ناترازي انرژي در دریای نفت و گاز
غلامرضا مصدق - رتبه ايران از حیث دارا بودن ذخائر نفت بعد از ونزوئلا و عربستان مقام سوم و در ذخائر گاز بعد از روسيه مقام دوم جهان است. در مجموع ایران با دارا بودن یک مقام دومی در گاز و سومی در نفت در بین همکلاسهای نفتی و گازی خود شاگرد اول کلاس است. مثل دانش آموزی که داراي دو نمره ۱۹ و ۱۷ است، با معدل گیری، رتبه اول كلاس را بدست آورده، جایگاهی بی بدیل و رشک برانگیز برای ۱۹۳ کشور موجود جهان.
شاگرد اول گاز و نفت داستان ما، در سالهای قبل به تدریج بازارهای صادراتی نفت و گاز خود را به رقبا واگذار کرد، در سالهای اخیر، در زمستان گاز و در تابستان برق برای مصرف خود نداشت، امسال به وضعیتی رسیده که در فصل نسبتا معتدل پائیز، کمبود برق، گاز، بنزین، گازوئیل و مازوت را توأمان برای مصرف داخلی دارد!! الان به خاموشی نوبتی رسیدیم با سردتر شدن هوا گاز واحدهای صنعتی قطع خواهد شد و اگر گاز تولیدی در زمستان امسال فقط کفاف گرم کردن منازل و ادارات را بدهد، با وجود تعطیلی یا نیمه تعطیلی بخش صنعت باید دعا کنیم که حداقل گاز منازل قطع نشود. متاسفانه همه شواهد و قرائن نشان میدهد روند فعلی کاهش تولید و افزایش تقاضا در آینده هم استمرار خواهد داشت و چه بسا سال آینده با تعطیلی نسبتاً کامل صنعت حتی گاز و برق كافي برای مصرف منازل هم وجود نداشته باشد. اینکه روی اقیانوسی از نفت و گاز قرار داشته باشی، اما در تامین انرژی برای روشنایی و گرم کردن خانه های خود در قرن ۲۱ مشکل داشته باشی، شاهکاری بی بديل در حكمراني است که باید در کتاب رکوردهای گینس ثبت شود! این ناترازی در کوتاه مدت با واردات و در بلند مدت با سرمایهگذاری خارجی مقدور است، که فعلا نه پولی برای واردات موجود است و نه به دليل وجود تحريمهاي بي پايان و سیاست خارجی موجود رغبتی در سرمایه گذار خارجی برای اینکار وجود دارد. تحلیل رفتن تدریجی و لاینقطع صنعت نفت و گاز کشور، فقط مختص به اين بخش نيست، همين مشكلات به اشكال ديگر در، صنعت خودرو، بانكداري، صندوقهاي بازنشستگي، هواپیمایی، محيط زيست و غيره وجود دارد، اين ناكارآمدي ها نتیجه عملکرد این دولت (به معناي هيئت دولت) و آن دولت در گذشته و حال نیست، ناترازي انرژي فقط یکی از جلوه های ناكارآمدي حاصل از شيوه حكمراني است که با مديريت معقول و دو دوتا چهارتای اقتصادی معمول دنیا فرسنگها فاصله دارد. راه برون رفت از اين وضعيت رفتن به سوي حكمراني منطقی اقتصادی مشابه همه كشورهاي توسعه يافته است، که فعلاً در افق نشانه ای از آن دیده نمیشود.