printlogo


بررسی و تحلیل عملکرد نیروی دریایی  ایران در جنگ جهانی دوم

رضا جهانفر
بخش هفتم
از سوي ديگر روس‌ها نيز امتيازاتي نظير اجازه ورود کشتي‌هاي جنگي روسيه به مرداب انزلي، امتياز شيلات شمال، امتياز استفاده از جنگل‌هاي شمال ايران، تأسيس بانک استقراضي رهني روس، امتياز راه‌هاي شوسه و... از دربار قاجار گرفتند. (تيموري، 1332: 237 الي 409)
در همان ايام احساسات ناسيوناليستي نيز در ايران در حال رشد بود. پس از چندي روسيه و انگليس در زمره منفورترين دول بيگانه در ايران درآمدند. کم‌کم روابط با دولت‌هاي فرانسه، اتريش، آمريکا و آلمان مطرح شد. در آن ايام فرانسه درگير شمال آفريقا بود. آمريکا در انزواي سياسي به سر مي‌برد و اتريش نيز سرگرم شبه‌جزيرة بالکان بود. آلمان تنها ناجي ايران به نظر مي‌رسيد. به‌ويژه مسافت زياد، نداشتن پيشينة استعماري، پيشرفت‌هاي صنعتي و اقتصادي آلمان و... مزاياي خوبي براي تبديل‌شدن آلمان به شريک اقتصادي و سياسي ايران نزد دولتمردان بود. (پيرا، 1379: 323)
حضور آلمان با اين زمينه‌ها در ايران تقويت شد و در زمان رضاشاه به اوج خود رسيد. در زمان رضاشاه مهندسان و تکنسين‌هاي آلماني براي ساخت‌وساز و عمران راه‌ها و پل‌سازي و... حضوري چشمگير در ايران داشتند.
تقريباً مي‌توان ادعا کرد که تمام پل‌هاي ارتباطي جاده‌هاي ساحلي درياي خزر توسط شرکت‌هاي آلماني در زمان رضاخان احداث شده است. ازجمله پل چشمة کيلة تنکابن، پل لپاسر و پل شيرود (شورميج، 1383: 179). البته در ترکيب نفرات شرکت‌هاي آلماني نفرات غيرآلماني نيز حضور داشتند. ازجمله در شرکت آلماني سازنده پل شيرود که «چک» نام داشت تعدادي مهندس روسي هم حضور داشتند (شورميج، 1383: 170).
رضاخان در سال 1305 هجري شمسي امتياز حمل پست هوايي، در سال 1306 ساخت قسمتي از راه‌آهن سراسري شمال ايران، در سال 1308 اداره امور بانک ملي ايران و... را به آلمان‌ها سپرد. از سال 1311 و در زمان روي کار آمدن هيتلر در آلمان، ارتباط بين آلمان و ايران گسترش يافت. در دوره 16 ساله سلطنت رضاشاه، آلماني‌ها براي توسعه، عمران و آبادي شهرهاي ايران و به‌ويژه شمال ايران تلاش زيادي انجام دادند. آثار آن تلاش‌ها هنوز در قالب پل‌ها، راه‌آهن، ايجاد شبکه تلفن و تلگراف، مدرسه و... پس از گذشت بيش از 80 سال قابل‌استفاده است (خاتمي، 1395: 28 و 29).
مردم کشورهايي که از استعمار انگليس و ظلم روسيه تزاري خاطرات خوبي نداشتند، از خدمات عام‌المنفعه آلمان راضي بودند. در ايران آلمان‌ها به ساخت شفاخانه و درمانگاه پرداختند و پزشکان و پرستاران آلماني به مداواي مردم پرداختند. راديوي آلمان با پخش برنامه‌هاي فارسي به اعمال تبليغات در ايران مشغول بود. بعد از مدتي آلماني‌ها به مسئولان ايراني پيشنهاد‌هايي در خصوص راه‌اندازي کارخانه‌هاي مختلف، مشارکت در ساخت راه‌ها، بندرها و راه‌آهن دادند. تعداد زيادي از پروژه‌هاي مشترک ايران و آلمان به بهره‌برداري رسيد. مردم شهرهاي مختلف ايران ازجمله شهرهاي شمالي کشور نيز شاهد افتتاح پروژه‌هاي مشترک ايران و آلمان بودند.
 کارخانه‌هايي همانند پارچه‌بافي و حريربافي چالوس که تا سال‌ها فعاليت کردند. مقبوليت هيتلر در بين مردم به آنجا رسيد که برخي عوام هيتلر را ايراني و اهل کرمان دانستند (دلدم، 1371: 144 و 145).
در آن زمان آلماني‌ها براي توسعه راه‌آهن ايران تلاش بالايي نشان‌دادند. به اين خاطر محلة اطراف ايستگاه مرکزي راه‌آهن در جنوب تهران به اسم (نازي‌آباد) نام‌گذاري شد .
يکي از نويسندگان در اين خصوص نوشته است: «اگر ايستگاه قطار تهران را ديده باشيد، احتمالاً به سردر ورودي و زير سقف سالن آن نگاه کرده‌ايد. در سقف ايستگاه و در کنار لوحه‌اي از سنگ به زبان فارسي و آلماني چيزهايي نوشته شده و علامت صليب شکسته حکومت آلمان هيتلري و نازيسم حک شده است. اين ساختمان را در زمان هيتلر و بنا به دعوت رضاشاه، مهندسين آلماني زير نظر مهندس تالبرگ ساختند» (کيا، 1376، 15).
ادامه دارد...