«محمد قمرانی» تداوم افسانه جنجال، روایتی از کوچ و بازگشت
حجت حاجی زاده
داستان محمد قمرانی، داستانی پر از فراز و نشیب، کوچ و بازگشت، و از همه مهمتر، داستانی آمیخته با نوای دلنشین نیانبان است. نوایی که نه تنها در جنوب ایران، بلکه تا آنسوی خلیج فارس، در کویت هم شنیده میشود.
حجت حاجی زاده در نوشتاری برای روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد آورده است: محمد، که او را با نام «محمد جنجال» میشناسند، بیش از شصت و پنج سال است که با این ساز زندگی میکند و قصهی زندگی پرماجرایش را با آن روایت میکند.
محمد، ادامهدهندهی راه پدرش، جنجال حمیرانی، یکی از بزرگان موسیقی جنوب و نوازندهای افسانهای در نواختن نیانبان است. اما ریشههای این داستان به سالهای دور، به روزهای سخت قحطی و خشکسالی در هرمزگان برمیگردد. روزهایی که بسیاری از مردم، از جمله خانوادهی جنجال، مجبور شدند خانههایشان را ترک کنند و در پی روزی و معیشت، رنج سفر را به جان بخرند.
جنجال، پسرِ رباع که وی هم دستی در موسیقی و نواختن داشت، همراه خانوادهاش به خرمشهر رفت. جنجال از همان ابتدا نوازندهای با استعداد و قهار بود. تصور کنید، مردی که به فارسی، انگلیسی، عربی و اردو میتوانست صحبت کند، با نیانبانش در شهری غریب، نوای دلتنگی و امید را همزمان مینواخت. او در خرمشهر نه تنها به نوازندگی ادامه داد، بلکه سبک خاص خودش را در نواختن نیانبان به گستره ی جغرافیایی وسیع تری انتقال داد، سبکی که تا امروز زنده است و نفس میکشد.
مهارت محمد جنجال در نواختن نیانبان، زبانزد است. او نه تنها تکنیکهای پیچیده این ساز را با ظرافتی بینظیر اجرا میکند، بلکه با روحی عمیق و احساسی ناب، به نغمههایش جان میبخشد. تسلط او بر سازهای دیگری چون جفتی و ادوات کوبهای، نشان از درک عمیق او از ریتم و ملودی دارد و او را به نوازندهای جامع و بیهمتا تبدیل کرده است.
محمد، در چنین فضایی بزرگ شد، در میانهی کوچ، اما در کنار نوای جادویی نیانبان پدر. او نه تنها نواختن این ساز را از پدر آموخت، بلکه روحیهی خلاق و جسور او را هم به ارث برد و در نوازندگی نیانبان، راه خودش را پیدا کرد. اما کوچ برای این خاندان تمامی نداشت. جنگ ایران و عراق دوباره آنها را کوچاند. این بار مقصد، بازگشت به موطن اصلی، یعنی حمیران گاوبندی هرمزگان بود. اما حمیران هیچ تغییری نکرده نبود. نبود امکانات اولیه زندگی، خانوادهی قمرانی را به بندر خمیر کشاند.
محمد، مانند درختی که ریشههایش در اعماق زمین است، دوباره ایستاد. او با وجود تمام این سختیها، هرگز از نیانبانش جدا نشد. وقتی محمد جنجال نیانبان مینوازد، انگار تمام غمها و شادیهای مردم جنوب، تمام قصههای ناگفتهی کوچهها و بازارهای خرمشهر، پس کوچه های حمیران و سواحل بندر خمیر و تمام خاطرات تلخ و شیرین آن، در نغمههایش جان میگیرند.
تاثیر جنجال و پسرش فقط به ایران محدود نمیشود. نوای نیانبان او به کویت هم سفر کرده است. در آنجا، در مجالس و محافل موسیقی، نغمههای گرم جنوب ایران را به گوش مردم رسانده و پلی میان فرهنگها ساخته است. محمد قمرانی فقط یک نوازنده نیست. او قصهگوی تاریخ است، راوی دردهای مردمی که بارها کوچ کردهاند، اما هرگز امیدشان را از دست ندادهاند. او با هر نفسی که در نیانبانش میدمد، بخشی از خاطرات، فرهنگ و هویت مردم جنوب را زنده میکند. او و خاندانش، نقشی بیبدیل در حفظ، احیا و رواج موسیقی نیانبان در غرب هرمزگان، خرمشهر، آبادان و بوشهر ایفا کردهاند.
محمد قمرانی، تداوم افسانه جنجال، نبض تپنده نیانبان در جنوب ایران، یک گنجینه زنده است. گنجینهای از موسیقی ناب و اصیل که باید قدر او را دانست و از وی محافظت کرد. او نه فقط یک نوازنده، بلکه یک اسطوره است، اسطورهای که تا ابد در تاریخ موسیقی ایران و منطقه جاودانه خواهد ماند. نام او و پدرش، جنجال، برای همیشه در آسمان موسیقی جنوب ایران و در قلب مردم هرمزگان خواهد درخشید.