«از جنگل تا بیابان، راهی نمانده است»
سلیمان سورن لطفی
سیل بهدرستی تختهپارهها و تارهای تنیده شده بر پیکر استان لرستان را با خود برد و ساختار پوسیدهی آن را در هم ریخت.
سیل، چهرهی راستین طبعیت رها شده استان لرستان را از پشت نقابی که عدم مسئولیت برای آن دوخته بود، آشکار کرد. این استان فقر زده را باید سیلی چنین ساده باخود ببرد و در باتلاقها بیندازد.
روی سخنم با ادارهی دراز و پرطمطراق «منابع طبیعی و جنگلداری استان لرستان» است.
بهراستی این ۴۰ سال کجا بودهاید؟ کجا بودید آنگاه که جنگل باستانی چگنی ویران شد؟
کجا بودید آنگاه که جنگل اولادقباد شخم شد؟
کجا بودید آنگاه که بلوطستان سیچَل سوخت و بیابان شد؟
کجا بودید آنگاه که جنگل چنگروی پارهپاره شد؟
کجا بودید در هنگام از ریشهکندن و سوزاندن درختان ۵۰۰ سالهی منطقهی ضرونی؟
کجا بودید آنجاکه به بهانهی جاده و خطوط بیخیر نفت و گاز، سراسر استان را ویران کردند؟
بهعنوان یک شهروند از شما میپرسم:
کدام درخت را از نابودی رهانیدید؟
کدام مرتع را حفظ کردید؟
چند جنگل را منطقهی ۱۰۰℅ حفاظت شده نامیدید و از آنها نگهبانی کردید؟
کدام گونه گیاهی و جانوری را از نابودی رهانیدید؟
بهراستی وظیفهی شما چیست؟
آیا از عواقب تخریب زیستبوم آگاهید؟
آیا میدانید بخش فراوانی از ویرانیهای سیل بهخاطر تخریب زیستبوم است؟
آیا میدانید سیلی که شهر کوهدشت را دربرگرفت از منطقهی اولادقباد و بهخاطر نابودی جنگلی بود که در طول تاریخ مانع از سیل میشد؟
آیا میدانید که مقصر بخش بزرگی از این ویرانیها و مرگها، عدم درست وظایف مسئولان منابع طبیعی استان لرستان بهویژه شهرستان کوهدشت هستید؟
چرا این اندازه ضعیف عمل کردهاید؟
آیا بودجه و امکانات ندارید؟
امروزه در هر روستایی مساجدی وجود دارد، چه میشود نیروهای منابع طبیعی و محیطزیست اشتراکی از آن امکانات سود ببرند و دستکم در استان لرستان و شهرستان نابرخوردار کوهدشت که ۱۰۰℅ کشاورزی و دامداری است، با هم در حفظ منابع طبیعی بکوشند؟