printlogo


«روزنامه سرآمد» به مناسب سالروز درگذشت استاد احمد اقتداری منتشر می‌کند
زنده یاد اقتداری  پدر مطالعات خلیج فارس

۲۷نکته درباره زندگی و آثار احمدخان اقتداری، پدر مطالعات خلیج‌فارس
​​​​​​​گروه فرهنگ دریایی- صادق رحمانی- بیست‌و‌هفتمین روز از فروردین‌ماه سال‌جاری همزمان با ششمین سالگرد درگذشت استاد احمد اقتداری بود. او زاده ۳خرداد۱۳۰۴ – درگذشته به تاریخ ۲۷فروردین۱۳۹۸ بود که با نام احمدخان اقتداری نیز شناخته می‌شود. ایران‌شناس، پژوهشگر خلیج‌فارس و جغرافیای تاریخی و فرهنگی مناطق جنوبی ایران و استاد دانشگاه ایرانی بود.
به گزارش روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد، استاد احمد اقتداری از خاندان خوانین گراش در دوران قاجار بود و منصب‌هایی چون ریاست اداره فرهنگ لارستان و شهرداری لار را در جوانی برعهده داشت. همچنین سابقه نامزدی برای نمایندگی مجلس شورای ملی از حوزه لارستان، تدریس در دانشگاه تهران و ریاست دفتر مطالعات خلیج‌فارس در مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی از دیگر سِمَت‌هایی است که در زندگینامه اقتداری به چشم می‌خورد.
صادق رحمانی، وصی فرهنگی اندیشه و آثار شادروان اقتداری در نوشتاری برای رسانه هفت‌برکه به 27نکته شاخص درباره زندگی و آثار استاد احمدخان اقتداری پرداخته است که روزنامه دریایی اقتصاد سرآمد برای معرفی این شخصیت ویژه فرهنگی خلیج‌فارس به مخاطبان و خوانندگان خود، این مطلب را بازنشر کرده که در ادامه می‌خوانید.
بیست‌وهفتم فروردین سالروز وفات احمد اقتداری، نویسنده و محقق برجسته‌ جنوب ایران و خلیج‌فارس است. او در قبرستان آل‌دهباشی گراش مدفون است و برماست که هرساله یاد و نام او را گرامی بداریم. ۲۷نکته درباره‌ او را که برخی از آن تجربه‌ شخصی نگارنده است، با یاد او برای مطالعه‌ دوستداران فرهنگ و اندیشه ایران‌دوستی او تقدیم می‌شود.
۱- احمد اقتداری در سال۱۳۰۴ خورشیدی از پدر و مادر گراشی در لار به دنیا آمد. در سال۱۳۲۳ خورشیدی با دختر قهرمان‌خان در گراش ازدواج کرد و حاصل ازدواج او سه‌دختر به نام‌های میترا، امید و آرزو و پسری با نام افشین است. امید و آرزو در تهران زندگی می‌کنند. قهرمان‌خان در ۱۰۴سالگی در سال۱۳۷۰ در گراش فوت کرد و در گورستان آل‌دهباشی به خاک سپرده شد.
۲- اولین باری که از زادگاهش بیرون رفت برای خدمت وظیفه‌عمومی در سال۱۳۲۵ خورشیدی بود و اولین کتابی که نوشت، کتاب «فرهنگ لارستانی» نام داشت که در سال۱۳۳۴ شمسی چاپ شد. کتاب «لارستان کهن» نیز مدتی بعد منتشر شد. این دوکتاب سال۱۳۷۱ در انتشارات جهان معاصر در یک مجلد چاپِ مجدد شد.
۳- در سال۱۳۲۹ شمسی با دوتن از پژوهشگران تاریخ و فرهنگ ایران‌زمین؛ یعنی ایرج‌ افشار یزدی و منوچهر ستوده، در مسیر کوهستان آشنا شد و این آشنایی به دوستی و فعالیت‌های تحقیقی انجامید.
۴- در سال۱۳۴۲ کاندیدای نمایندگی لارستان شده بود، امّا به دلیل فشار برخی مخالفان او و شکایت بردن به دربار، دستور داده شد که اقتداری انصراف بدهد و به جای او، حسین خطیبی-رئیس جمعیت شیروخورشید ایران- برای وکالت لارستان در نظر گرفته شد.
۵- یکی،دو سال پس از انقلاب بازنشسته شد و پس از بازنشستگی به سفر و تحقیق پرداخت. در سال۱۳۶۵ به اروپا و آمریکا رفت، اما به گفته خودش در صفحه۱۸۸ کتاب «کاروان عمر»، هیچ چیز در آنجا برایش لذت‌بخش نبود. او نتوانست بی‌یاد ایران عمر بگذراند و نوشت: «به یاد دردهای خودم و خانواده‌ام نیستم، اما به یاد وطنم آنی و لحظه‌ای بی‌خیال و بی‌اندوه به‌سر نمی‌برم.»
۶- اولین بار که او را دیدم در موسسه‌ باستان‌شناسی دانشگاه تهران بود. بعدها خیلی صمیمی شدیم و چند کتاب را در نشر همسایه منتشر کردیم. یک‌بار برای چاپ دیوان شیدای گراشی به قم آمد و با دقت و حوصله اصل کتاب را تصحیح و غلط‌گیری می‌کرد؛ کاری که از حوصله‌ من خارج بود.
۷- هزینه چاپ کتاب «گل و برگ» و «دیوان شیدای گراشی» را از فامیل گرفت و به تعداد هزینه‌ای که کرده بودند، برای آن‌ها کتاب فرستاد.
۸- از نظر مالی با پول بازنشستگی زندگی را به‌سر می‌برد و مقداری نیز سپرده در بانک داشت. در طول ۲۵سال آشنایی و دوستی، یک‌بار مرا به رستوران پردیس بالای چهارراه «پارک وی» تهران دعوت کرد.
۹- به پاکیزگی مالی خیلی اعتقاد داشت.
۱۰- در منطقه کامرانیه خانه‌ای ۵۰۰متری داشت؛ در همسایگی ایرج افشار. آن را فروخت و برای فرزندانش هرکدام یک‌دستگاه آپارتمان خرید.
۱۱- وقتی ایرج افشار در بیمارستان جم در خیابان شهیدمطهری تهران بستری بود، هر روز به دیدارش می‌شتافت. یک‌بار من هم به هوای دیدن آقای اقتداری به بیمارستان رفتم. دیدم آقای اقتداری مثل همیشه با لباس‌های مرتب و کراوات روی صندلی در سالن انتظار نشسته است. سلام و احوالپرسی کردم. گفت به دلیل وضعیت آقای افشار اجازه ملاقات نمی‌دهند، ولی من هر روز می‌آیم اینجا ساعتی را می‌نشینم و به خانه برمی‌گردم.
۱۲- سال‌هایی را که ایرج افشار زنده بود، پاتوقش دفتر مجله آینده در موقوفات دکتر محمود افشاریزدی بود. بعدها و تا روزهای آخر عمر به دایره‌المعارف بزرگ اسلامی می‌رفت. روزهای آخر آقای دکتر کیانوش کیانی‌هفت‌لنگ همیشه در کنار احمد اقتداری قرار داشت.
۱۳- اقتداری کتابخانه‌اش را به نام خلیج‌فارس و به دایره‌المعارف بزرگ اسلامی هدیه کرد. شرح اهدای کتابخانه در ورودی محل دایره‌المعارف اسلامی بر لوح فلزی نگاشته شده است. سردیس او نیز در همان جا قرار دارد.
۱۴- همیشه برای رفتن به محل تحقیق یا ملاقات با دانشجویان- چه در ساختمان موقوفات دکتر افشار واقع در چهارراه کلنل پسیان و چه در دایره‌المعارف بزرگ اسلامی در کاشانک- پای پیاده می‌رفت.
۱۵- اقتداری جای قبر خودش را مشخص کرده بود. سال۱۳۸۷ دوستان از جمله راشد انصاری در گورستان آل‌دَهباشی، شاهد بودند و سرانجام همان‌جایی که دوست داشت دفن شد.
۱۶- یک‌بار به من گفت که صادق، من در زندگی خود را مثل شاخه درختی می‌دانم که با جریان رود همراه است. برای گذشت و گذران زندگی‌ام برنامه‌ریزی دقیق نمی‌کردم.
۱۷- درباره اختلاف‌های نیاکان‌مان در لار و گراش همیشه می‌گفت که هرچه بوده، گذشته است. شرایط و وضعیت تاریخی روزگار گذشته را نمی‌توان با معیارهای امروز سنجید.
۱۸- نگاه احمد اقتداری به موضوع خلیج‌فارس آکادمیک و فرهنگی بود، نه سیاسی. هرچند که به موضوعات سیاسی اشراف کامل داشت.
۱۹- احمد اقتداری از نظر اخلاق در زندگی راستین، رک و با صداقت، علاقه‌مند به آثار ایران قبل و بعد از اسلام بود. او در سفرها آنقدر صمیمانه با مردم عادی برخورد می‌کرد که تا سال‌ها او را به یاد می‌آوردند. او گاه بی‌تکلف در خانه‌های روستایی شب را به صبح می‌آورد.
۲۰- خیابانی با نام احمد اقتداری در حوالی منزل ایشان نام‌گذاری شده است. این کار به پیشنهاد و سعی و پیگیری آقای حق‌شناس اهرمی‌بوشهری که رئیس کمیته نام‌گذاری شورای‌شهر تهران بود، انجام شد. در گراش نیز بلواری با تصمیم کمیته نام‌گذاری معابر شورای‌شهر گراش به نام ایشان نام‌گذاری شد.
۲۱- خانواده آقای اقتداری علاقه‌مند بودند که ایشان در تهران دفن شود، امّا علی‌رغم اصرار خانواده، طبق وصیت‌نامه‌ ایشان عمل شد. در آخرین دیداری که با وی در بیمارستان داشتم، مصر بود که پیکرش در گراش به خاک سپرده شود. آقای محمد ولی‌زاده، فعال فرهنگی اهل جم و ساکن تهران، در انتقال پیکر بی‌جان آقای اقتداری نقش بسزایی داشت.
۲۲- دو ویژگی مهم اقتداری: رسیدگی به امور منزل و حمایت از سلامت و تحصیل فرزندان و دوم گردشگری برای شناخت ایران.
۲۳- رضا رشیدیان با مستند «به ایران جاودانی‌ام» که بارها و بارها از شبکه‌های مختلف سیما پخش شد، در بازتاب و انتشار اندیشه، زندگی و کار احمد اقتداری حرکت مؤثری انجام داد. کار او قابل ستایش است. خاطرات او از زمان فیلمبرداری و تدوین این مستند شنیدنی است.
۲۴- احمد اقتداری پس از کناره‌گیری از سیاست در سال۱۳۴۴ خورشیدی به فرهنگ و اندیشه روی آورد و در طی این سال‌ها بیش از ۳۰عنوان کتاب را نوشت یا به تصحیح و تحشیه‌ آن پرداخت. بسیاری از عناوین آن مرتبط با خلیج‌فارس و فرهنگ ساحل‌نشینان آن است. نزدیک به ۲۰۰مقاله نیز درباره‌ مباحث مختلف ادبی، نقد و بررسی کتاب و تاریخ در مجلات مختلف منتشر کرده است.
۲۵- طبق آخرین اظهارنظری که خانم امید اقتداری داشت، اصل نوشته‌های احمد اقتداری در مرکز دایره‌المعارف بزرگ اسلامی محفوظ است.
۲۶- اقتداری به دلیل مسافرت و گردش برای شناخت زوایای مختلف ایران در طول زندگی اتومبیل‌هایی داشت که مناسب برای سفر بود. یک‌بار شیشه‌ جلوی اتومبیلش ترک کوچکی برداشته بود و با هم برای تعمیر آن به خیابان امام در قم رفتیم. تعمیرکار که جوان بود، گفت: جناب! من جوری بسیجی‌وار برات درست می‌کنم که مشکل کامل‌کامل برطرف شود. احمد اقتداری گفت: یعنی اگه بسیجی نبودی کار ما را ناقص تحویل می‌دادی؟
۲۷- جدیدترین کتاب‌هایی که از احمد اقتداری و پس از مرگ او منتشر شد، این دو کتاب است: «گناه نابخشودنی جدایی بحرین از ایران» در انتشارات دایره‌المعارف بزرگ اسلامی و چاپ مجدد «سفرنامه‌ سدیدالسلطنه» در بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار که به‌گونه‌ای نفیس و منقح چاپ شده است.