printlogo


نجف دریا بندری پسر ناخدا و راهنمای کشتی؛
«دریا بندری» مترجمی  به وسعت اقیانوس

گروه دانش دریا - نجف دریابندری مترجم و نویسنده معاصر ایرانی که ترجمه برخی از آثار ارنست همینگوی از شاهکار‌های او به حساب می‌آمد صبح امروز و در سن ۹۱ سالگی درگذشت. دریابندری ۴۰ سال بود که در بازار کتاب ما حضور داشت و در کارنامه او از ترجمه رمان و معرفی نویسندگانی مثل ای. ال دوکتروف و کازوئو ایشی گورو پیدا می‌شود تا ترجمه کتب فلسفی و طنزنویسی و البته کتاب آشپزی! بله، نجف دریابندری کتاب «مستطاب آشپزی» هم نوشته؛ یک کتاب درجه یک درباره غذاها، تاریخچه‌شان، ارتباطشان با فرهنگ و ادبیات و البته دستور پختشان.نجف دریابندری روز دوشنبه، ۱۵ اردیبهشت ماه در سن نودویک سالگی و پس از عمری تلاش در راه اعتلای فرهنگ درگذشت. نجف دریابندری می‌گوید در سال ۱۳۰۷ در محله حمام جرمنی آبادان به دنیا آمده هرچند سال تولد در شناسنامه‌اش ۱۳۰۸ ثبت می‌شود.

زندگی نامه نجف دریابندری
نجف دریابندری می‌گوید در سال ۱۳۰۷ در محله حمام جرمنی آبادان به دنیا آمده هرچند سال تولد در شناسنامه‌اش ۱۳۰۸ ثبت می‌شود. به همین خاطر در دانش‌نامه‌های اینترنتی نیز او متولد ۱۳۰۸ معرفی شده است. همت دریابندری باعث آشنایی مخاطبان فارسی زبان با آثار ادبی برجسته جهان می‌شود. مترجمی دقیق که این دقت هم در انتخاب آثار ترجمه‌ای او مشهود و هم در امانت‌داری وی در برگردان متون به فارسی دیده می‌شود. بار‌ها از او درباره تعریف ترجمه پرسیده شده و این مترجم با سابقه هربار به نحوی در ارائه تعریفی محدود از ترجمه طفره رفته است. از نظر او ترجمه یک عمل است که مترجم با تمرین و ممارست آن را بدست می‌آورد. وی می‌گوید ترجمه علم نیست بلکه عمل است و کاری است که ادم با آموزش منظم یا غیرمنظم یاد می‌گیرد و در هر حال از راه آزمایش و خطا (حریری ۱۳۷۷، ۱۴) دریابندری باور دارد ترجمه خوب، ترجمه‌ای است که مترجم بتواند متن را به صورتی ترجمه کند که خود نویسنده اگر همزبان مترجم بود آن متن را به آن صورت می‌نوشت. مترجمی که به این نظریه مجهز شد یک راست می‌رود توی جلد نویسنده و درست مانند خود او می‌نویسد. (حریری ۱۳۷۷، ۲۶)
 
کودکی و نوجوانی نجف دریابندری
پدر نجف ناخدا و راهنمای کشتی بوده است. آن‌ها در آبادان جزو خانواده‌های شناخته شده و متمول بزرگ می‌شود هرچند خیلی زود و وقتی پدرش در سال ۱۳۱۴ از دنیا می‌رود همه چیز عوض می‌شود و به قول نجف دریابندری آن‌ها «از یک خانواده اعیان به خانواده فقیر آبادان» تبدیل می‌شوند. نجف تا کلاس چهارم در مدرسه‌ای مختلط درس می‌خواند؛ در این مدت جزو شاگرد‌های درس خوان مدرسه است، اما بعد از کلاس چهارم به دبیرستانی پسرانه وارد می‌شود و بی‌خیال درس خواندن می‌شود و در نهایت کلاس نهم ترک تحصیل می‌کند. پس از ترک مدرسه، طی یک سال انگلیسی یاد می‌گیرد به حدی که در هفده-هجده سالگی بخش‌هایی از رمان چارلز دیکنز را ترجمه می‌کند. دریابندری برای فراگیری انگلیسی به هر روشی متوسل می‌شود؛ علاوه بهره مندی از معلم‌های کار بلد شهر خودش را با داستان‌های ساده شده انگلیسی و فیلم‌های سینمایی به زبان انگلیسی مشغول می‌کند.
 حکم اعدام نجف دریابندری برای عضویت در حزب توده
رابطه و سطح فعالیت دریابندری با حزب توده همواره مبهم است. دریابندری می‌گفت «گاهی از خودم می‌پرسم تا کی حزب توده بوده‌ام؟ واقعیت این است که من از روزی که به زندان افتادم تا به حال، با حزب توده تماسی نداشته‌ام.»، اما او به اتهام عضویت در حزب توده در پهلوی به زندان می‌افتد و تا نزدیکی چوبه دار نیز می‌رود.
نجف دریابندری در سنین نوجوانی و خیلی اتفاقی با آثار احمد کسروی آشنا می‌شود؛ این آشنایی به قدری اتفاقی است که خودش هم درباره منشا این آشنایی چیزی زیادی نمی‌گوید؛ به قول خودش حدود سه-چهار سال «کسروی زده» می‌شود تا زمانی که انتقادات نویسنده توده‌ای به کسروی را می‌خواند. گویا قلم و بیان و شیوه نقد این نویسنده توده‌ای باعث گرایش نجف دریابندری به حزب توده می‌شود؛ نجف دریابندری در هیچ مصاحبه‌ای از اسم این کتاب چیزی نگفته است، اما درباره این کتاب می‌گوید: «کتاب کوچکی بود که وقتی خواندم به کلی مرا دگرگون کرد. نام نویسنده‌اش یادم نیست. خیلی جالب بود بود و نوعا با نوشته‌هایی که بعدا دیدم توده‌ای‌ها می‌نوشتند تفاوت داشت. تازه فهمیدم چقدر حرف‌های کسروی بچه‌گانه است. (میرزایی ۱۳۹۴، ۶۱)»
دریابندری مانند سایر اعضا حزب توده کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ را «خیلی جدی نگرفتند»، اما اندکی پس از این کودتا او و تعدادی دیگر از فعالان شهر را به کلانتری احضار می‌کنند و بار اول ۷-۸ روز بازداشت می‌شوند و بعد از آن به سر کار خود باز می‌گردند. اما هشت ماه بعد، پس از «لو رفتن شبکه افسران حزب توده»، نجف و ده نفر از دیگر دوستانش باردیگر بازداشت می‌شوند و این‌بار از شرکت نفت هم اخراج می‌شوند. برایشان دادگاهی تشکیل می‌شود، ۵ نفرشان به حبس جزئی محکوم می‌شوند؛ نجف و دو نفر دیگرشان محکوم به اعدام می‌شوند و مابقی زندانی طولانی مدت می‌گیرند. اما در نهایت نجف دریابندری و اکبر بهشتی تخفیف می‌گیرند و به حبس ابد محکوم می‌شوند و تنها حکم اعدام مهندس آگه تایید، اما اعدام نمی‌شود.
نجف دریابندری در دورانی که محکومیت حبس ابدش را طی می‌کند به گفته خودش «بدون مقدمه» و با هواپیما به زندان قصر تهران منتقل می‌شود و دوباره دادگاه تشکیل می‌دهند که اینبار حبس ابد او به پانزده سال حبس تقلیل پیدا می‌کند و حکم مهندس آگه –یکی از آن یازده نفر- به حبس ابد کاهش پیدا می‌کند؛ نجف و مابقی محکومین یک سال در زندان قصر می‌مانند و مجددا به حکم خود معترض می‌شوند و اینبار نیز حکم پانزده سال حبس به چهار سال تخفیف پیدا می‌کند و مهندس آگه نیز به پنج سال زندان محکوم می‌شود. (میرزایی ۱۳۹۴)
نجف دریابندری همان بار اول وقتی با حکم حبس ابد خود روبرو می‌شود، به درستی می‌فهمد که به این زودی‌ها از زندان رها نخواهد شد؛ بنابراین خیلی زود دست به کار می‌شود و ترجمه اثر ارزشمند «تاریخ فلسفه غرب» اثر برتراند راسل را به دست می‌گیرد و او البته در این مدت نمایشنامه‌ای از اسکاروایلد و مارک تواین نیز به فارسی بر می‌گرداند.
دریابندری علاوه بر احسان طبری و دیگر چهره‌های شناخته شده حزب توده هم مواضع تندی دارد و از آن‌ها به خوبی یاد نمی‌کند. مثلا در یکی از مصاحبه‌های خود می‌گوید: «در حزب توده آدم فیلسوف نبود، یعنی کسی که از فلسفه سر دربیاورد خیلی کم بود، یا اصلا نبود. در واقع احسان طبری تنها کسی بود که در حزب اهل فلسفه بود. اصولا باید گفت که حزب توده یک حزب غیرفلسفی بود، هرچند مدعی بود برپایه ماتریالیسم دیالیتیک بنا شد است.» یا درباره خسرو گلسرخی می‌گوید: «خسرو گلسرخی آدم مهمی نبود. برای اینکه در دادگاه شلوغ کاری کرده بود و بعد از اعدامش مهم شد. او مسئول صفحه ادبی روزنامه کیهان بود. (مظفری ساوجی ۱۳۹۲، ۳۵)» یا او درباره به. آذین مترجم شناخته شده و از فعالان حزب توده می‌گوید: «به‌آذین یک پیرمرد شکست خورده است و بهتر است کسی با او کاری نداشته باشد. به طور کلی چندان کار مهمی انجام نداده است... این ادم از لحاظ سیاسی شکست خورده و شکست بدی هم خورده است. (مظفری ساوجی ۱۳۹۲، ۴۴)»

 آشنایی نجف دریابندری با ابراهیم گلستان
 در شرکت نفت
نجف دریابندری با تحصیلات سوم دبیرستان استخدام شرکت نفت می‌شود. در بخش‌های مختلف این شرکت مشغول به کار می‌شود اما چون با روحیاتش سازگاری ندارد مدام در قسمت‌های مختلف جابجا می‌شود تا جایی که به پیشنهاد خوش در انتشارات این شرکت مشغول به فعالیت می‌شود. او در این بخش با ابوالقاسم حالت، پزشک‌نیا (نقاش)، ابراهیم گلستان همکار می‌شود. دریابندری پزشک‌نیا را «اولین نقاش مدرن ایران» معرفی می‌کند کسی که شاگرد کمال‌الملک بوده است (میرزایی ۱۳۹۴, ۷۷)
ابراهیم گلستان می گوید او بوده که کتاب «وداع با اسلحه» اثر همینگوی را به دریابندری برای ترجمه داده اما وی این ادعا را بارها رد کرده و می‌گوید این کتاب را تنها از ابراهیم گلستان، به امانت گرفته و ضمنا نتوانسته آن را به گلستان برگرداند. اما اختلاف به این اظهار نظر محدود نمی‌شود؛ بلکه گویا یکبار همسر نخست دریابندری با دفتر گلستان تماس می‌گیرد و تلفن دفتر گلستان را فروغ فرخزاد، منشی ابراهیم گلستان، جواب درستی به خواسته همسر دریابندری نمی‌دهد و وی با فروغ فرخزاد دچار سوتفاهم می‌شود و همین باعث بالا گرفتن اختلاف‌ها بین این دو می‌شود تا جایی که دریابندری بارها برخی ادعاهای ابراهیم گلستان درباره خودش را از اساس نادرست دانسته و تکذیب کرده است.
 
ویژگی‌های آثار دریابندری
دریابندری به دلیل ترجمه آثار ادبی آمریکایی موفق به دریافت جایزه تورنتون وایلدر از دانشگاه کلمبیا شد. یکی از ویژگی‌ها خاص در مترجمان ادبیات آمریکای شمالی تفاوت نثر آنهاست؛ بنابراین ادبیات آمریکا به مترجمی مانند دریابندری اجازه داد که زبان را از قید باید‌ها و نباید‌ها خلاص و در ترجمه از زبان عامیانه بیشتر استفاده کند. این ویژگی با آثار همینگوی آغاز می‌شود و در رگتایم و بیلی بات گیت به اوج خود می‌رسد.
از دیگر ویژگی‌های آثار دریا بندری نثری روان است که به لحن و سبک و سیاق نویسنده نزدیک‌تر است. دریابندری همچنین در واژه‌گزینی و معادل‌یابی کم‌نظیر است. برای نمونه وی معادل اسم کتاب فاکنر (همچون که دراز کشیده بودم و داشتم می‌مردم) را گور به گور گذاشت که عبارتی کوتاه‌تر و بهتر بود.
 به نظر می‌رسد محبوبیت و استقبال مردم از آثار دریابندری پیش از آنکه به دلیل ترجمه رسا و روان باشد به دلیل انتخاب هوشمندانه مترجم در انتخاب کتاب خوب برای ترجمه است. برای نمونه می‌توان به کتاب وداع با اسلحه اشاره کرد که دریابندری با انتخاب این رمان، هم ترجمه خوبی از یکی از بهترین‌های ادبیات جهان را به مخاطب ایرانی عرضه کرد و هم نشان داد که نثر ارنست همینگوی، دارای چه ویژگی‌هایی است.
دریابندری به جز رمان‌های ادبی یکی از سخت‌ترین آثار فلسفی راسل را هم ترجمه کرد و شاید مترجمی جز دریابندری نمی‌توانست آن را به این حد شیوا ترجمه کند و با وجود این که برخی آثار فلسفی که دریابندری ترجمه کرده حاوی مباحث پیچیده هستند، اما در ترجمه مباحث نظری و فلسفی نوعی راحتی و بی‌تکلف شدن بیان، وجود دارد و این تسلط او بر زبان مبدأ در ترجمه متون و مهارتش در زبان فارسی ر. ا. نشان می‌دهد.
در آثار دریابندری، مقدمه‌های خواندنی، جذاب و قابل تامل می‌توان دید. همچنین یکی دیگر از مهم‌ترین ویژگی ترجمه‌های او نزدیکی متن ترجمه به متن اصلی است که به بهترین شکل در ترجمه‌های او مشخص است.

 نجف دریابندری به روایت محمود دولت آبادی
محمود دولت آبادی نویسنده‌ی برجسته‌ی معاصر در تولد ۸۴ سالگی نجف گفت: «اگر نجف دریابندری نبود جهان ما اتفاق بزرگی را کم داشت.» امروز به جد و با افتخار می‌توان گفت: نجف دریابندری یکی از بهترین مترجمان ایران است و با ترجمه‌های پر قدرت‌اش سهم به سزایی در شناساندن ادبیات دیگر کشور‌ها در زبان فارسی داشته است.
 
شعری که نجف دریابندری برای همسرش سرود
نجف دریابندری علاوه بر ترجمه، دستی در سرودن شعر هم دارد. چنان که یکی از آن‌ها را برای همسرش زنده یاد فهیمه راستکار سرود و به همراه یادداشتی کوتاه به او تقدیم کرد. تاریخ این شعر، روز و ماه دارد، اما سال نه. به گمان سهراب دریابندری که خط پدر را خوب می‌شناسد باید در سال‌هایی پیش از دهه‌ی شصت نوشته شده باشد؛ شاید دهه پنجاه.
 از خیل پرستو‌های امیدوار
در آسمان گرمسیر
جز شتاب روشنشان اثری نیست
و باشه‌ی تنها
که از فرط ملال
سینه را از هوای داغ می‌انباشت
و درنگ بال‌های گسترده را
بر فراز نخل‌های فقیر گردآلود
امتحان می‌کرد.
دیری است
تا در افق مغرب ناپدید شده است.
 اما دیوار کهن.
دیوار کهن با فرق شکافته
میراث سال‌های انتظار عبث را
بر دوش دارد؛ و راه
رود سفیدی است
گریزان از دیوار کهن.
 
دیشب لحظه‌ای بارید
گریز رود سفید مخدوش شد.
چند قطره‌ی خنک
در گلوی تشنه‌ی نخل فقیر
آهسته
آهسته
فروکش کرد.
و صبح که خورشید برآمد

یک گل سفید لاغر
بر فرق شکافته‌ی دیوار
روییده بود:
تاج کوچکی
بر سر سال‌های انتظار عبث.