روزنامه دریایی سرآمد بررسی کرد؛
راهکارهای تحقق رؤیای توسعه سواحل مَکُران
چالشها و موانع رؤیای مَکُران در مه واقعیت
گروه توسعه دریامحور - سید محیالدین حسینیمقدم - موضوع انتقال پایتخت ایران از تهران به شهری دیگر دههها پیش برای نخستین بار مطرح شد. این موضوع در دولت چهاردهم طی هفتههای گذشته از سوی رئیسجمهور، معاون اول رئیس جمهور و همچنین سخنگوی دولت نیز مطرح شده است. هرچند در یکی از آخرین اظهار نظرها در این رابطه، مدیر اجرایی رئیس جمهور موضوع انتقال پایتخت به مَکُران را در حد یک «ایده» دانسته بود، اما بررسی چالشهای اجرایی شدن این موضوع موضوع مهمی است که باید مورد توجه قرار گیرد.
به گزارش روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد، سید محی الدین حسینی مقدم در نوشتاری به بررسی دلایل پیشنهاد شدن مَکُران به عنوان یکی از گزینههای اصلی جهت انتقال پایتخت و چالشهای پیش رو برای اجرایی شدن این تصمیم پرداخته است. متن این نوشتار را که در اختیار روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد قرار گرفته است را در ادامه میخوانید:
در این آشفتهبازار، جایی که اقتصاد نفسگیر، بحرانهای زیستمحیطی و آسیبپذیریهای اجتماعی سایه بر کشور افکندهاند، زمزمههایی از تغییر مرکز ثقل سیاسی و اداری کشور به گوش میرسد. سخن از انتقال پایتخت به مَکُران است؛ منطقهای که با سواحل بکر و پهنهای استراتژیک در جنوب شرقی ایران، گویی پنجرهای به فردایی روشن گشوده است. اما آیا این رؤیا، واقعیتی دستیافتنی است یا سرابی دیگر در بیابان وعدهها؟ با نگاهی عمیقتر به موقعیت بینظیر مَکُران، دلایل مطرحشدن این ایده و چالشهای فرا رو، به تحلیل این پروژه عظیم ملی میپردازیم.
مَکُران، سرزمینی تاریخی با ریشههای کهن، سواحل جنوبی ایران را در بر میگیرد؛ جایی که از چابهار در استان سیستان و بلوچستان تا جاسک در هرمزگان گسترده شده و در امتداد دریای عمان و اقیانوس هند، به مرزهای پاکستان میرسد. این منطقه نهتنها از نظر جغرافیایی و اقتصادی، بلکه بهلحاظ تاریخی نیز جایگاهی مهم دارد. نام مَکُران در متون کهن، بهعنوان «سرزمین دریا» آمده است؛ مفهومی که امروز نیز در دسترسی این منطقه به آبهای آزاد جهانی، تجلی مییابد.
مَکُران از دیرباز دروازهای برای تجارت و تعاملات بینالمللی ایران بوده است و امروز نیز بندر چابهار بهعنوان تنها بندر اقیانوسی کشور، یکی از مهمترین نقاط اتصال ایران به اقتصاد جهانی محسوب میشود. اما آیا این ویژگیها برای پذیرش بار سنگین پایتختی کافی هستند؟
پایتختی برای رفع بحرانها یا گریز از مسئولیت؟
انتقال پایتخت، ایدهای است که نخستین بار در دهه شصت شمسی مطرح شد. تهران، این کلانشهر پرآشوب، با مشکلاتی همچون آلودگی شدید هوا، تراکم جمعیتی، کمبود منابع آبی، خطر زلزله و فرونشست زمین دستبهگریبان است. این بحرانها، تهران را در آستانه فروپاشی امکانات زیرساختی و زیستمحیطی قرار دادهاند.
مَکُران، با دسترسی به سواحل آزاد، منابع طبیعی غنی، و ظرفیت توسعه اقتصادی، بهعنوان یکی از گزینههای اصلی برای پایتختی مطرح شده است. برخی از مسئولان معتقدند که انتقال مرکزیت سیاسی به این منطقه میتواند:
۱. مشکلات زیستی تهران را کاهش دهد.
۲. تمرکززدایی از قدرت و اقتصاد در مرکز کشور را تسهیل کند.
۳. جنوب ایران را به قطبی اقتصادی و سیاسی تبدیل کند.
با این حال، نباید فراموش کرد که هزینههای بالای این پروژه عظیم، همواره یکی از موانع اصلی تحقق آن بوده است.
چالشها و موانع؛ رؤیای مَکُران در مه واقعیت
علیرغم جذابیتهای ظاهری ایده انتقال پایتخت به مَکُران، این طرح با چالشهای بزرگی مواجه است:
۱. مسائل امنیتی: مَکُران، به دلیل نزدیکی به مرزهای پاکستان و افغانستان و حضور نظامی کشورهای خارجی در آبهای دریای عمان، منطقهای حساس و آسیبپذیر از نظر امنیتی محسوب میشود. کارشناسان معتقدند که انتقال پایتخت به چنین نقطهای میتواند ریسکهای امنیتی ایران را افزایش دهد.
۲. زیرساختهای ناکافی: مَکُران، بهویژه در استان سیستان و بلوچستان، از کمبود زیرساختهای اساسی مانند جادهها، آب آشامیدنی سالم، بیمارستانها و امکانات آموزشی رنج میبرد. در حالی که توسعه این زیرساختها خود به هزینههای هنگفتی نیاز دارد، آیا دولت میتواند همزمان بار انتقال پایتخت را نیز به دوش بکشد؟
۳. مشکلات اجتماعی و سیاسی: با توجه به حساسیتهای قومی و مذهبی در سیستان و بلوچستان و طرحهای توسعهای پیشین در این منطقه که همواره با تبعیضاتی همراه بوده از جمله موارد کلیدی خواهد بود که میتواند انتقال پایتخت به مَکُران بدون مشارکت فعال مردم محلی را با مشکلاتی روبهرو کند.
۴. بحران اقتصادی: در شرایطی که ایران با تحریمهای شدید، چالشهای تورمی و بحرانهای مالی همراهست، تأمین بودجه برای تحقق چنین پروژهای از کجا خواهد آمد؟ آیا منابع محدود کشور به جای حل مشکلات معیشتی مردم، صرف انتقال پایتخت خواهد شد؟
۵. مسائل زیستمحیطی: سواحل مَکُران، با طبیعت بکر و زیستگاههای متنوع خود، یکی از ارزشمندترین گنجینههای محیط زیستی ایران است. اجرای پروژههای عظیم عمرانی در این منطقه، میتواند تهدیدی جدی برای اکوسیستمهای حساس آن باشد.
راهکارها و توصیهها؛ چگونه از رؤیا به واقعیت برسیم؟
۱. تمرکز بر توسعه تهران پیش از ترک آن: به جای انتقال فوری پایتخت، دولت میتواند با برنامهریزی دقیق و سرمایهگذاری در زیرساختهای تهران، مشکلات زیستمحیطی و اجتماعی این شهر را کاهش دهد. تمرکززدایی اداری و انتقال بخشی از نهادها به شهرهای دیگر، میتواند راهحلی میانی باشد.
۲. توسعه زیرساختهای مَکُران پیش از انتقال: هرگونه انتقال مرکزیت سیاسی و اقتصادی به مَکُران، باید با توسعه زیرساختهای اولیه این منطقه همراه باشد. مشارکت فعال مردم محلی و تأمین عدالت اجتماعی، از شروط اساسی موفقیت این پروژه است.
۳. بررسی تجربه جهانی: کشورهای متعددی مانند برزیل و قزاقستان، پایتخت خود را تغییر دادهاند. ایران میتواند با مطالعه دقیق این تجارب، از فرصتها و چالشهای پیشرو درس بگیرد.
۴. شفافیت و مشارکت مردمی: تصمیمگیری درباره چنین پروژهای بزرگ، باید با شفافیت کامل و در نظر گرفتن نظرات کارشناسان، مردم و گروههای ذینفع انجام شود.
نتیجهگیری
با این اوصاف مَکُران، با تمام ظرفیتهای استراتژیک طبیعی و اقتصادی خود، میتواند پنجرهای به آیندهای روشن برای کشورمان ایران باشد. اما این رؤیا، تنها زمانی محقق خواهد شد که از یک «ایده خام» به یک «پروژه ملی» تبدیل شود؛ پروژهای که در آن، عدالت اجتماعی، ملاحظات محیط زیستی، توان اقتصادی و زیرساختی، و امنیت ملی بهطور همزمان در نظر گرفته شوند.
انتقال پایتخت، اگرچه جذابیتهای فراوانی دارد، اما نمیتواند صرفاً گریزگاهی از مشکلات تهران باشد. این طرح، نیازمند برنامهریزی دقیق، اجرای مرحلهبهمرحله و تعهدی واقعی به منافع ملی است. تنها در این صورت است که مَکُران، به جای آنکه چالشی تازه برای ایران باشد، میتواند پل عبوری به آیندهای بهتر شود.