بررسی و تحلیل عملکرد نیروی دریایی ایران در جنگ جهانی دوم
رضا جهانفر
بخش بیت و یکم
در سواحل درياي مازندران، سه سازمان آتشبار ثابت ساحلي و دو آتشبار متحرک ساحلي در بندرها انزلي، نوشهر و جزيره آشوراده در نظر گرفتهشده بود؛ ولي عملاً هيچکدام از اين آتشبارها مستقر نشدند (يکرنگيان، 1384: 285).
در شمال ايران نيروي دريايي شوروي با هشت فروند رزمناو، ناوگان کوچک نيروي دريايي ايران در درياي خزر را موردحمله قراردادند. اين حملة هماهنگ با حملة ناوهاي بريتانيا به بندرها خرمشهر، آبادان و شاهپور (بندر امام فعلي) انجام شد.
سهشنبه چهارم شهريور 1320
در سپيدهدم روز سهشنبه چهارم شهريور 1320، همزمان با شليک مسلسل از هواپيماي جنگي، ناوهاي مهاجم نيز بندرانزلي را گلولهباران کردند. طي اين بمباران که تا نزديک ظهر ادامه داشت، ناوگان کوچک ايران در درياي خزر به دست نيروهاي شوروي افتاد.
هواپيماهاي حملهکننده شوروي به بندر پهلوي (بندرانزلي فعلي) از فرودگاه باکو به پرواز درآمده بودند. (گروه مؤلفان تاريخ دفاع مقدس هوايي، 1393: 49) نيروهاي شوروي با بمباران مداوم بندرانزلي و مرداب انزلي و محل استقرار نيروي دريايي، در ساحل غازيان راه را بر هرگونه اقدامات تلافيجويانه بستند. سپس گروهي از ارتش سرخ شوروي در طوالش پياده شدند. البته روسها بعدها مدعي شدند که تنها اقدام به پروازهاي شناسايي و پخش اعلاميه کردند (اندرسون، 1394: 67).
برابر مکتوبات موجود در آن زمان، ناوسروان يدالله بايندر (برادر دريابان غلامعلي بايندر) بهواسطة اسناد بهدستآمده از جاسوسان شوروي در ارتش ايران، متوجه ميشود که نيروهاي شوروي قصد دارند با بهرهگيري از درگيري جنوب ايران و تخليه نيروهاي نظامي شمال، به ايران حمله کرده و شهرهاي شمالي را متصرف شوند. او درصدد دفاع برميآيد. وي ابتدا از ستاد فرماندهي در تهران کسب تکليف ميکند؛ اما باوجود پاسخ مخابره شده مبني بر پرهيز از درگيري به علت کمبود نيرو و عدم توان مقابله، يکتنه تدابيري دفاعي را اتخاذ ميکند. يدالله بايندر معتقد بود «مملکت به دست يکمشت بزدل اداره ميشود و اجازه نخواهد داد تاريخ از او بهعنوان يک خيانتکار ياد کند».
شهيد ناو سروان يدالله بايندر
وي که فرماندهي نيروي دريايي را در منطقه شمال ايران برعهده و در شب پيش از حملة متفقين در رشت حضور داشت، پس از اطلاع از حملات شوروي، خود را به بندر انزلي رساند و به همراه برخي از افسران و به همراه «ناو نهنگ» به دريا اعزام شد. وي نخست يکي از حوزههاي شناور را در دهانه موجشکن غرق کرد تا از واردشدن ناوهاي شوروي جلوگيري کند و در برابر تهاجم بيامان هوايي و دريايي مقاومت کرد تا عاقبت شناور وي غرق شد (بهمنش، 1395).
يدالله بايندر به همراه ناويهاي جوان با دستِخالي، وقتي ستاد پايگاه نيروي دريايي رشت از فرماندهان فراري خالي شده بود، جلوي بمبافکنهاي دشمن سينه سپر کردند و از شهر و ميهنشان دفاع کردند. او با تنها ناو جنگي که در بندر انزلي وجود داشت بعد از نبرد طاقتفرسا راه نفوذ از طريق دريا را روي ارتش شوروي مسدود کرد. سرانجام توسط هواپيماهاي ارتش شوروي هدف قرار گرفت. مزار وي در محوطه باراندازهاي بندرانزلي - گمرک بندرانزلي- است.
در درگيري با اشغالگران شوروي، ناوسروان يدالله بايندر که ضمن مسئوليت عمليات لايروبي بندرانزلي، کفالت فرماندهي نيروي استحفاظي را هم برعهده داشت، همراه با گروهي ديگر به شهادت رسيدند. (گروه مؤلفان دافوس آجا، 1391:37) همراه با ناوسروان يدالله بايندر، ناو سروان محمدعلي اعتمادزاده نيز حضور داشت که براثر بمباران، يک دست خود را از دست داد (طويلي، 1371: 833).
برابر اعلاميه شماره يک ستاد جنگ ارتش در خصوص بمباران شهرهاي مختلف ايران، تلفات وارده بر مردم غيرنظامي زياد و نسبت به نظاميان نسبتاً کم است. در اين اعلاميه به بمباران هوايي شهر رشت نيز اشاره شده بود. تا روز ششم شهريور حملات روسها بهشدت ادامه داشت.
ادامه دارد...