printlogo


عبدالرضا دشتی‌زاده در نوشتاری برای «روزنامه دریایی سرآمد» 
«باسعیدو» جایی که بود، جایی که شد

عبدالرضا دشتی‌زاده -  وقتی «نام جزیره قشم» به عنوان بزرگترین جزیره خلیج را در سفرنامه‌ها و نقشه‌های تاریخی بررسی می‌کنید با  نام‌های گوناگونی روبرو خواهید شد. به نظر اولین‌بار در اسناد یونانی در دوران پیش از میلاد، جزیره قشم  با نام «اُوآراکتا»  شناخته می‌شود. پس از آن جزیره در اسناد و سفرنامه‌های تاریخی به نام‌های بُرخت، کاوان، اَبَرکاوان، ابرکافان، ابرکان، ابن کاوان شناخته می‌شود. در دوره‌های متاخرتر نام این جزیره در اسناد و نقشه‌های تاریخی با نام‌های «کِشم»، جزیره الطویله، دراز، لافت ، باسعیدو و... مشخص می‌شود.  به طور کلی بیان این مطلب به مشخص است.
به گزارش روزنامه دریایی سرآمد، عبدالرضا دشتی‌زاده در مطلبی اختصاصی برای روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد، با نگاهی تاریخی به بررسی جایگاه روستای باسعیدو در جزیره قشم و روایت اخراج انگلیسی‌ها از این جزیره پرداخته است. این نوشتار را در ادامه می‌خوانید:
برای پی بردن به نام‌های مختلف جزیره قشم در طول تاریخ، باید رویدادهای تاریخی  خلیج‌فارس را شناخت. به نظر تنوع نام جزیره قشم در طول تاریخ به دلیل گستردگی جغرافیایی این سرزمین است. در هر دوره‌ تاریخی، یک منطقه یا روستای این جزیره  به لحاظ جمعیتی، یا فعالیت اقتصادی و به نوعی مرکز حکومتی می‌شود و بدین جهت نام کل جزیره را به خود می‌گرفت؛ جزیره لافت، جزیره کِشم، جزیره باسعیدو و..
در مورد وضعیت جغرافیایی جزیره قشم گفته شود که این جزیره در قسمت ورودی خلیج‌فارس (آبراهه هرمز) قرار دارد، از  سمت شرق و شمال شرقی به جزیره هرمز و لارَک، از جنوب به جزیره هنگام  و از جنوب غربی نیز به جزایر سه گانه ایرانی؛ تنب کوچک، بزرگ و بوموسی محدود می‌شود. طول این سرزمین پهناور  بیش از110 کیلومتر و عرض متوسط 40 کیلومتری، 202 کیلومتر کرانه و خط ساحلی دارد. بررسی  و پژوهش‌های باستان‌شناسی نشان از این دارد که این جزیره از دوران پارینه‌سنگی (حدود چهل هزار سال پیش) مورد سکونت بشر قرار گرفته شده است. در منطقه بام قشم میان روستاهای سلخ و طبل مجموعه‌ای از ابزار سنگی بدست آمد که بشر نخستین در زندگی شکاورزی خود از آن استفاده می‌کردند. بر پایه نتایج بررسی‌های باستان‌شناسی و برخی اسناد تاریخی می‌توان نتیجه گرفت که جزیره قشم در  بسیاری از  حوادث و رویداد‌های خلیج‌فارس دارای آثار و مدارک باستان شناسی و تاریخی بسیاری است.
در سال‌های پیش از انقلاب و در دهه‌های اخیر در بخش‌های مختلف جزیره بندرگاه‌های هخامنشی، آتشکده، نیایشگاه و گوردخمه‌های اشکانی و ساسانی در کنار بناهایی با معماری اسلامی (مقابر) کشف شدند. از آثار تاریخی ایران باستان در جزیره که بگذریم، مقابر و بناهای اسلامی متعددی از دوران تیموری تا قاجاری در کنار روستاهای این منطقه دیده می‌شوند. علاوه بر آن قبرستان‌های متعدد با سنگ‌های قبر کتیبه‌دار اسلامی که با مطالعه آن می‌توان بخش‌های از تاریخی جزیره را روشن کرد. در کل وجود سازه‌های دفاعی و نظامی در برخی از نقاط جزیره همه نشان از اهمیت نطامی این جزیره دارد. اگرچه در دوران پیش از اسلام و بخش‌های از دوران اسلامی ایرانیان حضور قدرتمندانه‌ای در آبراهه ورودی  خلیج‌فارس داشتند، ولی متاسفانه جزیره قشم به دلیل ضعف دولت‌های مرکزی (به ویژه در عصر صفوی به بعد) مورد تاخت و تاز نیروهای پرتغالی، هلندی و انگلیسی قرار گرفت. قلعه پرتغالی‌های قشم، ساختمان بَنگله روستای کانی و قبرستان انگلیسی‌های باسعیدو نشانه‌هایی از این تجاوزات کشورهای اروپایی به جزیره است. به دنبال حضور اروپاییان در پیِ حملات متوالی قبایل عرب موسوم به جواسم به جزیره به ویژه در پایان دوره نادرشاه تا قاجار شاهد کاهش امنیت جزیره می‌شویم. 
از آثار تاریخی که بگذریم وقتی نام جزیره قشم را در سفرنامه‌ها و نقشه‌های تاریخی بررسی می‌کنید با  نام‌های گوناگونی روبرو خواهید شد. بعد از سال‌ها گشت و گذار و گفتگو با قدیمی‌ها متوجه شدم روستا، کمتر کوه یا ساحلی در جزیره قشم دیدم که عاری از آثار تاریخی، خاطره، رویداد و سرگذشتی نهفته نباشد. روشن است بر پایه تعدد آثار تاریخی در جزیره قشم نشان از آن دارد که این سرزمین به دو لحاظ در تاریخ  خلیج‌فارس اهمیت دارد؛ قرار داشتن در ورودی آبراهه ی هرمز  (جزایر مجاورآن) و وسعت پهناورش که با داشتن دشت‌های ساحلی و میان کوهی مشخص می‌شود. 

توصیف کلی روستای باسعیدو
باسعیدو  دارای چندین محله (اوشا به گویش محلی) است. اوشا «شهر بالا»  کنار مسجد جامع و  «اوشا زیر» در قسمت شمالی روستا قرار دارد. به محله ساحل شمالی روستا نیز پشت تیو(تیاب) هم می‌گویند. «تیو» در گویش محلی ساحل معنی می‌دهد. همچنین منطقه بُوهودون(بودون) که تقریبا در شمال شرقی روستا از آبادی‌های قدیم  این روستاست. 
سدید السلطنه در توصیف جغرافیایی این روستا می‌گوید که در شمال باسعیدو کوه پُل اوغار قرار دارد و دریای میان این کوه و باسعیدو موسوم است به خور جعفری. کوه محله زیر در غرب روستا، کوه کَلهه (همان قلعه) در ورودی و شرق روستا و همچنین کوه هودونی  که از نامش پیداست که در گذشته محلی سرسبز بوده است. کوه کُشتارون (مربوط به حملات دزدان دریایی جواسم) نیز در قسمت جنوب روستا در کنار کوه شِل گیر  قرار دارد. طبق مصاحبه‌های مردم‌شناسی در گذشته اهالی در کنار کشت صیفی جات به دریانوردی و ماهیگیری نیز مشغول بودند. در اطراف روستا تعدادی بِرکه (آب انبار) و کُربَن (بندهای گلی) وجود دارد که تعداد زیاد آنها نشان از اهمیت این روستا به لحاظ کشاورزی دارد. اکنون باسعیدو در جزیره با داشتن اسکله مهم صیادی تنها به ماهیگیری مشهور است و کشاورزی آن به دلیل خشکسالی‌های متعدد به طور کامل از میان رفته است. قدیمی‌های روستا درباره کشاورزی می‌گفتند که ما زراعت داشتیم، پیاز و هندوانه در اطراف روستا می‌کاشتیم. آنها حتی از صادرات سیفی‌جات روستایشان به کشورهای عربی با کشتی‌های بادبانی سخن می‌گویند. در کنار آن آب انبار ( بِرکه به گویش محلی) زیادی در روستا و اطراف آن قرار دارد که می‌توان به برکه بالا، برکه سَرکاری، حاج عباس، کَل سکینه و برکه محله اشاره کرد. درکل  نکته مهم در مورد چاه یا هر گونه سازه آبی در باسیعدو آن بود که برخی تنها به منظور آبگیری کشتی‌ها ساخته شده بودند. اهالی از وجود کانال هدایت آب از کنار قبرستان انگلیسی‌ها به ساحل برایم گفتند. در کنار ساحل کانال انتقال آب(حَل به گویش محلی) و مخزن برای آبگیری کشتی‌ها بازدید کردیم. 
با مرور کلی اسناد تاریخی  مربوط به دوره قاجاری و بناهای موجود در اطراف روستا، می‌شود ادعا کرد که باسعیدو (باسُودو و باسِیدو به گویش محلی) شاخص‌ترین روستا در یکی از رویداد مهم خروجِ بیگانگان انگلیسی در خلیج‌فارس در دوره رضا شاه پهلوی در حدود صد سال پیش بوده است. برخی از اهالی با بیان خاطرات درباره نظامیان انگلیسی از قول پدران و مادران خود، چگونگی خروج انگلیسی‌ها از روستایشان و حضور نیروی دریایی ایران را به خاطر می‌آوردند. 
این روستا با داشتن آثار تاریخی، قبرستان‌های متعدد و آبادی‌های مختلف اطراف نشان از اهمیت آن در جزیره دارد. شاید کمتر روستایی در جزیره باشد که بارها  در سفرنامه و اسناد تاریخی آمده است. براساس مصاحبه‌های مردم‌شناسی و بررسی‌های باستان‌شناسی باسعیدو دارای قبرستان‌های متعددی است. تعداد بالای قبرستان در اطراف روستا نشان از جمعیت بالا و آبادی می‌دهد. 

نام‌شناسی روستای باسعیدو
در مورد نام روستای باسعیدو گفته شود که براساس صحبت پیرانِ روستا و برخی از اسناد و سفرنامه‌های تاریخی نام روستا «هوجا» بوده است و بعد بنا به روایتی بعد به باسعیدو تغییر نام می‌یابد.  هوجا یعنی محلی که هو(آب) زیاد بوده است. اهالی تعریف کردند از پدران و مادران خود شنیده‌اند که در گذشته در اینجا کمی که زمین را می‌کندیم به آب می‌رسیدیم به این دلیل نام روستا را هوجا می‌گفتند. در سفرنامه‌های ایرانیان و انگلیسی‌ها به نام هوجوا اشاره شده است. محمد ابراهیم کازرونی که جزیره قشم را در دوره محمدشاه قاجار دیده و در سفرنامه‌اش درباره «هوجا» می‌نویسد که «اوجا» که آن را باسیدوی قدیم است. او همچنین نام روستا را باسیدو می‌نویسد و می‌نویسد که در آن 25 خانه در کنار عمارت فرنگیان وجود دارد. قدیمی‌های روستا درباره منطقه‌ای قدیمی به نام «سینگو»(باسعیدو نو)  می‌گویند که سدیدالطسلنه در کتابش «سنگو» نوشته است. سینگو به گویش محلی جزیره به معنی خرچنگ است که اهالی باسعیدو سَنگا می‌گویند. در گزارش و نقشه‌های متعدد انگلیسی‌ها به بندر سینگو اشاره می‌کنند. لوریمر آن را روستایی که ساکنان بومی در آن زندگی می‌کنند توصیف کرده است. قدیمی‌ها می‌گویند نَخ  سنگا محلی بود که خرچنگ آنجا زیاد پیدا می‌شد. این ساحل در کنار پمپ بنزین روستا قرار دارد و در گذشته برخی از اهالی خانه‌هایی هم برای خود ساخته شده بودند.
به طور کلی در نقشه و مکاتبات امروزی نام این روستای بندری»باسعیدو» نوشته می‌شود. اهالی نام روستای خود را «باسُودو»  یا «باسِیدو « می‌خوانند. در  جلد اول کتاب مرآت البدان مربوط به دوره ناصرالدین شاه قاجار، اعتمادالسلطنه نویسنده آن ضمن اشاره به نام‌های قدیمی جزیره (بنی کاوان، لافت، باسعد و قیس، کیش و..) درباره روستای باسعیدو اشاره می‌کند که دو شهر آباد و مهم جزیره لافت و باسعیدو هستند و می‌نویسد:.. قریه «باسیدون» که اعراب «بوسعیدان» گویند.
مرحوم احمد اقتداری از جمله پژوهشگران ایرانی است که اسم روستا را برگرفته از درویشی به نام «بابا سعید» نسبت می‌دهد. همچنین اشاره می‌کند که نام روستا  برگرفته از واژه سید و یا سعید که به لهجه جنوبی‌ها مخفف شده و همان سعید کوچک و یا سید و سعید است. سدیدالسلطنه نام این روستا در کتاب‌های خود «تاریخ بندرعباس و خلیج فارس» و «سرزمین‌های شمالی پیرامون  خلیج‌فارس و دریای عمان در صد سال پیش» «باسعیدو» تکرار شده است. قدیمی‌های روستا تایید دارند در گذشته شخصی به نام سعیدو در روستا ساکن بود و ایشان صاحب باغی که به آن مردم محلی باغ سعیدو می‌گفتند. مرحوم حسین نوربخش به استناد مرحوم سدید السلطنه «بابا سعید» را از اعراب قبیله بنی معین می‌داند. قدیمی‌های روستا توضیح می‌دهند که در گذشته شخصی به نام سعیدو (نه سید) که اصالتا عرب بود، در روستایمان زندگی می‌کرد. آنها می‌گویند که سعیدو (سعید) فردی مهم در زمان خود در روستایمان بود.
همانطور که اشاره شد بدنبال حضور ماموران انگلیسی‌ها در باسعیدو و گشت‌زنی‌های آنها در سطح جزیره، گزارشات زیادی در مورد این روستا نوشته‌اند که اکنون در مرکز اسناد دیجیتال کتابخانه قطر نگهداری می‌شوند. به عنوان مثال در سال 1864 میلادی سرهنگ لوییس پلی انگلیسی  مامور انگلیسی برخی از روستاهای جزیره را بازدید می‌کند، نام روستا را باسیدور توصیف می‌کند و همچنین نام جزیره را کیشم می‌نویسد. همچنین ژنرال سرپرسی سایکس مامور دیگر انگلیسی در سفرنامه‌اش نام روستا را همان «باسعیدو» می‌نویسد و به دنبال آن علت خروج انگلیسی‌ها از این روستا را بدی آب و هوا توصیف می‌کند. لوریمر دیگر مامور انگلیسی که تقریبا تمامی سواحل و جزایر خلیج‌فارس را دیده اظهار می‌کند که این روستا به انگلیسی «باسادور» خوانده می‌شود. همچنین جرج کرزن  مأمور انگلیسی نیز اسم این روستا را «بسادو» می‌نامد، ضمن آنکه اشاره می‌کند که محلی‌ها به آن باسعیدو می‌گویند.
به طور کلی نام این روستا در نقشه‌های انگلیسی‌ها، اسناد تاریخی و اطلاعات مردم‌شناسی؛ باسعیدو، باسعدو، باسیدو، باسادور، باسیدور خوانده شده است. ولی همانطور که اشاره شد در حال حاضر  نام این روستا در تمامی نقشه‌ها و تقسیمات کشوری «باسعیدو» خوانده می‌شود.  ساحل باسعیدو برای لنگر انداختن کشتی‌های بادبانی دارای اهمیت. است محمد ابراهیم کازرونی در دوره محمدشاه قاجار  در سفرنامه‌اش در مورد بنادر و جزایر خلیج‌فارس شرحی به اهمیت لنگرگاه روستای باسعیدو (هفت فروند جهاز انگلیسی) را توصیف می‌کند. همچنین در کتاب باارزش «فارسنامه ناصری» نویسنده ضمن اهمیت دانستن ساحل قریه باسعیدو به حضور نظامیان انگلیسی در آن اشاره می‌کند. پس از آن اسماعیل رایین در جلد دوم»دریانوردی ایرانیان» از عصر استعمار تا امروز نام این روستا را مانند دیگر پژوهشگران «باسعیدو، باسیدو یا بابا سعیدو « می‌نویسد و در توصیفات خود از  سواحل مناسب لنگر انداختن کشتی‌ها این روستا را شرح می‌دهد. غلامعلی بایندُر فرمانده نیروی دریایی ایران در دوره پهلوی اول درباره این روستا می‌نویسد که باسعیدو در منتهی الیه غربی جزیره در زمین سنگی و شنی قرار دارد. ایشان بنا به تخصص خود لنگرگاه روستا را به مسافت 600 متر و عمق ساحل را بین 9 تا 12متر می‌نویسد. به طور کلی در نقشه و مکاتبات امروزی نام این روستای بندری»باسعیدو»  نوشته می‌شود. اهالی نام روستای خود را «باسُودو»  یا «باسِیدو « می‌خوانند.
برای بررسی موقعیت جغرافیایی هوجا یا باسعیدو با قدیمی‌های روستا که صحبت کردم متوجه شدم در حدود نود سال پیش در ساحل این روستا، انواع کشتی‌های بادبانی مثل بوم، سَمبوک لنگر انداخته بودند. اهالی باسعیدو و غرب جزیره دریانوردانی بودند که با این کشتی‌های بادبانی به بنادر هند و آفریقا تجارت دریایی داشتند. آنها در کنار سایر دریانوردان جزیره  از بصره خرما به بنادر مِلیبار  و بمبیی در هند می‌بردند. از آنجا انواع ادویه و الوار چوب برای ساخت کشتی‌های چوبی به جزیره می‌آوردند. الوارهای چَندل از زنگیبار  و دیگر بنادر و جزایر در شرق آفریقا برای ساخت خانه‌های قشمی استفاده می‌شد. برای شناختن معنی نام این روستا(باسعیدو) برخی از اسناد و مکاتبات نظامیان انگلیسی را  بررسی کردم. در کنار بررسی این اسناد و مطالعات پژوهش گران (ایرانی و  نظامیان انگلیسی)، مصاحبه‌های مردم شناسی با قدیمی‌های روستا  طی چندین سال انجام شد. به طور کلی نویسندگان متعدد انگلیسی (کمپانی هند شرقی) نام این روستا را برگرفته از واژه «باسادور» فرمانده پرتغالی می‌دانند. آنها معنی این روستا را محل سکونت سفیر توصیف می‌کنند. از جمله افرادی که معنی باسعیدو را «مقر سفیر» می‌داند وادالا  نایب کنسول فرانسوری در بوشهر که در کتابش « خلیج‌فارس در عصر استعمار» به این موضوع اشاره کرده است.
در این چند سال وقتی پیگیر معنی باسادور از  قدیمی‌های روستای باسعیدو، هیچ کس از نام «باسادور»  و معنی آن به عنوان فرمانده پرتغالی اطلاعی نداشتند. آنها گفتند ما هیچ وقت تا آنجاییکه از پدران و مادران خود شنیدیم، روستایمان را به این نام(باسادور) نمی شناسیم. برای آنها نام باسادور کاملا بی معنی بود. به طور کلی نام این روستا در نقشه‌های انگلیسی ها، اسناد تاریخی و اطلاعات مردم شناسی؛ باسعیدو، باسعدو، باسیدو، باسادور، باسیدور خوانده شده است. ولی همانطور که اشاره شد در حال حاضر  نام این روستا در تمامی نقشه‌ها و تقسیمات کشوری «باسعیدو» خوانده می‌شود. 

حضورانگلیسی‌ها در باسعیدو
آنچه روشن است بعد از یک دهه از خروج پرتغالی‌ها از جزیره قشم در دوره صفوی، مجدد بوسیله هلندی‌ها و انگلیسی‌ها مورد حمله قرار می‌گیرد. در مورد چگونگی حضور انگلیسی‌ها در باسیعیدو و جزیره هنگام مرحوم احمد اقتداری در سلسله مقالات خود با عنوان «سرگذشت تاریخی چهار جزیره ایرانی باسعیدوی قشم، هنگام، تمب کوچک و بزرگ» و همچنین محمد علی بهمنی قاجار  در مورد باسعیدو، شرح کاملی را از این اشغال نظامی را شرح می‌دهند. همچنین در کتاب « خلیج‌فارس در نیمه نخست قرن بیستم» نوشته امیرهوشنگ انوری بر اساس اسناد بایگانی شده وزارت امور خارجه، حضور انگلیسی‌ها را به تفصیل شرح داده شده است.
نخست در مورد چگونگی حضور انگلیسی‌ها در جزیره گفته شود که آنها در دوره سلطنت فتحعلیشاه قاجار با مجوز دولت ایران در سال 1234 قمری به بهانه مبارزه با دزدان دریایی جواسم و جلوگیری از تجارت برده و ایجاد امنیت  وارد جزیره می‌شوند. انگلیسی‌ها پس از آن تاسیساتی از جمله سربازخانه، تلگرافخانه، بهداری، اسکله و..  برای نیروهای خود در باسعیدو احداث کردند. این سرآغاز حضور انگلیسی‌ها در باسعیدو به بهانه سرکوبی اعراب سواحل دریانورد و ایجاد تامین امنیت، ولی در واقع نیت آنها انهدام ناوگان دریایی ایران و در دست گرفتن بازرگانی در  خلیج‌فارس و نظارت بر سایر کشورهای اروپایی بود.
آنچه از بررسی اسناد تاریخی برمی آید حضور انگلیسی‌ها در باسیعدو در همه سال‌های حضورشان به یک میزان نبوده است. نکته دیگر آنکه بر طبق گزارش انگلیسی‌ها آنها پس از بررسی مناطق مختلف جزیره قشم، باسعیدو را انتخاب کردند. لوریمر در کتاب خود «تاریخ نگاری خلیج فارس»می نویسد که آنها سرانجام پس از بررسی جزیره و روستاهای «دارستان و سَلَق «، روستای باسعیدو را جهت ایجاد پایگاه نظامی انتخاب می‌کنند. آنچه روشن است یکی از دلایل انتخاب باسعیدو به غیر از موقعیت جغرافیایی بسیار مهم آن، داشتن سواحلی مناسب پیاده شدن قایق و کشتی‌های بادبانی بود. مرحوم سدید السلطنه در مورد انتخاب پایگاه انگلیسی‌ها می‌گوید که مستر کِلارک، نخست منطقه کولغون و بعد به روستاهای سلخ و به شِناس و مجددا به روستای دوستکو جزیره قشم و در نهایت باسعیدو را انتخاب می‌نماید. آنچه روشن است انگلیسی‌های زیاده خواه پس از حضور در باسیعدو دست به ساخت سازه‌هایی از جمله سربازخانه، مرکز فرماندهان، محل مشق تیزاندازی و همچنین برای خود تاسیات رفاهی مثل بیمارستان، بار(میخانه به گویش محلی)، ساحل حمام آفتاب، زمین ورزشی و.. می‌زنند. آنها همچنین برای خویش زمین فوتبال، تنیس، گُلف می‌سازند. در کنارآن هفت آب انبار در اطراف روستا می‌سازند.
به طور کلی انگلیسی‌ها برای ایجاد پایگاه خود در باسعیدو انگیزه‌های متعددی داشتند. یکی از آن اهمیت خط تلگرف»هنداروپ» برای آنها در باسعیدو بود که باعث ارتباط آن با جزیره هنگام، بندرعباس، جاسک، کراچی می‌شد. نکته دیگر اهمیت باسعیدو برای عبور و مرور کشتی‌های بخار آنها بود و بدین ترتیب در  باسعیدو انباری برای نگهداری زغال سنگ ساختند.  همانطور که اشاره شد  میزان حضور انگلیسی‌ها در باسیعدو در همه سال‌های حضورشان به یک میزان نبوده است. دنیس رایت سفیر پیشین انگلیس در کتابش با عنوان «نقش انگلیس در ایران» اشاره می‌کند که جی بی فریزر در سال 1821م وقتیکه باسیدو را بازدید می‌کند متوجه وضعیت اسف بار سربازان هندی و انگلیسی به دلیل بیماری می‌شود. حدود سیصد سرباز هندی و تعداد انگشت شماری انگلیسی در آنجا مشغول به خدمت بودند. ایشان با وضعیت بیماری نظامیان دلیلی برای حضور کامل نیروی‌های انگلیسی نمی بیند. سرانجام دو سال بعد یک انبار تدارکات نیروی دریایی  انگلیس در روستا ساخته می‌شود. به طور کلی انگلیسی‌ها برای مدت زمانی به دلیل بدی آب و هوا و شیوع بیماری‌های مختلف باسعیدو را ترک می‌کنند ولی سربازان هندی خود را نگه می‌دارند. 
بر طبق عکس‌هایی که در موزه بریتیش نگهداری می‌شود آنها با پیاده کردن نیرو بوسیله کشتی‌های جنگی، باسعیدو را به تصرف در می‌آوردند. حتی در کنار روستا برای تمرین نظامی میدان مشق تیر ایجاد می‌کنند. انگلیسی‌ها پس از مدتی نیز  از حضور ماموران مالیاتی ایران جلوگیری می‌کنند و به طور کامل این روستا را اشغال می‌کنند. آنها به خوبی می‌دانستند اشغال این روستا در کنار سایر جزایر یعنی تسلط کامل به آبراهه هرمز وخلیج فارس. بدین ترتیب آنها وسعتی حدود پنج هزار ذرع از اراضی باسیدو را اشغال کردند. پس از آن باسعیدو به نوعی به دو قسمت «باسعیدوی ایران» و «باسعیدوی انگلیسی ها» تقسیم می‌شود. سدیدالسلطنه در توصیف خود از باسعیدوی ایران می‌گوید که ساحل گلی آن یکی از توقف گاه‌های کشتی‌های اهالی جزیره است و تقریبا صد خانوار جمعیت دارد و نخلستان آن نیز دو هزار اصله می‌باشد. محصول کشاورزی آنها خرما و جو است.
در واقع با توصیف سدیدالسطنه مرز بین باسعیدوی ایرانی و انگلیسی یک تاوَخ  که بوسیله شیخ عبدالرحیم خان بهادر نیز مورد تایید قرار گرفته شد. براساس اسناد وزارت امور خارجه ایران، در قسمت شرقی باسعیدوی انگلیس (حدود دو کیلومتری از بندرگاه روستا)، باسعیدوی ایران قرار داشت که در آن شصت خانوار از اتباع ایرانی در آن ساکن بودند. به این قسمت باسعیدوی ایران یا باسعیدوی گمرک می‌گفتند. ناگفته نماند در آن زمان حضور انگلیسی‌ها و  تقسیم روستا به دو بخش انگلیسی و ایرانی  نزد نویسندگان و دستگاه سیاسی ایرانی بی توجه نماند. در کتاب «گزیده مقالات و اخبار و روزنامه‌های  مهم درباره خلیج فارس1253-1320 ه. ش» گزارش‌های زیادی در روزنامه حبل المتقین مبنی بر اعتراض نویسندگان و فعالان سیاسی ایرانی نسبت به حضور انگلیسی‌ها در باسعیدو  و به دنبال آن تقسیم این روستا گزارشات اعتراضی نوشته شده است. در این گزارشات مخالفت شدید با حضور انگلیسی‌ها و اخلال در مدیریت گمرگ ایران و درنهایت ظلم وستم به مردم جزیره دیده می‌شود.
آنچه در اینجا مشخص شد اهمیت باسیدو در تمامی متون تاریخی و نقش آن در تاریخ جزیره قشم و حتی  خلیج‌فارس پررنگ می‌باشد. همانطور که اشاره شد بدنبال حضور ماموران انگلیسی‌ها در باسعیدو و گشت زنی‌های آنها در سطح جزیره، گزارشات زیادی در مورد این روستا نوشته اند که اکنون در مرکز اسناد دیجیتال کتابخانه قطر  نگهداری می‌شوند. انگلیسی‌ها پس از بررسی جزیره قشم و اطراف برای ایجاد یک پایگاه نظامی و منطقه اتصالی تلگراف و به طور کلی تحت کنترل در آوردن تنگه هرمز این روستارا به عنوان پایگاه خود انتخاب کردند. قبرستان انگلیسی ها، پاسگاه، انبار زغال سنگ، میدان مشق تیر، بار و اسکله سنگی از آثار تاریخی شاخص آنها در این قسمت از جزیره قشم است. آنچه از تمامی مصاحبه‌های مردم شناسی با قدیمی‌های این روستا بر می‌آید که انگلیسی‌ها برای جلب رضایت ساکنین اقدامات فریبکارانه متعددی را انجام دادند؛ درمان برخی از افراد  بی‌بضاعت محلی بوسیله پزشکان خود، پرداخت پول به برخی از افراد به کمک در پرداخت مالیات، استخدام برخی از افراد فقیر روستا به عنوان خدمتکار و مسئول انبار زغال سنگ. آنها حتی در روزهای پایانی حضور خود اقدام به برگزاری مسابقات ورزشی نیز می‌کنند. البته برخی از ظلم وستم ماموران  بسیار دلگیر بودند. در واقع انگلیسی‌ها با این اقدامات زیرکانه قصد داشتند که دل مردم محلی را بدست بیورند و آرام آرام مالکیت این قسمت از جزیره را بدست بگیرند. دیری نپایید آنها پرچم کشور خود را در این قسمت از خاک ایران برافراشنه نگه داشتند. آنها پس از اقدامات شجاعانه فرماندهان نیروی دریایی ایران مجبور به رهاکردن پایگاه خود در این قسمت از جزیره قشم شدند. آنها قبل از رفتن برخی از اهالی کم بضاعت را باخود به بحرین می‌برند ولی آنها پس از سرگردانی به زادگاه خود بر می‌گردند.
ناگفته نماند در زمان حضور انگلیسی‌ها و  تقسیم روستا به دو بخش انگلیسی و ایرانی  نزد نویسندگان و دستگاه سیاسی ایرانی بی توجه نماند. در کتاب «گزیده مقالات و اخبار و روزنامه‌های  مهم درباره خلیج فارس1253-1320 ه. ش» گزارش‌های زیادی در روزنامه حبل المتقین مبنی بر اعتراض نویسندگان و فعالان سیاسی ایرانی نسبت به حضور انگلیسی‌ها در باسعیدو  و به دنبال آن تقسیم این روستا گزارشات اعتراضی نوشته شد. در این گزارشات مخالفت شدید با حضور انگلیسی‌ها و اخلال در مدیریت گمرگ ایران و درنهایت ظلم وستم به مردم جزیره دیده می‌شود.
در پژوهش‌های مرحوم اقتداری و محمد حسن قاجار  و همچنین گزارش کامل مامور نظمیه بندرعباس به تعامل انگلیسی‌ها با اهالی روستای باسعیدو برای جلب نظر آنها اشاره شده است. برای روشن شدن این موضوع مصاحبه زیادی با قدیمی‌های روستا انجام دادم. در آغاز رفتار غیرخصمانه انگلیسی‌ها در باسعیدو با توجه به حضور استعماری آنها در خلیج‌فارس موضوعی غریب برایم بود. بعد از سابقه اشغال جزیره قشم و سایر جزایر بوسیله پرتغالی‌ها و رفتار ظالمانه آنها به اهالی، داشتن چنین رفتاری از انگلیسی‌ها موضوعی پرسش برانگیز بود. وقتی گفتگو با قدیمی‌های روستا را ادامه دادم در مصاحبه‌ها متوجه رفتار غیر خصمانه انگلیسی‌ها با اهالی شدم. همه آنها تکرار می‌کردند که فرنگیون (فرنگی‌ها منظور انگلیسی‌ها به گویش محلی) آدم‌های بی‌آزاری بودند. وقتی موضوع را بیشتر بررسی کردم در این مصاحبه‌ها دستگیرم شد انگلیسی‌ها زیرکانه چندین اقدام برای جلب رضایت اهالی روستا انجام دادند؛ نخست استخدام بعضی از افراد فقیر روستا برای کارهای روزمره خود از جمله شستن رخت  و لباس و دیگر کارهای خدماتی بود. البته برخی از اهالی از نمایندگان انگلیسی‌ها در باسیدو خاطرات تلخی به یاد می‌آوردند.

حماسه نیروی دریایی ایران و خروج انگلیسی ها
در کل روشن است که انگلیسی‌ها از قدرت گرفتن نیروی دریایی ایران در  خلیج‌فارس هراس داشتند، چون نگران پایگاه خود در باسعیدو، جزیره هنگام و دیگر بخش‌های  خلیج‌فارس بودند. همچنین نگرانی آنها نسبت به سایر جزایر ایرانی(تمب کوچک، بزرگ، بوموسی)، بحرین در کنار خط تلگرافی آنها که  خلیج‌فارس را به اروپا و هند متصل می‌کرد. بایندُر فرمانده نیروی دریایی ایران در آن زمان پیش از آغاز گشت‌زنی‌های دریایی با ناوهای جنگی خریداری شده مکاتباتی به ارکان حزب کل قشون و به دنبال آن وزارت امور خارجه نسبت به پایین کشیدن پرچم انگلیسی در این مناطق انجام داد، ولی در نهایت بی‌نتیجه ماند. در آن زمان دریادار بایُندر فرمانده نیروی دریایی ایران در زمان رضا شاه، گشت‌زنی‌های خود را در بنادر و جزایر خلیج‌فارس شروع می‌کند. البته همانطور که اشاره شد بایندُر که شخصی میهن‌پرست بود و پیش

 از دستور پیاده کردن نیروی دریایی در باسعیدو، تلاش‌های فراوانی در مورد جلوگیری از حضور انگلیسی‌ها در  خلیج‌فارس انجام داد. بایندُر در مرداد 1312 خورشیدی دو سال بعد از تاسیس نیروی دریایی کشتی ایرانی به نام «ناو پلنگ» از سواحل و جزایر ایرانی خلیج‌فارس سرکشی را آغاز می‌کند. فرمانده ناو پلنگ شخصی به نام سروان فزونی بوده است. وقتی ناوپلنگ به ساحل روستای باسعیدو می‌آید، سربازان هندی نخست فکر می‌کنند کشتی انگلیسی است. هندی‌ها با دیدن پرچم ایران بر روی ناو جنگی می‌ترسند و پایگاه خود را ترک و به بیابان‌های اطراف  روستا فرار می‌کنند.
جزییات این رویداد مهم تاریخی در خاطرات سروان فزونی در  جلد دوم کتاب «دریانوردی ایرانیان» به صورت کامل نوشته شده است. سروان فزونی پس از پایین کشیدن پرچم انگلیسی‌ها به شخصی به نام حسین محمد که بومی باسعیدو و مسئول بالا و پایین کشیدن پرچم انگلیسی‌ها بود دستور می‌دهد از این به بعد از این کار خود داری کند. پایین کشیدن پرچم کشور انگلیسی هادر باسیعدو رویدادی نبود که انگلیسی‌ها به آن بی تفاوت باشند. این رویداد بزرگ بوسیله نیروی دریایی ایران خشمگینی دولت انگلیس را بر انگیخت. چون آنان باسیدو را جز مایملک خود از صد سال پیش می‌دانستند. آنها به دولت ایران شکایت می‌کنند و ادعا می‌کنند نیروی نظامی شما پرچم کشور ما را پاره کرده اند. انگلیسی‌های خشمگین پس از مدتی دوباره با کشتی جنگی خود به نام «شورهام» به باسیدو می‌آیند. پرچم ایران را پایین می‌کشند و دوباره پرچم کشور خودشان را بالا می‌برند. در مقاله ارزشمند» پیروزی ایران بر انگلیس در نبرد باسعیدو که حدود بیست سند در آن مورد بررسی قرار گرفته شده این موضوع شرح داده شده است.
نکته‌ای که در این رویداد اهمیت دارد آنکه وقتی نیروهای انگلیسی دوباره به باسعیدو می‌آیند و قصد دارند پرچم خود را دوباره برافراشند، مردم محلی خشمگین می‌شوند.  سرانجام  به این خاطر انگلیسی‌ها این شخص را در ناو جنگی خود بازداشت و به بندر عباس منتقل می‌کنند. حسین محمد تبعه ایرانی  به همراه دیگر اهالی روستا در مقابل پایین کشیدن پرچم ایران مقاومت می‌کند. این موضوع را قدیمی‌های روستا از پدران خود شنیده اند و آن را  تایید می‌کنند.  به طور کلی پیاده شدن نیروی دریایی ایران و پایین کشیدن پرچم انگلیسی خبری نبود که به سادگی در محافل سیاسی آن روزها نادیده گرفته شود. پس از این اقدام نامه پراکنی متعددی بین دولت ایران و انگلیس صورت می‌گیرد و در بسیاری از روزنامه‌های ایرانی و انگلیسی در آن زمان خبر این اتفاق می‌پیچد. انگلیسی‌ها نیز در نشریات تبلیغات گسترده‌ای مبنی بر عذرخواهی دولت ایران منتشر می‌کنند. حتی آنها پس از این واقعه برای نشان دادن قدرتشان در  خلیج‌فارس اقدام به اعزام کشتی‌های جنگی به  خلیج‌فارس می‌کنند و چندین هواپیمای جنگی به پرواز در می‌آوردند. سرانجام شکوایه‌ای تنظیم و به دیوان اداری دادگاه لاهه ارسال می‌شود. انگلیسی‌ها که در آن زمان نفوذ و قدرت زیادی در دنیا داشتند هرگز فکر نمی کردند دادگاه لاهه به نفع ایران رای صادر کند. مرحوم محمد علی فروغی (ملقب به ذُکاء الملک)به عنوان نماینده ایران در دادگاه حضور پیدا می‌کند. با آنکه رییس دادگاه یک انگلیسی بود، سرانجام  دادگاه به نفع ایران رای می‌دهد. با این رای دادگاه بطور کامل پرچم انگلیس از باسیدو برداشته می‌شود و بدنبال آن در جزیره هنگام و بوشهر نیز این اتفاق می‌افتد و انگلیسی‌ها پس از صد و یک سال برای همیشه این مناطق را ترک می‌کنند. 
بعد از این اتفاقات و رای دادگاه لاهه انگلیسی‌ها  در آذرماه 1312 باسعیدو را ترک می‌کنند. حماسه تاریخی خروج همیشگی انگلیسی‌ها از باسعیدو در تلگراف مدیر گمرک باسعیدو  شرح داده شده است. این سند مبنی بر خروج انگلیسی‌ها در تاریخ دهم و یازدهم آذرماه 1312 این چنین آمده است. البته بعد از خروج انگلیسی‌ها در تاریخ دهم و یازدهم آذرماه 1312ش آنها دست از اختلاف افکنی در این منطقه و سایر مناطق در  خلیج‌فارس برنمی دارند.  پس از خروجشان چندین بار به باسعیدو می‌آیند. بر اساس اسناد وزرات امورخارجه ایران انگلیسی‌ها در روز 6 اپریل 1935 میلادی برابر با 16 فروردین 1314 ش با کشتی شورهام به باسعیدو برای برچیدن کامل پرچم کشورشان و سایر وسایل باقی مانده می‌آیند. وقتی به ساحل روستا می‌رسند مترجم انگلیسی با اهالی باسعیدو صحبت می‌کند و آنها را تحریک به ترک روستا می‌کند. به اهالی می‌گویند حالا که باسعیدو به ایران برگشته و پس داده شده ممکن است دولت ایران شما را آزار دهد، پس بیایید وسایل خود را جمع کنید و با ما به بحرین بیایید.
وقتی با قدیمی‌های روستا درباره این موضوع می‌پرسیدم برایم گفتند که این درست است، وقتی انگلیسی‌ها با غُراب هایشان(کشتی) می‌خواستند روستا را ترک کنند، برخی از اهالی فقیر روستا به همراه آنها رفتند. آنها برای کسب روزی حلال و کار با آنها رفتند. این نکته را نیز مرحوم اقتداری اشاره کرده که  انگلیسی‌ها پس از ترک همیشگی از باسعیدو تعداد 38  نفر از اهالی روستای باسعیدو و هنگام را با کشتی خود به نام شورهام  باخود به بحرین می‌برند. اهالی روستا پس از مدتی به دوبی می‌روند و در آنجا سرگردان می‌شوند و مجدد به زادگاهشان بر می‌گردند.  این موضوع در اسناد وزارت امورخارجه نیز مستند شده است.
بحث و نتیجه گیری:
روستای باسعیدو با حضور انگلیسی‌ها و رویداد ملی خروج آنها پیوند خورده است. دراینجا برای فهمیدن چگونگی ورود انگلیسی‌ها به این روستای بندری و روایت خروج آنها از جزیره تنها بسنده به اسناد تاریخی و مقالات پژوهشی نشدم. برای درک حضور انگلیسی‌ها بیش از ده سال به صورت پراکنده پای صحبت قدیمی‌های روستا نشستم. در کنار قدیمی‌های روستا این رویداد و حماسه تاریخی بسیار مهم را آرام آرام از زبان آنها شنیدم. 
سرانجام انگلیسی‌ها بعد از سالها در روز  دهم و یازدهم آذرماه 1312 خورشیدی، رییس گمرک روستای باسعیدو؛ آخرین روستای غرب جزیره پهناور قشم تلگرافی را مبنی بر خروج کامل نیروهای انگلیسی از آنجا را اعلام می‌کند. انگلیسی‌ها با استناد به گزارشات مکتوب حدود یکصد سال در جزیره قشم حضور داشتند. پایگاه آنها در غربی ترین بخش جزیره و در این روستا قرار داشت. به همین دلیل از روستای باسعیدو که برای چندین دهه نام آن بر کل جزیره ماندگار مانده بود، به عنوان دروازه غربی جزیره نیز یاد می‌شد. در نهایت انگلیسی‌ها به واسطه رشادت‌های نیروی دریایی ایران و همکاری اهالی باسعیدو، آنها برای همیشه این جزیره را ترک می‌کنند. یادآور شوم عنوان کتاب بر اساس سال خروج انگلیسی‌ها از باسعیدو(1312 خورشیدی) انتخاب شد.
نکته‌ای در مورد وسعت زیاد باسعیدو در گذشته شنیدم آنکه می‌گفتند داخل دریا خانه بود. کنار ساحل خانه زیاد بود بعد دریا جلو آمد زیر آب رفتند. وقتی در ساحل روستا قدم زدم متوجه پراکندگی سفال شدم. فکر کنم نکته‌ای رهگشا برای انجام کاوش‌های باستان شناسی در این قسمت از جزیره است.
موضوعی دیگری که در مصاحبه‌های مردم شناسی برایم جالب بود حضور بردگان آفریقایی که به آنها کنیزکون می‌گفتند. این سیاهان به عنوان نیروی کارگر در اسکله انگلیسی‌ها و برخی در محله باارز کار می‌کردند.  درکل با مطالعه و شناخت حماسه پایین کشیدن پرچم انگلیسی‌ها می‌توان به تلاش و مقاومت نیروی دریایی و مردم محلی پی برد. بی شک باسعیدو آغازگر در فعالیت‌های آزادی بخشی ساکنان بنادر و جزایر خلیج‌فارس بود. اعراب راس الخیمه پس از شنیدن این رویداد در ایران، اقدام به آتش زدن پرچم انگلیسی می‌کنند. نکته‌ای که بایستی برآن تاکید داشت نقش مردم محلی باسعیدو در این رویداد است. آنها در مقابل ماموران انگلیسی که خواستار برافراشتن پرچم کشورشان بودند مقاومت کردند. انگلیسی‌ها از انجام هر اقدام اختلاف افکنی پس از پایین کشیدن پرچمشان از باسیعدو ابایی نداشتند؛ بازداشت غیر قانونی مدیر گمرگ ایران، شایعه پراکنی مبنی بر معذرت خواهی دولت ایران، نمایش قدرت نظامی در  خلیج‌فارس و تحریک اعراب حاشیه جنوبی خلیج فارس.  آنها حتی اهالی باسیعدو را برای ترک زادگاهشان تحریک کردند. به نظر انگلیسی‌ها کینه خود را در نابودی نیروی دریایی ایران، غرق کردن ناوهای جنگی و به شهادت رساندن دریاسالار بایندُر و به اسارت کشیدن برخی از افسران نیروی دریایی نشان دادند.
در مصاحبه‌های مردم شناسی چند سال اخیر، فهرستی از افراد قدیمی روستای باسعیدو بوسیله آقایان عبدالکریم صالحی، حاج حسین قویدل، سلیمان قویدل دهیاران و رییس شورای روستا و مسعود نژاد، باسعیدو کارشناس ارشد گردشگری تنطیم شد که جا دارد از ایشان به خاطر تمام همکاری‌ها تشکر دارم. بدون شک این گزارش مدیون صبر و حوصله  تمام گنجینه‌های انسانی باسعیدو می‌باشد که با وجود بیماری و کهولت سن، بخش مهمی از تجربیات زندگی خویش را در اختیار نگارنده قرار دادند؛ مرحوم عایشه(آمنه) نژاد باسعیدو(همسر مرحوم حاج علی یوسف)، عایشه شرف و مرحوم حاج صالح صالحی کدخدای قدیمی روستا و همچنین مرحوم احمد مَطَر، حسن نژاد باسعیدو و غلام ملاحی(غلام مراد)، حاج احمد قویدل، حسن آزاد باسعیدو و محمد قویدل معروف به ملا ماندگار و عایشه نژاد باسعیدو فرزند مرحوم علی و همسر مرحوم خُماس) . 
به دلیل اهمیت ملی اقدام شهید بایندُر در خروج انگلیسی از باسیدو و در واقع  کل جزیره قشم، هنگام  بایستی این رویداد حماسی به صورت یک جشنواره فرهنگی و دعوت از پژوهشگران واکاوی شود. خوشبختانه در گفتگو با مسئولان روستا و تعدادی از جوانان باسعیدو اشتیاق آنها برای انجام برنامه‌های فرهنگی وجود دارد. در این راستا به دنبال ساماندهی آثار تاریخی باسعیدو، در دهم اردیبهشت 1402(روزملی خلیج فارس) یکی از بزرگترین پرچم‌های کشور در کنار محل قبلی پرچم انگلیسی‌ها از سوی مدیریت میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری  و معاونت عمرانی و مدیریت پشتیبانی سازمان منطقه آزاد قشم با همکاری دهیار و شورا و اهالی روستا نصب کردیم. البته این اولین برنامه برای پاسداشت این حماسه تاریخی است و اجرای برنامه در سالروز آزاد سازی جزیره قشم در دستور کار مدیریت میراث فرهنگی سازمان قرار گرفته شد.
سواحل روستای باسعیدو  بسیار زیباهستند و با برخی اقدامات ساماندهی مطابق با چشم انداز منظری به همراه آموزش می‌توان باعث جذب گردشگر در این قسمت از جزیره شد.  با ایجاد زیر ساخت‌های گردشگری در باسیعدو باعث ایجاد توازن بیشتر در قسمت غرب و شرق جزیره خواهد شد. نقش باسعیدو در چرخه گردشگری بایستی مشخص تر شود. حمل و نقل عمومی یکی از چالشهای مهم اهالی باسعیدو و دیگر روستاهای جزیره به شمار می‌رود.  تاسیسات درمانی و توسعه راه‌های ارتباطی باعث رونق گردگشری در این روستا خواهد شد. رونث و ایجاد اقامتگاه‌های محلی و خانه صنایع دستی  در کنار ساماندهی اثار تاریخی گام‌های اساسی در توسعه گردگشری این روستا در غرب جزیره است.