printlogo


بررسی و تحلیل عملکرد نیروی دریایی  ایران در جنگ جهانی دوم

رضا جهانفر
بخش بیست و هشتم
همچنين انگليسي‌ها در سازمان نيروي دريايي ايران عواملي داشتند که از طريق آن‌ها به مقدار اسلحه و مهمات و آمادگي رزمي نيروي دريايي پي برده بودند. به‌همين‌دليل بود که فقط يک ناو براي حمله به نيروي دريايي ايران در آبادان اعزام کرده بودند. اين ناو، شبانه خود را از بندر بصره به دهانه کارون و مقابل مرکز نيروي دريايي جنوب رسانيده بود.
 در ساعت 0430 بامداد روز دوشنبه سه شهريور 1320 ناو انگليسي با پشتيباني توپ‌هاي پنهان‌شده در کشتي نفت‌کش انگليسي، از فاصله دويست متري ناو ايراني پلنگ را به توپ بست. ترکش‌هاي اولين گلولة منفجرشده در بالاي ناو پلنگ، منجر به مجروح‌شدن تعدادي از کارکنان ناو شد که در حال ورزش صبحگاهي بودند. بلافاصله ناخداسوم ميلانيان به افراد تحت امرش در ناو پلنگ دستور حضور در محل‌هاي جنگي ناو مي‌دهد. رگبار شديد مسلسل ناو انگليسي، فرصت دفاع را از کارکنان ناو پلنگ گرفته بود. هواپيماهاي دشمن نيز با حمله به ناو پلنگ قسمت فوقاني پل فرماندهي  ناو پلنگ را به آتش مي‌کشند. در حملة هواپيماهاي انگليسي به ناو پلنگ، قسمت پايين ناو که محل نگهداري مسلسل‌ها بود منفجر شد و ناو پلنگ براثر برخورد گلوله‌هاي دشمن سوراخ شد.  ناخداسوم ميلانيان تا آخرين لحظه سعي در هدايت کارکنان ناو پلنگ و روحيه دادن به آن‌ها بود. اصابت چند گلوله و خمپاره به پا و شکم وي را به‌شدت مجروح کرده بود. اصابت گلوله توپ به بدنه ناو پلنگ و آسيب‌ديدگي موتورخانه و نشت آب به داخل آن، ناو را در معرض غرق‌شدن قرار داد. دستور تخلية ناو و نجات سرنشينان صادر شد.
ناوبان‌يکم کهنمويي  براثر اصابت ترکش گلوله توپ يک دست خود را از دست داد و درحالي‌که با دست ديگر قصد راه‌اندازي توپ‌ها را داشت با اصابت يک خمپاره ديگر به شهادت رسيد.
ناوبان‌يکم رياضي هم شهيد شد. سرانجام ناو پلنگ در آب‌هاي اروندرود غرق شد. ناخداسوم ميلانيان ‌که زخمي شده بود، در بيمارستان شرکت نفت ايران و انگليس بستري شد؛ اما چون از حملة ناگهاني و ناجوانمردي انگليسي‌ها ناراحت بود، قبول نکرد در اين بيمارستان بستري شود؛ بنابراين، مجبور شدند او را به تهران ببرند و در شرايط آن زمان و اشغال ايران 48 ساعت طول کشيد تا به تهران برسد و به علت جراحات زياد به شهادت رسيد.
در پايان ماجرا مشخص شد که به‌جز ستوان‌سوم وهاب‌زادگان که در مرخصي به سر مي‌برد، تمام افسران ناو پلنگ و بيشتر مهناويان و ملوانان به شهادت رسيدند (قديمي، 1326: 123 و 124 همچنين رسايي، 1354: 455).
حجم آتش ناو انگليسي به‌گونه‌اي بود که مردم آبادان سراسيمه از خواب بيدار شده و تصور کردند زلزله‌اي به وقوع پيوسته است.
حمله به بندر خرمشهر
قسمت عمده نيروي دريايي ايران در جنوب مستقر بود و در اين ميان مرکز پادگان و محل فرماندهي نيروي دريايي، خرمشهر محسوب مي‌شد. پادگان‌هاي کوچکي نيز در جزيره هنگام، جزيره باسعيدو، جزيره کيش و... زيرمجموعه نيروي دريايي بود. در ميان بندرهاي جنوب، بندرهايي همچون بندر خرمشهر، بندر آبادان، بندر شاهپور و بندر بوشهر، بندر خرمشهر اهميت خاص خود را دارد. حدود دو گروهان دريايي از سربازان در پادگان خرمشهر مستقر بودند. اماکني همچون ستاد نيروي دريايي، انبار مخازن مختلف وسايل دريايي، تعميرگاه ادوات و قطعات مختلف ناوها، بيمارستان نيروي دريايي، اداره بندر، آموزشگاه نيروي دريايي در خرمشهر مستقر بود. ناو ببر، ناو هماي، ناو سيمرغ و ناو شاهرخ در بندر خرمشهر مستقر بودند. کشتي يدک‌کش با نام يدک‌بر با مسئوليت ناوبان‌يکم هريسچي  نيز در خرمشهر مستقر بود (خليلي، 1323: هفتاد و 71).
حملة ناجوانمردانه به ناو ايراني ببر در خرمشهر
برابر مدارک موجود، ستاد نيروي دريايي جنوب در خرمشهر، در ساعت 2000 روز 22 ارديبهشت 1320 به ناو انگليسي اخطار مي‌کند که از لنگرگاه خسروآباد آبادان در دهانه اروندرود بيرون برود. فرماندة کشتي انگليسي، آن منطقه را جزوي از آب‌هاي سرزميني عراق مي‌داند که به فرمان انگليس است و همان‌جا مي‌ماند. آن کشتي تا پايان مرداد 1320 چند بار در گستره اروندرود گشت داشته و گزارش موردنياز خود را مهيا مي‌کند (سلامي‌پور، 1385: 11).
ادامه دارد...