دريای دوگانههای یرانسوز
غلامرضا مصدق- جرياني از جناحهای سیاسی كشور بر اساس مباني ايدئوژيك خود،دنيا را به دوبخش خير و شر مطلق، تقسيم كرده و با ساخت انوع و اقسام دوگانهها، به مهارتي بينظير در اين عرصه دست يافتهاند. اين دوگانهها همچون سد سکندر جلوی پیشرفت و توسعه ایران را محکم گرفتهاند. دوگانهها روزي به مناسبتی از زبان یا قلم واعظ يا قلم بدستي از دوگانهسازها بیرون میآیند و با مزه کردن زیر زبان دلدادگان اين دوگانهها و در ادامه با تکرار بی حد و مرز آنها چنان به بدیهیات غیر قابل خدشه تبدیل میشوند که هرگونه ان قلت در سست بودن بنیان آنها به مثابه كفر و منکر شدن آفتاب در روز روشن است. در ادامه به چند دوگانه عینی ایران سوز اشاره میشود: دوگانه مبارزه - تسلیم در برابر آمريكا. اين دوگانه سالهاست همچون بختك بر سپهر سياسي ايران چنبره زده، بر اين مبنا كه يا بايد تسليم محض آمريكا شد يا بايد با همه امكانات در مبارزه دائمي با آن بود. این دوگانه روی نمودار نیست که در در بین دو سر آن نقطه سومی برای ما وجود داشته یاشد، فقط دو انتخاب موجود است، تسلیم محض يا مبارزه محض. بر اساس منطق اين دوگانه، همه كشورهاي دنيا، يا قبلا تسليم آمريكا شدند يا در حال مبارزه بيامان با آن هستند!.
دوگانه نگاه به داخل - نگاه به خارج. بر مبناي اين دوگانه مردم ايران به دو گروه، يكي كه نگاهشان به داخل است و ديگري كه نگاهشان به خارج(غرب) است تقسيم ميشوند. گوئي كه اين دو مولفه در تضاد مطلق با هم هستند، يعني به هيچ وجه نميشود به توان داخل اتكا و همزمان در ارتباط با دنياي خارج توان داخلي را مضاعف و تکمیل كرد. مثلا به زعم دوگانهسازها امكان ندارد مثل چين با اتكا توامان به توان داخلي و ارتباط گسترده با دنيا، در طول ٤٠ سال از كشوري فقير و عقب افتاده به دومين اقتصاد دنيا تبديل شد.
دوگانه خودكفائي - وابستگي. طبق منطق اين دوگانه، اگر در همه اقلام كالا و خدمات مورد نياز و يا حداقل در اكثر آنها خودكفا نباشيم پس وابسته به دنياي خارج ميشويم. براساس تجربه مشترك بشري بخصوص در قرون ٢٠ و ٢١ اولاً خودكفایی اصولا مقدور نيست، ثانياً اگر هم مقدور باشد به هزار دليل عقلي خودكفائي نيست بلكه خود ويرانگري است. تراز تجاري آمريكا قدرت اول اقتصادي دنيا، در دههاي اخير همواره منفي بوده تا آنجا كه واردات سالانه اين كشور از رقيب و دشمن اصلي اش چين، از مرز ٦٥٠ ميليارد دلار عبور كرده است، با اينحال آمريكا همچنان ابرقدرت باقي مانده است. دوگانه خودي - غيرخودي. در اين دوگانه مردم يا خودي هستند يا غيرخودي و طبیعی است که براي رضاي خدا حتي المقدورغیرخودیها بهعنوان شهروند درجه دو بايد از عرصههاي مدیریت و تصمیمسازی کنار گذاشته شوند. متاسفانه براساس شاخصهاي متعدد مثل نرخ مشاركت در انتخابات غيرخودي در اکثریت هستند، مضافاً اينكه هر روز تعداد بيشتري از غيرخوديها از قطار خودي ها پياده ميشوند. در حاليكه در همه كشورهاي پيشرفته حتي كشور ١/۵ میلیارد نفری چین علاوه بر استفاده از حداکثر توان انسانی مردم خود تا آنجا كه برايشان مقدور است از توان انساني ملل ديگر هم استفاده ميكند.
متاسفانه دوگانهها منحصر به چند مورد بالا نیست و بدتر اینکه کارخانه دوگانه سازها لاینقطع در حال اضافه کردن به لیست بلند بالای دوگانه های ایران سوز است. آخرين توليد اين كارخانه با عنوان دوگانه پیروان علی - پیروان معاويه در انتخاباتها به بازار عرضه شد. بدترین بخش داستان این است که دوگانه ساز ها اگر چه اقلیتی کوچک هستند اما صدایی بلند و دستي قدرتمند برای عمل کردن به دوگانههای خود ساخته را داشته و دارند. بدون کنار گذاشتن دوگانههای بی مبنا و سست بنیان ایران عزیز هرگز روی خوش به خود نخواهد دید.