همایون امیرزاده در روزنامه دریایی سرآمد نوشت: منتقدین «جشنواره مردمی خواجه عطا» حتما بخوانند؛
شمشیرکشی علیه خواجه عطا با نطق و بیانیه اندکی مهربان تر...!
مگر «جشنواره خواجه عطا» غیر از یادآوری رسوم و جشن سنتی هرمزگان بود که عدهای بر علیه آن شورش میکنند؟
گروه فرهنگ دریایی - همایون امیرزاده - سالیان دراز و زمانهای طولانی باید سپری شود تا رخداد، واقعه و اتفاقی فرهنگی- اجتماعی بر دل مردم هرمزگان نشسته و قلب آنها را مسرور و شادمان نماید.
همایون امیرزاده در نوشتاری به روزنامه دریایی اقتصادسرآمد آورده است: هرمزگان دور شده و جامانده ازدوره، فره و شکوه تمدنی، تاریخی و هویتی خود به ویژه روزگار پرافتخار سیادت حکمرانان هوشمندش در سده های پنجم تا دهم قمری یعنی «ملوک هرموز» و صدر اعظم این سلسله باکفایت، یعنی «خواجه عطا» همواره از سختی ها، مرارت ها و تلخ کامی های ناشی از گم گشتگیها وهم آلود تاریخی و غبار گرفتگی و نادیده انگاری سنت، آئین و فرهنگش و گاهی نیز از تشنگی بر لب دریا و تنگی معاش و معونه و زمانی دیگر از تحمیل نابخردانه ذائقه های برساخته ذهن های کج اندیش رنج برده است.
مردمان صبور و فرهمند هرمزگان، همواره در جستجوی بزنگاه و تنفسگاهی آرامش بخش و روح نواز بوده و هستند تا کمی بیاسایند و بعد از آن قامت برافرازند و داشته های هویتی خود را بر سر دست گرفته و با صدای بلند با غرور و افتخار فریاد بزنند: «هرمزگان تاریخ دارد، فرهنگ دارد، آئین دارد، سنت دارد تا بهقول دوست عزیزم، آموزگار ارجمند هرمزگانی؛ «دکتر محمد ذاکری» همانگونه که در مقدمه «کتاب عکس هرمزگان» به زیبایی نوشت که همگان بدانند فرهنگ هرمزگان در طول تاریخ چنان سینه ی گشاده داشت که :
...... { در آن می شد معبد «هندوان» را درکنار کلیسای «ترسایان»، مساجد «اهل سنت» را در کنار مساجد «شیعیان »، کلمات عربی را از دهان سیاهان «سواحیلی»، اشعار فارسی را از زبان تجار «بودایی» و نام های «زنگباری » را از سخنان ناخدایان ایرانی دید و شنید. زرتشتیان در کنار مسلمانان خانه داشتند و مسیحیان و یهودیان نیز در نزدیکی گورستان مسلمانان دفن می شدند. اما در این نگین شرق فقط اطعمه و اشربه و البسه رد و بدل نمی شد که آئین و رسوم و معماری و دین اسلام و زبان فارسی و کتابت و خط و بیت و غزل نیز بین اقوام و مذاهب و نژادها مبادله میشد که هورموزگان بر چهار راه گفتگوی فرهنگ ها و تمدن ها ایستاده بود.
روایت «ابن بطوطه» مغربی از رواج غزلیات سعدی در چین و ماچین و نفوذ اسلام به جنوب شرق آسیا از راه بازرگانان ایرانی و {دریانوردان هرمزگانی} یکی از هزاران گواه ماندگار نیست ؟
و «لور» و «امبا» و«چندل» و «عضوا» و «دشداشه » و «حنابندان» و «لیوا» و «نوبان » و «زار» و ...، همگی میراث ماندگار همین دادن ها و ستاندن ها نمی باشد؟
هرمزگانی هوشمند آموخته بود که فقط در سایه ی احترام متقابل و آزاد منشی و بلند نظری در برابر فرهنگهای غیر است که میتوان خشکترین جزیره خلیج فارس را به بزرگ ترین مرکز اقتصادی شرق در زمان خود تبدیل کرد که در آن هم مشک و ابریشم و ریواس و کاسه چینی خرید و فروش شود، هم برنج و شکر و الماس و طلای دکنی، هم خرمای بصری، هم حلوای مسقطی، هم مروارید بحرینی وجلفاری، هم صندل و چندل بربره و افریقیه، هم لیموی عمانی و هم نارگیل بمبئی، هم قالی کرمانی و پارچه ابریشمی یزدی، هم گندم و جو و ارزن فارس، هم شمشیر و اسب لاری، هم فلفل هندی و حنای سندی و هم نوا با هم بخوانند و برقصند، هم سیه چشمان کشمیری و هم ترکان سمرقندی-پایان نقل قول از جناب ذاکری }
.....
و مگر جشنواره «خواجه عطا» غیر از این بود که آئین و سنت هرمزگان و سبک زندگی ساحل نشینان را بر سر دست گرفته و با نسل امروز دور شده و جدا مانده از ریشه کهن خود با زبان فرهنگ و هنر سخن گفته و با او مفاهمه نماید؟
و چه نام هوشمندانه ای بر این جشنواره نهادند تا نسل امروز هرمزگان، با سربلندی بداند که صدر اعظم موفق ترین سلسله حاکم بر خلیج فارس در آن دوره کهن که تنها خاکسترش بر جای مانده کسی نبوده است غیر از «خواجه عطا».
حتی اگر پناه آوری مردم به این اتفاق برجسته اجتماعی، برای فایق آمدن بر آلام روحی و روانی و تخلیه هیجانات غیر قابل انکار باشد، باز هم رخداد مبارکی است که باید به استقبالش رفت.
گاهی باورمندی اصیل و عمیق به صیانت از داشته های هویتی، سنتی و تاریخی اجتماعی در دل برخی از افراد دلسوز و بی ادعا چنان شعلهور میشود که بدون انتظار تعریف، تمجید و امتیازگیری از مسئولان و دست اندرکاران، خود را به دریای مشکلات ناشی از سامان دهی رخدادهای جوشیده از بطن جامعه می زنند و با هوشمندی و آگاهی و با مدد همیاریهای اجتماعی کاری می کنند کارستان.
رخداد عمیق اجتماعی-فرهنگی و فرحناک «خواجه عطا» از جمله اتفاقات نادر و ارجمند این روزهای هرمزگان مهرپرور است که منتقدین بهحق یا ناحق آن باید کمی مهربان تر با آن برخورد نمایند.
به مدد فضای مجازی و تکنولوژیهای ارتباطی روز آمد، همگان میبینیم من اینگونه تجمعات شادمانه سنتی، هر روزه در جای جای ایران و در بین رنگین کمان زیبای اقوام این کهن بوم، ساری و جاری است و مردم هر دیار با افتخار، سنتها و باورها و رسوم کهن خود که میراث گذشتگان فهیم و دانشورشان هست در اینگونه رخدادهای فرهنگی هنری رخ مینمایند.
در این شرایط سخت اقتصادی و فسردگی های ناشی از دشواریها، چه اقدام و تلاشی زیباتر از ایجاد شادمانی و نشاط اجتماعی وجود دارد؟
دربسیاری از این رخدادها، صاحب منصبان دولتی و مرتبطین با فهم و شعور حاکمیتی چه برای همراهی با جریانات اصیل سنتی و باور داشت اهمیت و ضرورت برپایی اینگونه فعالیتها و یا حتی از منظر گرفتن عکس یادگاری با این جوششهای مردمی ترجیح هوشمندانهای میدهند که در کنار این جشنواره های سنتی قرار بگیرند نه اینکه با شمشیر کشیدن از طریق بیانیه و سخنرانی در صحن های علنی و غیر علنی بر علیه یک ضرورت اجتماعی و مردمی صف آرایی بی نتیجه و از قبل شکست خورده ای را آغاز نمایند.
مگر در «جشنواره خواجه عطا» غیر از یاد آوری رسوم و جشن و عروسی سنتی هرمزگان که هر روزه شاهد برگزاری صدها مورد آن در جای جای این استان هستیم، اتفاق دیگری شکل گرفته که برخی دانسته یا ندانسته بر علیه آن شورش میکنند؟
آیا بستگان و اقربا و همشهریان همین دوستان دلسوز در جشن عروسی، حنابندان ندارند؟
آیا می توانند خانواده خود را از برگزاری این آئین های ریشه دار برحذر دارند؟
آیا برای اولین بار است که در عروسی هرمزگانی، نقش حنا بر دست و پای عروس و دامادی دیده می شود؟
مگر تا کنون سابقه نداشته داماد به آیین و رسم این سامان به حمام برده شده به زیارت و قدمگاه رفته، خنجر به کمر زده و بر اشتر سوار شده باشد؟
برای اولین بار است که در آئین شادمانه و عروسی ساز و دهلی بنوازد و دیگران بخوانند و سرکنگی بریزند؟
اگر چه برگزاری هر برنامه و سوگ و سروری بیعیب و نقص نبوده و «جشنواره خواجه عطا» هم عاری از عیب و ایراد نمیباشد، ولی شایسته نیست با چشم بستن مطلق به خوبیها و زیباییهای بیشمار اینگونه رخدادهای اجتماعی فقط نکات منفی را برجستهسازی کرد، بماند که برخی افراد با دوقطبی سازی های مخرب اجتماعی دانسته یا ندانسته وارد بازی دوسرباخت-باخت شده اند که عواقب خوبی به همراه نخواهد داشت.
در پایان ضمن قدردانی از دست اندرکاران این رخداد فرهنگی اجتماعی، انتظار می رود مسولان فهیم هرمزگان نیز اسیر دوقطبی سازان حاشیه ساز
نشوند.