printlogo


«روزنامه دریایی سرآمد» گزارش می‌دهد؛
«خالو صالح» افتخاری برای جزیره جهانی قشم

«موزه شخصی خال» برای گردشگران جزیره، شگفتی است
​​​​​​​گروه فرهنگ دریا- ایرج گلشنی - جزیره قشم، فقط یک جغرافیای زیبا نیست، بلکه یک تاریخ باشکوه نیز هست. مجموعه‌ای از فرهنگ های جالب و متنوع در دل این جزیره، سده‌هاست که زندگی می‌کنند که هر کدام، نماد و رنگ و مفاهیم خودش را دارد و این همه تنوع در نماد و منش، نشان از ریشه ای عمیق و اصیل دارد. 
همه این تنوع و گونه گونی و زیبایی را به راحتی می‌توان در یک موزه شخصی کوچک اما پر محتوا می‌توان یافت و درک کرد. کافی است به روستای طولا- نزدیکی شهر قشم محله پیراسته- بروید و به موزه شخصی  خالو صالح روزبه معروف به خال، سری بزنید تا شگفت زده شوید.
هر آن چه در این موزه مردم‌شناسی که به زحمت و هزینه شخصی خالو، تاسیس و فراهم شده است، برای مردم قشم عادی می‌تواند باشد؛ برای گردشگری که از جاهای دیگر به آن جا می رود، شگفتی مطلق است. می‌توان گفت تمام تنوع معانی قشم را یک جا جمع کرده است و با توضیحی که در باره آن می‌دهد، باعث مسرت و شگفتی می شود؛ زیرا گردشگر تازه می‌فهمد که چه عجایبی در فرهنگ مردم قشم وجود دارد. برای مثال، در بخشی از موزه، تعداد زیادی برقع می‌بینید. ابتدا برای تان سوال می‌شود که چرا این همه برقع را جمع کرده است؟ در حالی که می‌توانست یک برقع به عنوان نمونه در موزه اش بگذارد و زیرش بنویسد نمونه برقع زنان قشم! اما توضیحی که می‌دهد بسیار جالب و عجیب است: 
هر برقع به یک شکل خاص و به یک رنگ خاص است. هر شکل که برخی مربعی است، برخی مستطیل و... متعلق به یک قوم خاص از مردم قشم است. علاوه بر این، هر کدام یک رنگ خاص دارد و هر رنگ نشان دهنده، دختر یا زن بودن(مجرد یا متاهل بودن) و وابستگی هر بانوی قشمی به قوم و قبیله خاص است! تازه این‌جا متوجه می‌شوید که برقع در فرهنگ قشمی، شبیه یک کارت ملی است. نماد مشخصی است که هر بانوی قشمی را می توان بر اساس آن شناخت که مجرد است یا متاهل و مربوط به کدام بخش از فرهنگ و مردم قشم است! بسیار شگفت آور و تعجب برانگیز. این همه راه و رسم و دقت آدم را به هیجان وا می دارد. 
فرهنگ قهوه خوری آنان نیز قابل تامل است. چیزی شبیه آن چه در کردستان ما و یا کشوری مانند ژاپن، می توان مشاهده کرد. هر حرکت پیاله و هر حرکت دست یک معنای مشخص و جالب دارد: از تشکر تا توهین! مثلا: کسی که قهوه می ریزد باید قوری قهوه را با دست چپ بگیرد، در غیر این صورت، حکم بی ادبی و توهین دارد. اگر پیاله را تکان بدهی یک معنا دارد و اگر آن را سرو ته بگذاری یک معنا و اگر به پهلو بگذاری یک معنا و.... چه جالب! کسی که به شما قهوه می دهد، اگر از شما خوشش بیاید و برایتان احترام خاصی قائل باشد، پیاله را از شما می گیرد و بر زمین می زند و می شکند! معنایش این است که ترا بسیار دوست می دارد و نمی خواهد غیر از شما کس دیگری در این پیاله که شما قهوه نوشیده اید، کس دیگری قهوه بنوشد! 
به هر روی، هر جایی فرهنگ خاص خودش را دارد؛ اما واقعا کم است جاهایی که مانند کردستان و قشم و... برای هر فعالیت راه و رسمی داشته باشند که تنوع بسیار بالا و زیبایی به رفتار معمول و مرسوم زندگی شان بدهد. مثلا در همین تهران خودمان، خبری از این راه و رسم ها نیست. یک چای با هر دستی که بخواهند به شما می دهند و شما چای را چه در استکان و چه در لیوان آن هم چه شیشه ای و چه کاغذی می نوشید و تمام! نهایت این فرهنگ این است که به زبان شاید تشکری بکنید. دیگر چیزی پشت بند این رفتار اجتماعی در خیابان یا خانه و مهمانی نیست. اما در جاهای دیگر، وضع خیلی فرق می کند. مثلا در کشوری مانند ژاپن، چایی نوشیدن یک رسم و یک جشن است. یک برنامه فرهنگی خاصی دارد که شامل اقدامات و حرکات متنوعی می شود تا یک فنجان چای به دست شما برسد و شما هم به رسم خاصی بنوشید و تشکر کنید. 
در کردستان هم رسم های متعدد برای خوردن و نوشیدن وجود دارد و مردم بافرهنگ کرد، با حرکاتی که به استکان و زیر استکان می دهند، یک دنیا معنا و مفهوم به شما می رسانند. این که استکان را به طور معمولی روی زیراستکان قرار دهید یا آن را به پهلو بخوابانید، هر کدام یک معنا و یک دستورالعمل خاص را به مخاطب می رساند. در جزیره قشم – و در بخش بزرگی از مردم ایرانی و غیر ایرانی با گرایش به فرهنگ دیرینه عربی- همین مناسک و معانی را در فرهنگ خود دارند. اما به طور کلی از این فرهنگ‌ها خبر داریم، اما این که در متن این فرهنگ قرار بگیری و به عینه مشاهده کنی یک چیز است و همه این فرهنگ ها را در یک موزه شخصی ببینی یک چیز دیگر. حلاوت در حلاوت است. 
نکته دیگری که باید به آن اشاره کنم تا مذاق گرشگرانی که دیدار از موزه خال را در برنامه خود قرار می دهند، شخصیت بسیار جذاب و دل نشین و هنری خال است. خالو صالح همیشه در موزه شخصی اش، پذیرای مهمانان خود است. گردشگران مهمان های عزیزی برای او هستند. ابتدا موزه را برای شما تشریح می کند و شما لذت می برید. و سپس شما را با همان راه و رسم زیبا، به قهوه دعوت می کند و شما باز هم لذت می برید و بعد از آن، بساط عود پهن می کند. عودنواز چیره دستی است و با آوازها و آواهای محلی، شما را سرشار از شادی می کند. به طور کلی یک مهمانی فرهنگی و هنری جذاب در انتظار شماست. این است که توصیه می کنم دیدار از موزه خال در روستای طولا که تقریبا چسبیده به شهر قشم را در برنامه بگذارید و یک دنیا خاطره شیرین با خود به همراه ببرید. 
و سخن پایانی با مردم قشم است. خیلی ها خالو را به خوبی می شناسید و می دانید که چه کار شریف و زیبایی انجام داده و مشغول به آن است. خوب است که او را حمایت کنید. حتما اشیاء جالبی از دوران های گذشته در انبار یا خانه خود دارید. چه خوب است آن را هرچه که باشد، به موزه خالو برسانید. آن وسیله ممکن است برای شما خیلی جالب نباشد، اما وقتی در یک موزه قرار بگیرد، بسیار جالب می شود. اگر می خواهید منظور کامل مرا درک کنید که چه وسایلی 
می تواند موزه ای شود، بهتر است به موزه خال سری بزنید و با خالو صالح مشورت کنید. مجموعه‌ای از برقع ها، لباس‌ها، سازهای محلی، کوزه‌ها، قطعات لنج و کشتی و.... بسیار متنوع و چشم نواز هستند. شما می توانید به این چشم نوازی که گردشگران از سراسر ایران و خارج از ایران را شگفت زده می کند و با قشم و مردم قشم مانوس می کند، کمک بزرگی برسانید. 
هر چه بود، خاطره بازدید از موزه خال، برای ما ماندگار و شیرین بود و همواره از آن یاد خواهیم کرد و دیگران نیز که به آن جا بروند، لذت ما را تجربه خواهند کرد. با دعای سلامت و صحت برای خالو صالح و رونق بیشتر موزه خال.