سازمان منطقه آزاد قشم؛ بدون سرمایه اجتماعی و در تعارض با جامعه محلی
نصیر عالیخانی- جزیره قشم، با وسعتی بیش از ۱۵۰۰ کیلومتر مربع، از ۲۲ کشور مستقل دنیا بزرگتر است و تحت حکمرانی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. این جزیره که سالانه میزبان میلیونها گردشگر است، تاکنون نتوانسته یک پلاژ مناسب برای تفریحات ساحلی بانوان برای ترویج گردشگری با رعایت شئونات و ارزش های اجتماعی داشته باشد.
در چند دهه اخیر، احداث پلاژ بانوان همواره با اعتراضات جامعه محلی روبهرو بوده است؛ چراکه یا مکانیابی مناسبی برای این پروژه انجام نشده، یا ملاحظات محیطزیستی در نظر گرفته نشده، یا افکار عمومی بهدرستی اقناع نشده است.
این در حالی است که کارنامه ضعیف سازمان منطقه آزاد قشم در واگذاری سواحل و اراضی جزیره طی سالهای اخیر، که عمدتاً برای تأمین هزینههای جاری صورت گرفته، بدبینی مردم را دوچندان کرده است.
روز گذشته نیز، قرار بود برای چندمینبار در تاریخ جزیره، کلنگ احداث پلاژ بانوان به زمین بخورد، اما حضور معترضان باعث شد این اقدام عملی نشود. نکته قابل توجه، حضور مدیرعامل سازمان در میان معترضان و گفتوگو با آنان بود، اما این گفتوگو نیز نتوانست جامعه محلی را قانع کند. در نهایت، سازمان منطقه آزاد قشم طی خبری از سوی معاون فرهنگی وگردشگری اعلام کرد که عملیات اجرایی این پروژه در جریان قرار خواهد گرفت.
از منظری منصفانه، قشم بهطور قطع نیازمند یک پلاژ بانوان است تا گردشگران و ساکنان از امکانات آن بهرهمند شوند.
مخالفتهای کلی با این پروژه، بدون در نظر گرفتن نیازهای گردشگری جزیره، منطقی به نظر نمیرسد و مخالفان باید توضیح دهند آیا به طور کلی با احداث پلاژ در یک ساحل نزدیک به شهر قشم موافق هستند یا نه؟
اما پرسش مهمتر اینجاست که چرا پیش از آغاز چنین پروژههایی، پیوستهای اجتماعی و فرهنگی آن تدوین نشده و از طریق رسانههای محلی، معتمدین و شیوخ، ارتباط مؤثری با افکار عمومی برقرار نمیشود؟
گفتوگو با معترضان در زمان تجمع ضروری است، اما کافی نیست. مردم با مشاهده سوابق سه دهه گذشته سازمان در واگذاری زمین و اجرای پروژههای عمرانی، نگران آینده جزیره هستند. آیا بهتر نیست این گفتوگوها پیش از آغاز پروژهها و در فضایی آرام و شفاف انجام شود؟
آیا نظرخواهی و مشارکت جامعه محلی در پروژه های سازمان، به پیشبرد بهتر پروژه ها کمک نخواهد کرد؟
تعارض سازمان منطقه آزاد قشم با جامعه محلی ریشه در چند عامل دارد: نخستین آن بیاعتمادی عمومی است، سابقه سازمان در واگذاری زمینها و اجرای پروژهها بدون در نظر گرفتن دغدغههای مردم محلی، باعث ایجاد بدبینی شده است. مردم احساس میکنند که منافعشان قربانی توسعهای میشود که صرفاً در خدمت منافع اقتصادی سازمان است.
دومین دلیل عدم شفافیت و مشارکت محلی است؛ بسیاری از پروژهها بدون مشورت با جامعه محلی آغاز میشوند. نبود پیوستهای اجتماعی و فرهنگی و نادیده گرفتن نظرات مردم، منجر به مقاومت و اعتراض میشود.
سومین دلیل مربوط به محیطزیست و منابع طبیعی می باشد، جامعه محلی جزیره نسبت به حفاظت از محیطزیست و منابع طبیعی حساس هستند. برخی از پروژههای عمرانی بهویژه در سواحل، نگرانیهایی درباره آسیب به اکوسیستم منطقه ایجاد کرده است.
چهارمین دلیل عدم توزیع عادلانه منافع توسعه است که به نظر می رسد بسیار جدی تر از بقیه است، بسیاری از مردم محلی معتقدند که توسعه در قشم بیشتر به نفع سرمایهگذاران بیرونی بوده و سهم آنها از این توسعه ناچیز است. این احساس تبعیض، تعارض میان سازمان و جامعه محلی را تشدید میکند.
در مجموع باید گفت، اگر سازمان منطقه آزاد قشم به دنبال حل این تعارض است، باید از سیاستهای یکجانبه فاصله بگیرد، در تصمیمگیریها جامعه محلی را مشارکت دهد و روی بازسازی سرمایه اجتماعی سرمایهگذاری کند.
بدون همراهی مردم، هیچ توسعهای پایدار نخواهد بود و اگر سرمایه اجتماعی ترمیم نشود، تعارض جامعه محلی با سازمان روز به روز بیشتر خواهد شد و منافع سیاسی، اجتماعی و اقتصادی هیچ یک از طرفین تامین نخواهد شد.
در نهایت نیز امیدواریم اجرای این پروژه ها به محلی برای تسویه حساب های گروه های سیاسی تبدیل نشود.