منافع ایران تشنه دیپلماسی آب
گروه توسعه -سعید قلیچی - ساخت و آبگیری یک سد در کشور افغانستان، ممکن است در آینده برای منابع آبی ایران دچار بحران کند. بسیاری از کارشناسان معتقدند که بحرانهای آبی در منطقه خاورمیانه، به ویژه بین ایران و همسایگانش، در سالهای آینده به شدت تحت تأثیر تغییرات اقلیمی و مدیریت نادرست منابع آبی قرار خواهند گرفت.
به گزارش روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد، یک هفته پیش از این بود که عیسی بزرگزاده، سخنگوی صنعت آب کشور در صحبت های خود؛ ساخت و آبگیری سد پاشدان در حوضه مرزی هریرود را اقدامی یکجانبه از سوی طرف افغانی دانست که باعث کاهش جریان طبیعی این رودخانه مرزی شده و خسارتهای اجتماعی و زیستمحیطی قابلتوجهی را به مناطق پاییندست، بهویژه در تأمین آب شرب شهر مشهد، وارد کرده است.
ایران باید با اتخاذ رویکردی جامع و هماهنگ، بهویژه در حوزه دیپلماسی آبی، از بروز بحرانهای جدید جلوگیری کرده و به سمت ایجاد همکاریهای پایدارتر حرکت کند. ایران به دلیل قرارگیری در منطقه خشک و نیمهخشک جهان، از دیرباز با مشکلات کمآبی مواجه بوده است. این مسأله زمانی پیچیدهتر میشود که منابع آب مشترکی با کشورهای همسایه وجود دارد و مدیریت این منابع به یکی از مسائل اساسی در روابط دیپلماتیک تبدیل شده است. در طول تاریخ، تعاملات ایران با همسایگانش در موضوع آب همواره متأثر از تغییرات جغرافیایی، سیاسی و اقلیمی بوده است.
سدسازیهای بیرویه و به دور از در نظر گرفتن توصیههای فعالان محیط زیستی در کشور طی سالهای اخیر، منجر به تشدید بحران کم آبی در نقاط مختلف شده است. نتیجه اقدامات غیرکارشناسی و غیرمسئولانه در بسیاری از استانهای کشور تنشهای آبی را شدت بخشیده و برخی از کشورها از جمله افغانستان هم با سدسازیهای متعدد باعث شدهاند تا مردم کشور در محدوده مرزهای مشترک با بحران آبی دست به گریبان باشند و در تامین آب شرب و همچنین آب مورد نیاز برای کشاورزی دچار مشکلات فراوان شوند.
سدسازی طالبان عامل بحران در ایران
طالبان دستکم با سه سد در برابر ایران رسما آنچه را آغاز کرده جنگ آبی با ایران است. اکنون دیگر مساله ساخت «سد پاشادان» بر هریرود، سد «کجصمد» بر خاشرود و تقویت «بند کمالخان» و تبدیل آن به سد در حقیقت تلاشی برای ایجاد خشکسالی و افزایش ناامنی در شرق ایران دانست، تلاشی که به نظر میرسد تا فاجعه آن بیخ گوش و زیر چشم دولتها و مسئولان نرسد عمق بحران را باور نخواهند کرد. در حالی که طالبان آب رودخانه هیرمند را به روی ایران بسته بود، تنها کورسوی امید باقیمانده برای تالاب هامون، جریان رودخانه فراه بود، اما اکنون سد «بخشآباد» که به دست طالبان و با همکاری ترکیه در حال ساخت است، تهدیدی مستقیم برای حیات سیستان به شمار میرود.
این پروژه آبی، که هدفی جز انحصار کامل آب فراه ندارد، قرار است تمام سیلابهای این رودخانه مرزی را از هامون دریغ کند و آخرین نفسهای این تالاب بینالمللی را بگیرد. قطع آب فراه و سدسازیهای بیرویه، به معنای خشک شدن کامل تالاب هامون و آغاز گردوغبارهای بیسابقه در سیستان خواهد بود.
از دست رفتن جایگاه دیپلماسی ایران
در موضوع آب
عباس محمدی، کنشگر و فعال محیط زیست، به گفتگو با خبرآنلاین درباره تبعات سدسازی بیرویه در کشور و در مرزهای ایران می گوید: وقتی وزارت نیرو بارها اعلام کرده که ایران سومین کشور بزرگ سدساز در دنیا است، نمیتواند به سدسازی افغانستانیها ایراد چندانی را وارد کند و حرفی بزند که در محافل جهانی شنوای این حرف باشند. ما در ایران حتی به روی رودخانههایی که از یک استان به استان دیگر آب میبرد سد بستهایم و این قبیل اقدامات سدسازی و بندسازی روی آنها یک سری اختلافات عجیب اجتماعی را در بین مردم استانهای مختلف کشور به وجود آورده است.
این فعال محیط زیست ادامه داد: ایران اساسا جایگاه دیپلماسی و محیط زیستی خود را از دست داده است و نمیتواند در مقابل کشوری مثل ترکیه که یک کشور قدرتمند عضو ناتو است که هیچ، ایران در مقابل افغانستان هم نمیتواند حرفی بزند و هیچ سلاح دیپلماتیکی برای حرف زدن ندارد و آنها هم میگویند ما میخواهیم برای مردم خودمان آب تامین کنیم. تامین آب یک کلمه دروغین است و آب فقط از جایی به جای دیگر منتقل میشود و سران و مسئولان افغان هم همین حرف مسئولان وزارت نیرو در کشور خودمان را میزنند و بنابراین مسئولان کشور در حال حاضر نمیتوانند کار خاصی انجام بدهند.
ضعف دیپلماسی ایران برای گرفتن حق آبه هیرمند
ایران در مورد رودخانه هیرمند مشخصا یک قرارداد با کشور افغانستان دارد که به اعتقاد کارشناسان آن قرارداد، یک قرارداد ضعیف است و خیلی نمیتوان روی آن حساب کرد و مربوط به پیش از انقلاب است. براساس همان قرارداد سالانه حدود ۷۰۰ میلیون مترمکعب آب باید به ایران بیاید و این برای شرایط عادی بوده، در شرایط سیلابی هیرمند باید آب بیشتری به ایران وارد شود ولی حتی در این مورد استثنایی هم ایران نتوانسته حق خودش را از افغانستان بگیرد. افغانستان هم چه در زمان طالبان اول و چه در زمان حامد کرزای و دولت آن زمان و چه در زمان طالبان فعلی، اساسا ایران نتوانسته حقابه خود را از آنها بگیرد، چون دیپلماسی ضعیفی به ویژه در حوزه محیط زیست داشته است. افغانستان هم با دیدن ضعف طرف ایرانی سوءاستفاده کرده است. افغانستان روی هیرمند ۳ سد ساخته است و کارایی دیگر سدهای ما، مثل سد دوستی که بین ایران و ترکمنستان مشترک است هم مختل کرده است. ساخت سد جدید «پاشدان» هم مشابه همین اتفاقات را رقم میزند و پیامدهای بسیاری را در شرایط بحران آب کشور ما به دنبال دارد.
سدسازی در افغانستان برای فشار بر ایران
مدتی قبل ابوالفضل ظهرهوند، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی، درباره ساخت «سد بخشآباد» روی رودخانه «فراهرود» که منبع اصلی تأمین آب هامون است، گفت: ترکیه در حال ساخت سدهای متعددی در افغانستان است؛ اقدامی که میتواند بر حقآبه ایران از این رودخانه و زندگی مردم سیستان تأثیر مستقیم بگذارد. این نماینده مجلس همچنین به ساخت یک سد دیگر در حوزه زرنج اشاره کرد و گفت: این اقدامات، بدون در نظر گرفتن تأثیرات اقلیمی بر غرب افغانستان، تنها با هدف تحت فشار قرار دادن ایران انجام میشود. عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس انتقاد کرد که ایران تاکنون به مسئله آب به عنوان یک مولفه راهبردی در تنظیم روابط با دیگر کشورها، بهویژه افغانستان، توجه کافی نکرده است.
از طرف دیگر عباس محمدی، فعال محیط زیست نیز می گوید: از جمله متحدان و سرمایه گذاران کشور افغانستان در سدسازیهای اخیر، کشورهایی چون چین هستند که جزو شرکای بزرگ اقتصادی و تجاری ایران است و حتی ایران نمیتواند با متحدان بزرگ تجاری خود که سالانه میلیاردها دلار سود به جیب آنها میریزد، رایزنیهایی داشته باشد که یا این سدها ساخته نشوند و یا وقتی میخواهند سدی بسازند حداقل قراردادی بین ۲ کشور بسته شود که سهم آب ما مشخص باشد. ایران وقتی با وجود قرارداد نتوانسته برای پیگیری حقابه مردم خود با دولتمردان افغانستان صحبت کند چگونه میتواند با دولتی مثل طالبان صحبت کند و حق مردم را مطالبه کند و قطعا در این مورد اخیر سد پاشدان هم نمیتواند حرفی بزند و کاری کند.
بحرانهای آبی ایران با 4 کشور همسایه
یکی از مهمترین بحرانهای آبی ایران با افغانستان در رابطه با رود هیرمند است. رودخانه هیرمند از کوههای هندوکش در افغانستان سرچشمه گرفته است و به سیستان در ایران میریزد. بر اساس قرارداد سال 1973 میان ایران و افغانستان، مقرر شد که سالانه 820 میلیون متر مکعب آب به ایران تعلق گیرد، اما این توافق بارها توسط افغانستان نقض شده است. تغییرات اقلیمی، سدسازیهای بیرویه در افغانستان و عدم اجرای درست توافقات باعث شده است که رود هیرمند به یکی از مهمترین منابع بحران آبی بین دو کشور تبدیل شود. در سالهای اخیر، افغانستان با احداث سد کجکی و دیگر پروژههای توسعهای در حوزه آب، جریان طبیعی رود هیرمند را به شدت کاهش داده است. این موضوع تأثیرات منفی جدی بر مناطق جنوب شرقی ایران، بهویژه استان سیستان و بلوچستان، داشته و این منطقه را با خشکسالی و بحران معیشتی روبهرو کرده است.
بحران آبی ایران و عراق نیز به دلیل رودخانههای مشترک از جمله دجله و فرات از مسائل مهم منطقهای است. ترکیه به عنوان کشوری که سرچشمه اصلی این رودخانهها در آن قرار دارد، نقش مهمی در مدیریت این منابع دارد. سدسازیهای ترکیه بر این رودها به کاهش جریان آب در عراق و سپس ایران منجر شده است. علاوه بر این، مدیریت نادرست منابع آبی در هر دو کشور نیز به افزایش بحرانها دامن زده است. یکی از بحرانهای مهم آبی بین ایران و عراق به تالاب هورالعظیم مرتبط است. این تالاب مشترک که میان مرزهای ایران و عراق واقع شده، در سالهای اخیر به دلیل کاهش ورودی آب و سوء مدیریت دچار خشکی شدید شده و به یکی از عوامل افزایش گرد و غبار در منطقه تبدیل شده است.
ایران و ترکیه نیز در حوزه آب با چالشهایی مواجه هستند، هرچند که این چالشها به اندازه موارد افغانستان و عراق حاد نیستند. رودخانههای ارس و قرهسو که از ترکیه به سمت ایران جریان دارند، همواره در معرض کاهش حجم آب به دلیل سدسازیهای ترکیه قرار داشتهاند. پروژه گاپ (پروژه بزرگ آناتولی) ترکیه که شامل احداث سدهای متعدد بر رودخانههای دجله و فرات است، نهتنها عراق و سوریه، بلکه ایران را نیز در معرض بحرانهای آبی قرار داده است.
یکی از مهمترین مسائل آبی ایران و جمهوری آذربایجان مربوط به رودخانه ارس است که مرز طبیعی میان دو کشور محسوب میشود. هرچند تا کنون توافقات نسبی میان دو کشور برای مدیریت این منبع آبی برقرار بوده است، اما همچنان نیاز به همکاریهای گستردهتری برای مدیریت پایدار و جلوگیری از آلوده شدن منابع آب
وجود دارد.