printlogo


الزاماتی که ملزم  به رعایت آن نیستیم!

غلامرضا مصدق -ما روی کاغذ يك عالمه استراتژی داشتیم، اما هرگز ملزم به الزامات آن نبوده و نیستیم، الزاماتي كه رعايت آنها عموماً به معناي عبور از خطوط قرمز نظام محسوب مي‌شوند.
- بر خلاف همه کشورهایی که تجربه توسعه یافتگی را پشت سر گذاشتند و از توان انسانی خود و حتی از خارجی ها استفاده حداکثری کرده و می‌كنند. متاسفانه سیاستِ نانوشته تقسیم مردم به دو بخش خودی و غیرخودی، در ایران موجب شده فقط اقلیت کم شماری از وفاداران که عمدتاً هم فاقد توانائی های حرفه ای در مشاغل خود هستند، به ساختار تصمیم‌گیری و مدیریتی کشور راه داشته باشند.
- بر خلاف تجربه همه کشورهای موفق در توسعه اقتصادی، که سیاست را در خدمت اقتصاد قرار می‌دهند، ما دقیقاً برعکس آن‌ها عمل كرده و هميشه اقتصاد در خدمت سياست بوده وهست.
- ما نظم جهانی حاکم بر جهان را نمی پذیریم و با سهم دو دهم درصدی از اقتصاد جهانی و بدون این‌که حتی یک دولت با او در این راه همراه باشد، در صدد جایگزینی نظم جدیدی در جهان هستیم، با این‌حال علی رغم پرداخت هزینه‌ها و تحمل خسارات سنگین، متاسفانه هیچ موفقیتی در استقرار نظم جهانی مورد نظر خود به‌دست نیاوردیم.
- وجود فضای رقابتی یکی از پایه‌های اصلی توسعه اقتصادی است، در ایران دولتِ فربه در جزیی‌ترین موضوعات اقتصادی به صورت گسترده دخالت می‌کند که نتیجه آن شکل‌گیری اقتصادی رانتی - دولتی، عاری از رقابت، با  بخش خصوصي نحيف است.
- در تاریخ تا به‌حال حتی یک کشور موفق در توسعه اقتصادی که همزمان تحریم های خارجی را تجربه کرده مشاهده نشده، تحریم‌های كمرشكن و بی پایان چنان هزینه‌های تولید کالا و خدمات را بالا برده که عملا‌‌ً توسعه اقتصادی را بلاموضوع کرده است. 
- اگر چه رابطه با آمریکا به‌عنوان قدرتمندترین کشور دنیا شرط کافی برای توسعه اقتصادی ما نیست، اما به یک دلیل ساده، مطمئناً تقابل نداشتن با آن کشور حتماً يكي از شروط لازم توسعه اقتصادی ایران و هر کشور دیگری است و آن این‌که، حتی چین، دومین قدرت اقتصادی دنیا، رقیب و دشمنِ سرسخت آمریکا هم تحريم‌های یک جانبه آمریکا علیه ایران را رعایت می‌کند.
- قبل از این‌که به اصلاح امور خود بپردازیم، عمده توان خود را بر اصلاح امور جهان متمرکز کرده ایم، نتيجه اين‌كه از اصلاح درون مانده و از اصلاح برون رانده شده‌ایم.
- عمده مدیران و سیاستگذاران ما اعتقادی به علم اقتصاد ندارند، هرازگاهی، شبه تئوری‌هایی مثل، اقتصاد اسلامی، اقتصاد مقاومتی، اقتصاد اخلاقی، اقتصاد مردمی و غیره به‌عنوان چراغ راه مطرح می‌شود، اما به دلیل بی مبنا و غیر کاربردی بودن بعد از مدتی علی‌رغم طنین پر صدای آن‌ها به فراموشی سپرده می‌شوند.
- اثر مخرب سال‌ها زير سايه جنگ بودن بر اقتصاد يك كشور، كمتر از درگير شدن در يك جنگ واقعی نيست.
- رابطه نگاه امنيتي به اقتصاد داشتن، با توسعه اقتصادي، مثل رابطه جن با بسم الله است.
حاصل حکمرانی اقتصادی ما با دست فرمان فعلی، اقتصادي ناكارآمد، نحيف، معيشتي، فساد برانگيز، تورم زا( طولانی ترین تورم دو رقمی تاریخ)، عقب افتاده با فاصله نجومي از همسايگان و تكنولوژي روز دنيا، بي ثبات، فرار سرمايه، دچار شدن به روزمرگي،ناتواني در تامين زير ساخت‌هاي اوليه مثل گاز و برق براي توليد، بی‌بهره از سرمايه‌گذاری خارجی، نظام بانكي بين‌المللی، سرمايه گذاری ايرانيان خارج از كشور، توريسم، ترانزيتِ (كالا، مسافر، نفت، گاز) و غيره است. اگر با كيفيت حكمراني اقتصادي فعلی، حال اقتصاد ایران خوب مي‌بود مي‌بايست به درستي همه قوانين اقتصادي و تجارب موفق کشورهای دیگر به ديده شك و ترديد نگريست، درست مثل این‌که قانون جاذبه زمین برعکس عمل کند و اشیاء به‌جای کشیده شدن به سوی زمین در فضا به پرواز درآیند!