عبور از خطوط قرمز محور مقاومت دست به ترور وحشتناکی نیز بزند. نخست وزیر بر این باور است که پیروزی ترامپ می تواند او و اسرائیل در لبه پرتگاه را نجات دهد چرا که ترامپ نیز همچون او موافق با آتش بس در غزه، پایان جنگ بر علیه محور مقاومت نبوده و خاموشی مسلسل اسرائیل در مقابل محور مقاومت، پایان عمر سیاسی او تلقی خواهد شد. بنابراین بازی سه گام جنگ، تنها راهبردی منطقی تلقی می شود که در شرایط کنونی در منطقه به لطف تکنولوژی آمریکایی، محور مقاومت را سرگرم نموده تا انتخابات آمریکا آغاز شود و با انتخاب ترامپ اسرائیل و نخست وزیر برای چند صباحی دیگر آرامشی موقتی را در مرداب غرب آسیا داشته باشند. (هرچند که با اتفاقات پیش آمده شاید ترامپ به انتخابات نیز نرسد).
بر این منوال اسرائیل بعد از حماسه حماس در هفتم اکتبر سه گام برای خروج از بحران در غرب آسیا را بر خود واجب دید.
اسرائیل گام نخست را در غزه و در مقابله با حماس با شدت و حدت فراوان برداشت اما هرگز به مقصود نرسید و نخست وزیر که پاشنه آشیل تلاویو را اُسرای گرفتار در دست حماس می دانست نه تنها موفق به آزادی آنان نشد بلکه در رویارویی با مردمی خشمگین تلاویو که هر از چند گاهی چند جنازه اسیر تحویل گرفتند، خود را در گرداب داخلی نیز گرفتارتر دیده و از سویی دیگر نیز مورد عتاب و خطاب جامعه جهانی قرار گرفت و گام نخست در عرصه میدانی غزه، با کشتار 41 هزاری و عدم نیل به مقصود و شکست در مقابل حماس، بازنده به سمت گام دوم بازی جنگ رفت.
گام دوم؛ گشودن جبهه جدیدی در شمال و هجوم بی سابقه اما تکراری به جنوب لبنان بود که با عبور از خط قرمز محور مقاومت و منجر به ترور دبیرکل حزب الله شد. بمباران هر روز ناحیه ضاحیه لبنان را در برنامه خود قرار داد تا این رفتار موجب تمرکز افکار عمومی، شهرک نشینان و رسانه ها به لبنان و حمایت ناتو و آمریکا در کشتار لبنانی ها شود و سرنوشت این جنگ نیز چیزی جز از هم گسیختگی و آوارگی برای مردم شمال سرزمین های اشغالی، به خاک و خون کشیده شدن مردم لبنان و شکستی سه باره برای رژیمی خواهد شد که اینبار فرماندهء آنان را خارج از هرگونه قوانین بین المللی ترور شده است.
امروزه حزب الله؛ اگر بیشتر فرماندهان خود را از دست داده است، اما موفق به اتحاد دروزی ها، اهل تسنن و مسیحیان در کنار تشیع برای دفاع از لبنان شده است و حزب الله نیز با پیش بینی چنین روزی، خود را آماده رویارویی سخت و طولانی در آوردگاه تمرینی ضاحیه و حومه بیروت کرده تا در کنار اتحاد، دلایل معتبرتر، تسلیحات خود را در برابر ماشین کشتار اسرائیل رونمایی نماید. اسرائیل برای آنکه گام دوم را بدون شکست پیش ببرد، طی دو هفته آینده به لبنان لشکرکشی زمینی خواهد داشت و جنوب لبنان نیز که امروز خالی از سکنه شده با بمباران های وحشتناک اسرائیل، سرنوشتی همچون غزه خواهد داشت و حزب الله نیز با تمام قوا و با اعلان جنگ تمام عیار داشته های خود را تا حیفا و تلاویو خرج خواهد کرد. جنوب لبنان با آسیب های جدی مواجه خواهد شد و اسرائیل نیز درمانده تر و کم رمق تر، همچون دفعات پیشین با شکستی فاحش مجبور به ترک جنوب لبنان خواهد شد.
اما گام سوم؛ گامی ریسک پذیر با دامنه پروازی جنون آمیز برای اسرائیل خواهد بود چرا که این بار رویارویی با رأس محور مقاومت است. محوری که، محو اسرائیل از روی کره زمین را اصولی ترین شعار خود دانسته و اسرائیل نیز ضرب مثل ایرانی ها: «مرگ یکبار و شیون یکبار» را بجان پذیرفته و چاره ای جز هجوم همه جانبه با برخورداری از حمایت آمریکا و دیگر کشورهای همسو برای مقابله با ایران نخواهد داشت.
ایران که این روزها هم میهمان و هم نزدیک ترین فرمانده حامی خود در منطقه را از دست داده و تا پیش از این و در قبال مسأله کنسگولگری خود در دمشق که قرار بود برای «تنبیه و تنبه» فقط با «سیلی» اسرائیل را ادب کند، با «وعده صادق» و با «مشت» شبی نورانی را به بیت المقدس و تلاویو هدیه داد و اکنون مترصد زمان و مکان درست برای «انتقام» است و خود را برای سه گام سوم بازی جنگ اسرائیل آماده تر نموده است. از طرفی اسرائیل هم که در ورطه آتش غزه و بیروت دست و پا می-زند، تهدیدات و هشدارهای ایران را شدنی و باورپذیر می داند و مطمئن است که اینبار ایران بسیار سخت-تر و دردناک تر به تقابل برخواهد خواست.
آمریکا باور دارد که جهان رو به زمستان می رود و ایران اگر قرار است که به جنگ اسرائیل و حامیان این رژیم برود، بایسته است که اروپا را نسبت به قطب سرمای آن ناحیه هشدار دهد، کشورهای عربی حامی اسرائیل را بیدار کند و پایگاه های آمریکا را نیز مطلع کند که در این آوردگاه دست از پا خطا نکنند. اما؛ اگر رخصت آمریکا باشد و نبرد ایران و اسرائیل ارتفاع بگیرد، قطع به یقین کشورهای همسو، آمریکا و برخی کشورهای غربی ـ عربی به کمک این رژیم آمده و تقابل با جنگی همه جانبه به سود کشورمان نخواهد بود و ایران با آسیب بسیاری مواجه خواهد شد.
به گمان اینجانب، اسرائیل چاره ای جز تلاشی اندک در برابر هجوم ایران نخواهد داشت و ایران هم بعد از رسیدن به مقصود خود با دلیل متقن «انتقام» دست از ماشه خواهد کشید و سه گام بازی جنگ اسرائیل در گام دوم پایان خواهد یافت. چرا که ایران اگر قرار باشد که در این مخاصمه آسیبی ببیند علاوه بر اینکه افق چشم انداز کشورهای پیرامونی متحد آمریکا را به رویایی تبدیل خواهد کرد، اسرائیل را نیز به گونه ای شخم خواهد زد که هواپیماهایی که برای بمباران ایران به پرواز در آمده اند، در برگشت جایی برای نشستن در نقشه جغرافیا پیدا نخواهند کرد.
بر این اساس؛ اسرائیل گام سومی برای مقابله با رأس محور مقاومت بر نخواهد داشت به دوزخ مردابی خود باز برگشته و چاره ای جز همراهی آمریکا برای بقای بیشتر در میانه صلح و جنگ خاوری نخواهد داشت. پرواضح است که حامیان این رژیم به عقلانیتی دست خواهند یافت که برهم خوردن ثبات منطقه و آرامش خاورمیانه ای مشکلات عدیده ای را برای آنان به ارمغان خواهد آورد. خاورمیانه ای که انرژی زمستانی جهان غرب را تأمین می کند در بحبوحه جنگ ایران و اسرائیل با مخاطرات بی شماری مواجه خواهد شد و آتش در میانه Hartland پایگاه های آمریکایی را سیبل مشروع آماده به آتش ایران در منطقه خواهد کرد.