معجزه دیپلماسی
غلامرضا مصدق- در ميانه جنگ جهاني دوم ايران با وجود اعلام رسمي بيطرفي، از طرف متفقين به شکلی تحقیرآمیز اشغال نظامی شد. طبق توافق باید متفقين حداکثر شش ماه پس از پایان جنگ نیروهای خود را از ایران خارج کنند. با اینکه آمریکائیها و انگليسيها در موعد مقرر به وعده خود عمل كردند، شوروی به هیچ وجه قصد تخلیه ایران را نداشت. در آن زمان ایران اشغال شده یکی از ضعیفترین دوران تاریخ خود را سپری میكرد، در مقابل شوروی ابرقدرت نوظهور برخاسته از جنگ دوم جهانی و یکی از برندگان اصلی اين جنگ قرار داشت، تا آنجا كه نام استالین، لرزه بر اندام هر سیاستمداری میانداخت. حزب قدرتمند و فراگير توده حامی بیچون و چرای سیاست کرملین در ایران بود، با حمایت گسترده شوروی دو کانون تجزیه طلبی توسط فرقه دموكرات در آذربایجان و کردستان شکل گرفته بود.
شوروی هیچ وقعی به اعتراضات دولت ایران، آمریکا و انگلیس برای خروج نیروهای نظامی خود نمیگذاشت، چون نفت جنوب در اختیار انگلیس بود، كرملين نفت شمال را حق طبیعی خود ميدانست، بعلاوه به ایران بعنوان دروازه گسترش کمونیسم به شرق نگاه ميكرد. در آن شرايط اسفناكِ ايران، ابر و باد و مه و خورشید و فلک برای رسیدن شوروی به مقاصدش در کار بودند.
در این وضعیت احمد قوام به نخست وزریری برگزیده شد، چهار روز پس از گرفتن رای اعتماد برای ملاقات با استالین با هيئتي كه همگي مسلط به زبان روسي بودند به مسکو رفت، در حالی که استالین همه برگهای برنده را در دست داشت، قوام بجز تدبیر و زیرکی هیچ امتيازي در مقابل آن غول زمانه نداشت. او دست به معامله بزرگی با استالین زد، اعطای امتیاز نفت شمال در مقابل خروج نیروهای نظامی شوروی از ایران. البته قوام به استالین یادآور شد که واگذاری امتیاز نفت شمال مستلزم تصویب مجلس است، ولی آنچه که به استالین نگفت این بود که مجلس در انتهای دوره خود بود و وقتي براي تصويب طرح نداشت. قوام، همچنين موضوع فتنه آذربایجان را مسئلهاي داخلی مطرح کرد.
او برای تکمیل پازل فريبِ استالین، بلافاصله بعد از بازگشت سه وزیر تودهای را وارد کابینه کرد و به آنها یادآور شد که به آنها به چشم نمایندگان شوروی در دولت ایران نگاه میکند. قوام همچنین ترتیب بازداشت تعدادی از افراد سرشناس که به مخالفت با شوروی اشتهار داشتند را داد. نمایندگان تجزیه طلب آذربایجان و کردستان را برای مذاکره به تهران فراخوند و با مذاكرات طولانی، حسابی در این مورد وقتکشی کرد. قوام برای فریب استالین تا آنجا پیش رفت که در ضیافت رسمی حزب توده هم شرکت کرد.
استالین تردیدی نداشت که همه چیز بر وقف مراد است، بنابراین دستور تخلیه نیروهای نظامی خود از ایران را صادر كرد. به محض خروج نیروهای شوروی، ارتش ایران به سرعت آذربایجان را با حمایت گسترده مردم از چنگ تجزیهطلبها آزاد کرد، البته آمریکا در مورد دخالت شوروی برای حمایت از تجزیهطلبان هشدار لازم را داد که بسیار موثر واقع شد. قوام به محض شروع حمله به قصد گم و گور كردن خود به املاكش در لاهيجان رفت. سفير شوروي خواستار ملاقات فوري با او شد، به او گفتند به دليل ضعف امكانات ارتباطي امكان تماس با او نيست. قوام بعد از آزاد شدن آذربايجان آفتابي شد و سه وزیر تودهای را از کابینه کنار گذاشت. مخالفان بازداشت شده شوروي را آزاد كرد.
حزب توده با كشاندن خيل طرفدارنش به خيابانها به مخالفت با دولت و حمایت از تجزیهطلبان اعلام کرد. قوام در دیدار با سفیر وقت شوروی او را متقاعد کرد برای برگزاری انتخابات مجلس آتی که باید واگذاری امتیاز نفت شمال را تصویب کند، مانع مزاحمتهای حزب توده شود، كه چنين شد. انتخابات مجلس كه اكثريت منتخبان آن طرفدار قوام بودند برگزار شد. قوام طَي مصاحبه َي اعلام كرد كه او همچنان به پيمان خود با روسها براي واگذاري نفت شمال پايبند است، اما اين از اختيارات نمايندگان است كه موافق يا مخالف واگذاري امتياز باشند، كه پيامي ضمني به نمايندگان براي دادن راي مخالف به طرح بود.
مجلس با اكثريت قاطع و فقط دو راي مخالف نمايندگان تودهای با واگذاري نفت شمال به شوروي مخالفت كردند. استالين قدرتمند و مخوف از نخست وزير كشوري ضعيف و اشغال شده با دست خالي و صرفاً با حربه فريب به سختي شكست خورده بود، اما كاري از دستش برنميآمد و عملاً برگرداندن آب رفته به جوي امكانپذير نبود.
اين واقعه نشان ميدهد، دولتها براي احقاق حقوق ملتِ خود در عرصه بينالمللي صرفاً نيازمند ابزارهاي معمول قدرت مثل قدرت نظامي و اقتصادي نيستند، بلكه با داشتن شناخت درست از فضاي بينالمللي و بازي حساب شده در نقاط كور آن، داشتن شناخت كافي از نقاط قوت و ضعف طرف مقابل، بكارگيري كياست و زيركي در ديپلماسي، حتي در دوران فترت و ضعف هم ميتوان از كشورهاي قدرتمند و حتي ابرقدرتها امتياز گرفت.