بررسی و تحلیل عملکرد نیروی دریایی ایران در جنگ جهانی دوم
رضا جهانفر
بخش بیت و ششم
انگليسيها براي مبارزه با 11 واحد مستقر در بندر شاهپور (پنج کشتي آلماني و سه کشتي ايتاليايي و ناوهاي شهباز و سيمرغ و حوض شناور)، 16 [فروند] ناو مجهز انگليسي و استراليايي را وارد ميدان کرده بودند. طبق رسوم و قوانين دريايي در چنين مواقعي که خطر براي کشتي قطعي است فرماندة کشتي براي اينکه کشتي به دست دشمن نيفتد آن را منفجر مينمايد و از بين ميبرد. انگليسيها با يورشهاي ناگهاني موفق شدند سه کشتي آلماني را سالم بگيرند؛ ولي دو کشتي ديگر آلماني و سه کشتي ايتاليايي به دست کارکنان منفجر شدند و ما که مواد منفجره براي انهدام ناوها نداشتيم تصميم گرفتيم با استفاده از بنزين ناوها را منفجر کنيم؛ ولي ناگهان خود را در محاصرة سربازان انگليسي ديديم و ازآنجاييکه ناوهاي ما براي تعمير سالانه به تعميرگاههايشان [= تعميرگاههاي انگليسيها] رفته بودند، ازاينرو [انگليسيها] از همه سوراخ و سنبههاي آنها خبر داشتند. بهطوريکه بلافاصله پس از تصرف کشتي نقاط حساس آن را اشغال کردند. ما را بهعنوان اسير جنگي دستگير کردند.
ناو شهباز به سبب آسيبي که به پروانه و ساير قسمتهاي آن وارد شد بهطورکلي خراب گرديد؛ اما ناو سيمرغ و حوض شناور که در کرانه اين بندر لنگرانداخته بود و کشتيهاي پناهنده آلماني و ايتاليايي، به تصرف نيروهاي انگليسي درآمدند.
نيروهاي انگليسي بعد از تصرف ناوها، براي تصرف تأسيسات بندري، خود را آماده کردند. اين تأسيسات که تحت فرماندهي ناخدا يکم عبدالله ظلي بود، بدون مقاومت در برابر نيروهاي انگليسي تسليم و درنتيجه تمام بندر شاهپور به تصرف نيروهاي انگليسي درآمد. افراد پادگان نيروي دريايي بندر شاهپور 140 نفر بودند که عده زيادي از آنها شهيد و بقيه اسير شدند.
در بندر شاهپور که در شبهاي قبل از سوم شهريور چراغهاي بندر خاموش ميشد، در شب حمله، چراغها تا صبح روشن بود. روشنبودن اين چراغها به سيزده فروند ناوهاي جنگي انگليسي، استراليايي و هندي امکان داد تا راه خود را در تاريکي شب تشخيص داده و بهآساني وارد لنگرگاه بندر شاهپور شوند و خود را به هشت فروند کشتي تجارتي آلماني و ايتاليائي که به ايران پناهنده شده بودند و دو فروند ناو جنگي ايراني که مأمور حفاظت بندرگاه شاپور [شاهپور] و کشتيهاي تجارتي بودند، برسانند و همه آنها را خلع سلاح کنند. در آن زمان، ورود به لنگرگاه بندر شاهپور در تاريکي شب بدون برخورداري از نور چراغ براي هدايت کشتيها غيرعملي بود. روشن نگهداشتن چراغهاي بندر شاهپور کار عوامل انگليسها بود...» (مؤسسة مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1391).
خاطرة ناوسروان فرجالله رسايي، از عزتنفس کارکنان نيروي دريايي
ازجمله نکات ارزشمند بررسي تاريخ نيروي دريايي ايران مواجهه با افسران، درجهداران و سربازاني است که درنهايت عزتنفس در هنگام نبرد مقاومت کردند و پس از پايان نبرد نيز در برابر تطميع دشمن تسليم نشدند.
انگليسيها وقتي ناو شهباز را تصرف کردند، براي اينکه کارکنان ناو را مجبور به راهاندازي آن براي بردن به بصره و سپس هندوستان بنمايند، آنها را تحت آزار و شکنجه قرارميدهند. رسايي در اين خصوص نوشته است:
«براي اينکه دستگاههاي بيسيم ناو را به کار بيندازند، اسلحهاي را بر روي شقيقة ناوبان انصاري افسر مخابرات ناو گذاشته و ميخواستند با تهديد او را وادار به عمل نمايند؛ ولي اين افسر با کمال رشادت گفت: من بههيچوجه زير بار نخواهم رفت و به ميهن خود خيانت نخواهم کرد. جالب اينکه همين افسر که اعتقادات شديد مذهبي داشت، پس از شهريور بيست به علت بدي وضع مالي، حتي پول خريد قند و چاي براي افطار روزه خود نداشت؛ ولي نهفقط در مقابل تهديد تسليم نشد، حتي در مقابل تطميع که به او گفتند اگر براي ما کارکنيد، علاوه بر مزاياي زيادي که خواهيد داشت، آينده خوبي نيز در انتظار شماست، حاضر به همکاري نشد و اصالت، ايمان و اعتقاد خود را عملاً نشانداد» (بينا، 1397).
ادامه دارد...