printlogo


«روزنامه دریایی سرآمد» تحلیل کرد؛
اهمیت هویت‌سازی  برای جامعه دریایی ایران

بایندُر چرا مهم است؟
​​​​​​​گروه فرهنگ دریا - ایرج گلشنی - برای درک اهمیت یک موضوع، ابعاد گوناگون و متعددی را باید مورد سنجه و بررسی قرار داد. در این بررسی ها، دو بعد زمان و مکان و تاریخ و جغرافیا از اهمیت بالایی برخوردار هست.
به گزارش روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد، در قصه سلحشوری بایندُر نیز می‌توان در مداقه در زمان و مکان و با مرور تاریخ و بررسی جغرافیای داستان، به نقطه اهمیت راهبردی حماسه بایندُر رسید و فهمید چرا مهم است و چرا باید با قدرت و در گستره ملی به آن پرداخت. در این نوشتار تلاش می‌کنم به اختصار اهمیت راهبرد فرهنگی بایندُر را شرح دهم.

اول تاریخ جنگ 
مرور تاریخ جنگ های ایران در طول زمان، حاوی عبرت های بسیار بزرگی است. در روزگاری، ایرانیان تقریبا بر تمام جهات جهان مسلط می‌شوند. اما در دورانی، قافیه را در برابر دشمن می‌بازند و شکوه و عظمت خود را از دست داده و در گرد و خاک دشمن گم شده و خاکش زیر سم ستوران از عرب تا مغول و روس و آمریکا به غبار می‌نشیند. در این حالت است که باید پرسید و دانست چرا در بستر تاریخ، نقش گروهی سلحشور که تا پای جان برای آب و خاکشان ایستادگی می‌کنند نسبت به آنان که فرار بر قرار ترجیح می‌دهند چیست و یک تمدن چگونه می‌ماند یا می‌رود.

دوران بایندُر
اگر دوره تاریخی نزدیک را در نظر بگیریم و و وضعیت ایران را مرور کنیم، به روشنی می‌فهمیم که جایگاه و منزلت بایندُر و امثال او از چه مرتبه والایی برخوردار است و ما امروز چگونه باید از آنها یاد کنیم و چگونه گرامی بداریم. در عبرت تاریخی ما در همین نزدیکی ها مشاهده می‌کنیم که بخش بزرگی از کشور ایران را به تاراج داده ایم. از آرارات و نخجوان بگیر تا افغانستان و بحرین. همه به دلیل ضعف حکومت ها از یک سو و بی اعتنایی مردم از دیگر سو. در این وادی ضعف و بی تفاوتی، که همه آماده فرار و تسلیم هستند، اگر کسی مانند ستارخان بماند و بگوید خاک می‌خوریم اما خاک نمی دهیم، چه حال و هوایی از غیرت و شرف و مردانگی در وجود ما حس می‌شود؟ اگر باقر خانی باشد و خلاف وضعیت عمومی حاکم که برای سکه ای، وطن می‌فروشند و او از جان مایه می‌گذارد، چه حسی از غیرت و سلحشوری احساس می‌توان کرد؟ و اگر در تلاطمی که تسلیم شدن امری عادی باشد و بایندُر ی سر تسلیم نداشته و با جان شیرین، بهای ایستادگی بپردازد، چه درکی خواهیم داشت؟
درباره مقطع زمانی سخن می‌گویم که کل افغانستان ما فقط بخاطر به رسمیت شناختن یک ولیعهد به سادگی بر باد می‌رود و آب از آب تکان نمی خورد. در باره تاریخی حرف می‌زنم که سرلشکر قاجاری، فقط برای شلیک چهار گلوله توپ، نشان شجاعت می‌گیرد!! در باره پادگان عشرت آباد رضاخان حرف می‌زنم که با اولتیماتوم انگلیس از هزاران کیلومتر دورتر، دو ساعته تخلیه شد. به روایت تاریخ، فرار لشکر رضاخانی به حدی شدید بود که پوتین ها و تفنگ های سربازان در جدول خیابان های عشرت آباد(میدان سپاه کنونی)
 جا ماند! 
از چنین حقارت و اوضاع متعفنی حرف می‌زنم تا بپرسم بایندُر و امثال بایندُر، چرا ایستادگی کردند؟ در شرایطی که فرار، دستور ملوکانه بود و کسی برای تسلیم مواخذه نمی شد و شکست و عقب نشینی و پنهان شدن، امری طبیعی شده بود، مقاومت چرا؟ سلحشوری چرا و جان دادن چرا؟ اکنون می‌توانم بپرسم که حماسه بایندُر چرا مهم است؟

۸ سال جنگ
اجازه می‌خواهم از زاویه دیگر و به استناد تاریخ ۸ سال جنگ تحمیلی به بایندُر و امثال آن یل کم نظیر توجه کنم و توجه شما را طلب کنم. ابتدا بیندیشیم که بسیاری از رزمندگان جنگ تحمیلی، از نسل گذشته بودند. از همان نسلی که انگیزه ای برای سلحشوری نداشت. این که چه شد که یک باره، از نسل ناپایدار، حماسه سلحشوری و ایستادگی بر پا می‌شود، تحلیل مستقلی می‌خواهد. شهید غیور اصلی، سلحشور خوزستانی که غیرتش مثال زدنی است، یک گروهبان شاهنشاهی بود. شهید آبشناسان که به یادماندنی است و صدام میلیون ها دلار جایزه برای سرش تعیین کرد، یک ارتشی از دوران پهلوی بود و ده ها و صدها مورد دیگر از پایمردی و مقاومت. چه شد؟ 
اما نکته بایندُری من این نکته است که در دوران جنگ ۸ساله، غیور اصلی و آبشناسان و امثال این بزرگان، تنها نبودند و از سوی هزاران سلحشور دیگر حمایت و پرانگیزه می‌شدند. فهرست یاران آنها، به بیش از ۲۲۰ هزار شهید، صدها هزار جانباز و میلیون ها رزمنده می‌رسد. از نام هاي آشنایی مانند چمران و همت و باقری و زین الدین و.... تا هزاران رزمنده دیگر که نامشان را نشنیده ایم و اغلب زینت نام کوچه ها و خیابان های ما هستند و حتا آنان که نامشان روی تابلو هیچ مکانی نیست و آسوده و خاکی در آرامستان ها خوابیده اند و حتا آنان که نامی روی سنگ مزارشان ندارند و گمنام ترینند. همه و همه یارانی بودند که دست به دست هم داده و هم انگیزه مقاومت و پیروزی به هم می‌دادند و هم انگیزه سلحشوری و شهادت.
حال از خودم و از شما می‌پرسم، بایندُر و امثال او، از کی و از کجا حمایت و پشتیبانی می‌شدند برای مقاومت و جانفشانی؟ دلشان به حکومت قرص بود، یا به حمایت مردم یا حتا به لشکریان شاهی؟ کدام؟ می‌بینید که بایندُرها در نهایت تنهایی، مظلومیت و بی کسی رسم مردانگی و جوانمردی و سربازی و جانبازی به جا آوردند. سلحشوری چنان در میدانی سخت و بی امید و بی پناه. میدانی که تسلیم و فرار در آن سرزنش ندارد. میدان نبردی که می‌دانی هیچ ظفری در کار نیست. میدان جنگی که میدانی میمیری در تنهایی. این فرق بزرگ بایندُرها ست. آیا چنین نیست؟

هویت جامعه دریایی
نکته دیگر که اشاره به آن را بسیار با ارزش می‌دانم، توجه به هویت جامعه دریایی کشور است. هر جامعه ای با قهرمانان خود، معنا پیدا می‌کند. جامعه بدون قهرمان، یک کالبدمرده است. رومن رولان، نویسنده شهیر فرانسوی، به خوبی و به روشنی می‌گوید که هر جامعه ای اگر در خلق یک قهرمان تلاش نکند، جامعه ی مرده ای است.  اکنون به یمن وجود بایندُرها، ما گدای قهرمان نیستیم که بخواهیم مانند آمریکایی ها، رامبو و راکی بتراشیم و قهرمان ساختگی بپردازیم. ما نه تنها قهرمان واقعی داریم، بلکه به شمار و فراوانی داریم. عرصه این بیشه از شیران خالی نیست. اما نکته اینجاست که ما چگونه قدر و شان قهرمانان و پهلوانان خود را می‌دانیم و از آنها برای پرواز نسل های نو ، بال و پر می‌سازیم؟ در این رابطه دو نکته قابل توجه اهالی دریا- به ویژه مسوولان 
عالی-است.
نکته اول، نیاز جامعه دریایی به قهرمانان این حوزه است. بایندُر اینجا از اهمیت راهبردی برخوردار می‌شود. امثال بایندُر که کمتر شناخته شده اند و کم می‌شناسیم، اینجا برای هویت بخشی به جامعه دریایی، و انگیزه بخشی به نسل ها، طلای فرهنگی هستند. روح بایندُرهاست که به کالبد سرد جامعه دریایی جان و گرمی می‌بخشد. پس بسیار بسیار بسیار مهم است.
دوم اینکه، باید بدانیم که بایندُر، یک قهرمان ملی است و از دریا به تمام ایران درود می‌فرستد. خوب است و لازم است که وجه ملی او را دریابیم و در گستره ملی از آن سلحشور یاد کنیم. وقت آن است بایندُر با لطایف و ظرافت های فرهنگی، هنری و ادبی از تنهایی در آمده و در چشم و دل همه ایرانیان راستین زندگی کند.
و سوم به نوبه خود، قدردان و دست بوس کسانی هستم و منت دارشان باید بود که این محفل ارزشمند را با نام والای بایندُر و به پاس این یل دریایی، به پا کردند و چه رسم نیکویی به جا آوردند با یاد از هم میهن و هم کار و هم رزم و هم دریایی خودشان. روح همه سربازانی که جانشان جان وطن شد شاد و به آنان که یادشان را گرامی می‌دارند
 درود.