printlogo


«روزنامه دریایی سرآمد» هشدار می‌دهد؛
ملوانان ايراني «تنها  در دريا»«غريب در خشكي» 

از«شهربندر» گناوه خبر تلخ مي‌رسد
​​​​​​​گروه فرهنگ دریا- ایرج گلشنی- درک و مشاهده وضعيت اسف‌بار ملوانان ايراني، دل هر انسان با وجدان را به درد مي‌آورد. اكثر بي‌كار در اطراف بنادر يا صنف دريانوردان مي‌گردند و چشم‌انتظار فرجي از سوي مسئولان امر هستند. مسئولاني كه گويا فراموش‌كرده‌اند چيزي به اسم ملوان وجود دارد. 
ظرفيت سفر به يك سفر در سال رسيده و اين مقدار، به طورمسلم، كفاف زندگي ملوانان ايراني را نمي‌دهد. اغلب كشتي‌ها مملو هستند از ملوانان غيربومي و غيرايراني و ملوانان جايي مانند بندر گناوه، بلاتكليف رها شده‌اند. 
مخارج زندگي امروز از كرايه خانه گرفته تا خرج و مخارج مدرسه بچه‌ها تا خوراك و پوشاك خانواده، چيزي است كه هر كدام از ما به خوبي از آن آگاه هستيم. با اقتصاد ملواني، هر ملوان حداقل بايد سه سفر داشته باشد تا مخارجش را سر به سر كند. اين در حالي است كه اغلب ملوانان بندرگناوه، حداكثر يك سفر در سال گيرشان مي‌آيد. آن هم با هزار چشم‌انتظاري و اقبال و شانس. 
به طور طبيعي اين نشان‌دهنده سوءمديريتي است كه نه به تحريم ربط دارد و نه به كمبود بودجه و نه هيچ چيز ديگر. فقط به يك مديريت دقيق و منصفانه نياز دارد تا جاي ملوان بومي را ملوان غيربومي نگيرد. آيا اين مديريت كار سخت و شاقي است كه از عهده مسئولان ذي‌ربط بر نمي‌آيد؟
بيمه ملوانان كه همچنان در پيچ و خم جلسات طولاني اداري گير كرده است. جلساتي كه چند كيلو ميوه و شربت و شیريني در آن صرف مي‌شود و خروجي‌اش مصوبه اي است مبني بر اين كه ادامه جلسه در جلسه آتي. و ديگر هيچ. با اين روند، توسعه دريايي يك شوخي بيش نخواهد بود. رسيدگي به امور دريا در تنگناي شعارها و سخنراني‌ها و مصاحبه‌هاي پي در پي مسئولان گم شده است. از اين جلسه، همه چيز فراموش مي‌شود تا جلسه بعدي و اين دور و تسلسل باطل همچنان ادامه دارد. 
نه وضع كار ملوانان روشن است نه وضعيت بيمه و نه ساير مسائل آن‌ها. حمايت ازملوان در حد يك شعار توخالي است. اين كه چرا ملوان ايراني بايد بي‌كار باشد، در حالي كه شعار داده مي‌شود كه حجم ملوانان غيرايراني در كشتي‌هاي به صفر رسيده است، جاي سوال بزرگي است كه البته معلوم نيست كه چه كسي بايد به آن جواب بدهد. 
خبرها از «شهربندر» گناوه بسيار تلخ مي‌رسد و دل ما را به درد آورده است. هزينه بيماري فرزندان برخي ملوانان كه شنيده مي‌شود، وحشتناك است و وحشتناك‌تر اين كه ملوان مذكور، قادر به تامين هزينه و بردن فرزندش به شيراز براي درمان ندارد. آيا اين انصاف است؟
همين ملوان و امثال ايشان، كافي است مورد حمايت قرار بگيرند، نه با وام بلا عوض يا كمك‌هاي دولتي، بلكه با كار. كافي است سفر باشد و بروند و برگردند تا مخارج خانواده‌شان را تامين كنند. اگر اين انتظار ملوانان باشد، آيا انتظار بي‌ربطي است؟
اين وضعيت اسف‌بار در حالي است كه شعارها در باره توسعه دريايي ايران، از هر سو مي‌رسد و هر كس دستش به تریبون و میکروفن مي‌رسد، نداي من توسعه گر دريايي هستم سر مي‌دهد، اما در عمل هيچ. به قول معروف: «آفتاب و لگن هفت دست و شام و نهار هيچ». 
آقايان مسئولان محترم آيا مي‌دانيد كه ملوانان گناوه و ديگر ملوانان در جاي جاي ايران در حالي چشم به دريا دوخته‌اند كه كشتي‌ها با ملوانان غيربومي و غيرايراني در جلو چشمشان رژه مي‌روند و اينان با چشم حسرت به آن‌ها مي‌نگرند و دلواپس غروب هستند كه با دست خالي با كدام رو به سمت خانه بروند. شرمندگي خانه و خانواده، پشت هر مردي را مي‌شكند. آيا شما مسئولان چيزي از شرمندگي مرد با دستان خالي مي‌دانيد؟ اگر نمي‌دانيد كه انسان نيستيد و اگر مي‌دانيد و كاري نمي‌كنيد كه به خون دل اين ملوانان خيانت بزرگي كرده‌ و مي‌كنيد. كافي است تحت يك برنامه مشخص، نوبه‌بندي مرسوم با توجه به ظرفيت مورد نياز كشتي‌ها، ملوانان بومي در نوبت خدمت و سفر قرار گيرند و اگر كم آمد از ديگر ملوانان استفاده شود. اين چندان سخت نيست و به جلسات زيادي نياز ندارد. يك صورتجلسه و يك حكم كافي است تا با رعايت نوبه‌بندي حداقل سالي دو يا سه سفر به هر ملوان ايراني برسد. با اين روش به راحتي مي‌توان بخش مهمي از نيازهاي ملوانان ايراني را تامين كرد. 
ما موظف به رسيدگي به تمام جهان نيستيم. چراغی كه به خانه رواست، به مسجد حرام است. اول بايد وضعيت ملوانان خود را دريابيم بعد به فكر ديگران باشيم. اگر به خود احترام نگذاريم، احترام به ديگران بي معناست. ملوانان ايراني بايد صاحب كار باشند نه چشم انتظار كار. اينان صدقه كه نخواسته‌ و نمي‌خواهند. كار مي‌خواهند. كاري كه حق طبيعي و قانوني آن‌هاست. اين حق را به ملوانان ايراني بازگردانيد.