printlogo


بررسی و تحلیل عملکرد نیروی دریایی  ایران در جنگ جهانی دوم

رضا جهانفر
بخش سوم
خدايا! بر محمّد و آلش درود فرست و به عزّتت مرزهاي مسلمانان را محکم و استوار ساز و به نيرويت نگهبانان مرزها را توانايي بخش و عطاياي آنان را به توانگري‌ات کامل و سرشار کن. خدايا! بر محمّد و آلش درود فرست؛ تعدادشان را بيفزا و سلاحشان را تيز و برّا کن؛ اطراف و جوانبشان را محکم و نفوذناپذير ساز و جمعشان را به هم پيوند ده؛ کارشان را روبه‌راه کن و آذوقة آنان را پي‌درپي برسان؛ سختي‌هايشان را به‌تنهايي کارساز باش و به ياري خود نيرومندشان ساز؛ به شکيبايي مددشان ده و آنان را در چاره‌جويي و دقّت نظر، نيرومند ساز. (دعاي 27 صحيفة سجاديه، براي مرزبانان).
*****
 «آگوست کنت» به‌عنوان يک جامعه‌شناس، بر اين باور بود که نقش پيشينيان در ساخت جامعه، بيش از افراد حاضر در جامعه است. درواقع بخش عمدة هويت مردم يک سرزمين، مديون رخدادهايي است که در تاريخ آن سرزمين به وقوع پيوسته است. از سوي ديگر تجربة مشترک جمعي در ساخت و تغيير هويت اجتماعي اثرگذار است.
ازاين‌رو، ارائة يک روايت درست و به‌دوراز تحريف و فراموشي در خصوص رخدادهايي که مردم ايران متأثر از آن بودند، در شکل‌گيري و يا حفظ هويت مردم بسيار مهم است. اهميت بيان روايت صادقانه از تاريخ در انتقال مناسب درس‌آموخته‌ها و تصحيح مسير پيموده شده نيز اثرگذار است. خطاي شناختي در مرحلة تبديل «داده» به «اطلاعات» در هرم مديريت دانش، به بروز فرصت ايجاد «شبه‌علم» و حتي «خرافات» خواهد انجاميد. درواقع اگر رخدادهاي تاريخي به‌خوبي شناخته و تجزيه‌وتحليل نشود، «خطاي شناختي» به ايجاد آسيب در فرايند انتقال تجربه و درس‌آموزي از پيشينيان مي‌انجامد. بدون ترديد يکي از مهم‌ترين نتايج مطالعة تاريخ، درس‌آموزي از گذشته و خلق ايده‌هاي جديد براي آينده است. بر اين اساس مي‌توان به اين جمله اعتماد کرد که «مديريت دانش» هم همچون «جامعه‌شناسي» مديون «تاريخ» است. به ويژه اينکه، «تاريخ شفاهي» به عنوان يکي از مهمترين ابزارهاي گردآوري داده و در سطحي ديگر، يکي از مهمترين روش‌هاي تحقيق براي استخراجِ درس آموخته‌ها و بسته‌هاي دانشي براي انتقال به ديگران در راستاي «مديريت دانش» است. يکي از مهمترين شرايط موفقيت مديريت دانش، تجزيه و تحليل صحيح رخدادها و پرهيز از خطاي شناختي و دوري از تحريف و فراموشي رخدادها است. ادامه دارد... اما اينک در زمانه‌اي قرارگرفته‌ايم که براي حفظ کلان‌روايت‌هاي صادقانه در برابر هرگونه تحريف و فراموشي، بايد روايت‌هاي تاريخي ناب و اثرگذار را ثبت و منتقل کنيم.ازجمله تجربيات تلخ مشترک اجتماعي در ايران، تجربة جنگ جهاني دوم و اشغال ايران است. ماجراي غم‌بار ايران در جنگ جهاني دوم براي هر انساني دردآور و شگفتي‌ساز است. درد و اندوه مردم ايران‌ که بي‌دفاع و مظلوم در برابر متفقين مهاجم، رها شدند و ناتواني حاکميت در دفاع از مردم، پيامد حکمرانيِ نامطلوب -و حتي مي‌توان گفت حکمراني بد- بود. حکمرانيِ نامطلوب در هر دورة تاريخي به ازدست‌رفتن سرماية اجتماعي مي‌انجامد. تفاوت ندارد در زمان آخرين پادشاه صفوي باشد يا در زمان پهلوي اول.در جنگ جهاني اول، روحانيان، بازار و اقشار مختلف سلاح به دست گرفتند و مقابل تهاجم خارجي ايستادند. اين امر نشان‌دهندة سرماية اجتماعي بالا در جامعه، در برابر بيگانگان بود؛ اما در جنگ جهاني دوم، سرماية اجتماعي شکننده و کم بود و غير از کارکنان ارتش و چند نفر ژاندارم مرزبان، آن‌هم خودجوش، مقاومت چنداني از سوي ساير اقشار مردم انجام نشد. اين مسئله باعث تسريع سقوط کشور شد. آسيبِ بزرگ کاهش سرماية اجتماعي همواره زايندة تهديدات بزرگ است.
پس از انتشار چاپِ نخست کتابِ «بايندر»، يکي از کارشناسان نشر اظهار کرد که انتشار کتاب بايندر ازجمله اقدامات اثرگذار حوزة نشر در اين سرزمين محسوب مي‌شود. اثرگذاري کتاب «بايندر» بيش و پيش از آن‌که مديون حمايت پيش‌کسوتان نيروي دريايي، پژوهشگران، علاقه‌مندان به تاريخ و اهل مطالعه باشد، مديون شهداي نيروي دريايي؛ به‌ويژه شهيدان غلامعلي و يدالله بايندر است.
ادامه دارد...