روزنامه دریایی سرآمد گزارش میدهد؛
فاجعه در صنعت کشتیسازی!
باید شاهد بلوغ کشتیسازی باشیم، نه تعطیلی و حراج اموال کارخانه!
درشرایط کنونی خبر ورشکستگی کشتیسازی نگران کننده و دور از انتظار است
گروه صنایع دریایی - ایرج گلشنی - خبر رسید که شرکت کشتی سازی آمسکو اعلام ورشکستگی کرده و همه اموال خود را به معرض فروش گذاشته است. این خبر درحالی است که انتظار می رفت که شاهد بازگشایی شرکت های جدید کشتی سازی باشیم، نه حراج اموال و تعطیلی همیشگی!
انتظار روزنامه دریایی سرآمد
در شرایطی هستیم که حاکمیت دم از توسعه دریایی کشور میزند و با ابلاغ سیاستهای توسعه از یک سو و فعالیت دولتهای سیزدهم و چهاردهم در این راستا، دورنمای زیبایی از توسعه دریایی ایران دیده میشود. در چنین موقعیتی شنیدن خبر ورشکستگی یک کشتی ساز مهم به طور عمیق نگران کننده و دور از انتظار است. ما در روزنامه دریایی اقتصادسرآمد انتظار داشتیم حمایت ها به سمتی برود که کارخانجات کشتی سازی ما هم توسعه پیدا کنند و هم به کمیت آن ها افزوده شود و نه برعکس. این قصه، عکس ماجرا را روایت می کند.
نکته دیگر، توجه قوه قضاییه به کمک به حل مساله کارخانجات و جلوگیری از شکست و تعطیلی آن هاست. در این باره هم انتظار می رفت که این روسای محترم این قوه و مسئولان ذیربط دخالت کند و به نفع اقتصاد کشور و کشتی سازی ایران همتی به خرج دهد که گویا اقدامی نشده است.
البته ما مسائل داخلی کشتیساز مذکور را به درستی نمیدانیم، همین مقدار میدانیم که به دلیل بدهی مجبور است جوب حراج به اموال خود بزند. در این قاعده، بهتر نیست که با حمایت های مالی و قضایی و ایجاد فرصت برای بازپس دهی وام ها و ... مانع از شکست یک کشتیسازی و حتا خروج مال و مغز وی از کشور شویم؟ به نظر می رسد که باید مسئولان برای حمایت از وی آستین غیرت بالا بزنند و از این کشتی ساز حمایت کنند.
توسعه یا فاجعه؟
آن چه از مدیریت توسعه میدانیم، یک روند منظم رو به رشد کمی و افزایش کیفی و همه جانبه عموم صنایع و فعالیت های فرهنگی و اقتصادی است. در این مسیر، رشد و توسعه همزمان مد نظر قرار می گیرد. در چنین جریانی، شکست و تعطیلی بنگاه ها و کارخانجات صنعتی و اقتصادی امری خطرناک و در حد فاجعه است، زیرا مجموعه بزرگی از کار و توان و تجربه و سرمایه با هم از میان میروند. علاوه بر لطمه اقتصادی، ثلمههای فرهنگی و تاثیر منفی بر روح و روان جامعه و بازدارندگی برای سرمایهها ایجاد میکند. اگر ضرر و زیان شکست یک پروژه بزرگ، فقط منحصر در زیان صاحب یا صاحبان آن کسب و کار محدود می شد، اشکال چندانی پیش نمیآمد، اما زمانی که در مسیر توسعه دریایی یک کشور قرار بگیرد، ضرر که سهل است، فاجعه آفریده می شود.
تفاوت در چیست؟
فرض قطعی بر این میگذاریم که مقصر اصلی این شکست در کشتیسازی مذکور، مدیرعامل و سایر مسئولان و مالکان است، این فرض، ماهیت مساله را تغییر نمی دهد، زیرا آن ها تنها زیان دیده های این ماجرا نیستند و اثر این شکست به سایر بخش های جامعه نیز کشیده می شود و این فقط مختص این کشتی ساز نیست. در همه موارد چه دریایی و چه غیردریایی، شکست های بزرگ، آثار و تبعات منفی اجتماعی متعدد دارد و علاوه بر مسائل روحی و روانی جامعه، بی کاری کارگران و جمعی از کارشناسان و متخصصان به آن افزوده می شود.
از این رو، ما با یک پدیده فراشخصی مواجه هستیم و تفاوت جدی در این است که این مساله فراشخصی، گریبان جامعه را می گیرد و کل جامعه را با ضرر مواجه می کند. این است که انتظار می رود مسئولان امر، چه در قوه قضاییه که همواره ثابت کرده پشتیبان اقتصاد کشور است و کارخانجات زیادی را از مرگ نجات داده است، و سایر مسئولان در دولت به این مهم توجه کرده و اقدام ضروری انجام دهند. نشود قصه نوشدارو بعد مرگ سهراب.
نکته دیگر در تفاوت این قضیه این است که کشتی ساز، اموال خود را به فروش گذاشته است. کل کارخانه را به فروش کلی نمی رساند و حراج عمومی اعلام کرده است. این بدان معناست که کارخانه تکه پاره خواهد شد و دیگر امیدی برای بازیابی و بهسازی آن باقی نخواهد ماند. به طور طبیعی ما هم با کارخانه تکه پاره شده مواجه ایم و هم با صاحبانی که دیگر امید کار در ایران را از دست می دهند و به فکر مهاجرت خواهند افتاد تا حداقل بعد روانی مساله را برای خود کاهش دهند که این نیز ضرر و زیان مضاعفی است.
امید که مسئولان امر که خبر را دریافت کرده و از ماجرا بی شک با خبر شده اند، اقدام قابل قبولی انجام داده و مانع از زیانی چند وجهی برای توسعه دریایی و کل کشور شوند.