printlogo


ادامه از صفحه 1


که آن‌طور که دوست دارند رفتار کنند. به‌راستی در این‌گونه موارد احساس و دوست ‏داشتن ما می‌تواند تنها معیار برای روابط اجتماعی ما باشد؟ یعنی ما با کسانی که هیچ سنخیتی با آن‌ها نداریم(حتی اگر عضو ‏خانواده و فامیل باشند) و در کنارشان احساس خوبی به ما دست نمی‌دهد روابطمان را قطع کنیم؟
برخی از جامعه شناسان؛ ارزش‌های اجتماعی جوامع را به دو نوعِ « ارزش‌های جمع گرایانه » و « ارزش‌های فردگرایانه » تقسیم ‏کرده‌اند. به تعبیر ساده، بنای جوامع فردگرا مبتنی بر فرد، و بنای جوامع جمع‌گرا مبتنی بر جمع است. در جوامع فردگرا، ‏خواسته‌ها و ترجیحات فردی در اولویت قرار دارد. ازنظر هویتی، افراد خودشان را به‌عنوان فرد تعریف می‌کنند و از همین طریق ‏هم هویت کسب می‌کنند. مثلاً در این جوامع چندان مهم نیست که فرد فرزند کیست، به کدام خانواده، طایفه یا قبیله یا قوم تعلق ‏دارد. در اینجا هویت؛ اساساً دستاوردی فردی است. روشن است که در این نوع جوامع اختیار، انتخاب و مسئولیت فردی مهم است. ‏
برعکس، در جوامع جمع‌گرا، هویت از طریق تعلق به گروه به دست می‌آید. « تو اول بگو با کیان دوستی، پس آنگه بگویم که تو ‏کیستی». در اینجا نه منافع فرد؛ بلکه منافع جمع در اولویت قرار دارد و معمولاً خواسته‌های فردی به نفع خواسته‌های جمعی ‏سرکوب می‌شود. همرنگی با جماعت، توصیفی از همین نوع جوامع است. سلیقه‌های فردی معمولاً در این جوامع در اولویت نبوده ‏و در موقعیت‌های مختلف، فرد رفتاری از خود نشان می‌دهد که صرفاً برای همراهی با هنجارهای حاکم بر جامعه است. خسرو ‏سینایی در فیلم عروس آتش شکل افراطی آنرا به تصویر کشیده است. دختری که دانشجوی پزشکی است به یکی از همکلاسی‌های ‏خود علاقه‌مند می‌شود و قصد دارد با او ازدواج کند ولی طایفه با این ازدواج سرسختانه مخالفت می‌ورزد چراکه طبق هنجارهای ‏حاکم بر طایفه، او باید به عقد پسرعمویش درآید. البته باید توجه داشت که جوامع را نمی‌توان به شکل سفت‌وسخت در یکی از این ‏تقسیم‌بندی‌ها قرار داد ولی برخی از جامعه شناسان نشان داده‌اند که با انجام تحقیقات علمی، می‌توان از گرایش غالب هر جامعه به ‏سمت یکی از این دو نوع ساختار اجتماعی سخن گفت. در مقابل عده‌ای از جامعه شناسان معتقدند که جوامع درواقع ترکیبی از این ‏دو نوع ساختار را در دل خود دارند.‏
اعتراض دانشجویان به دیدوبازدیدهای عید، صرفاً محدود به این گروه اجتماعی نیست. از افراد مختلف چنین شکایت‌هایی را ‏شنیده‌ام. واقعیت آن است که در مقایسه با سال‌های دور، هرسال از تعداد افرادی که جزو فهرست دیدوبازدیدهای نوروزی هستند ‏کاسته می‌شود. برای مثال با از دنیا رفتن خاله‌ها، عمه‌ها، عموها یا دائی‌ها شاید دیگر با فرزندان آنان دیدوبازدیدی صورت نگیرد و ‏به‌تدریج این روابط محدود به اعضای درجه‌یک خانواده شود. به نظر می‌رسد که در سال‌های آینده معیار « داشتن حس خوب» ‏حتی برای دیدوبازدید با خواهران و برادران هم بکار رود. یعنی با فقدان والدین، خواهران و برادران هم در صورتی باهم ارتباط ‏داشته باشند که در کنار هم احساس خوبی به آن‌ها دست دهد. در سال‌های آینده، به‌تدریج نقش دوستان در روابط اجتماعی افزایش ‏می‌یابد. ویژگی این نوع روابط، امکان انتخاب، احساس داشتن اختیار، کاهش رودربایستی‌های مرسوم در روابط فامیلی، و صدالبته ‏امکان قطع رابطه در صورت بروز اختلاف است. ولی پرسش آن است که اولویت بخشیدن به ترجیحات و خواسته‌های فردی، ‏می‌تواند در بلندمدت جامعه‌ای خوشبخت به وجود  آورد؟