printlogo


«روزنامه سرآمد» گزارش می‌دهد؛
«گرینلند» نقطه تلاقی منافع استراتژیک و اقتصادی

گروه اقتصادبین‌الملل- توحید ورستان - سفر معاون رئیس جمهور ایالات متحده، جی دی ونس، به گرینلند در ۲۹ مارس ۲۰۲۵ بسیار فراتر از یک تعامل معمول دیپلماتیک است. این رویکرد واشنگتن، چشم‌اندازی در مورد تغییر پویایی قدرت جهانی، تشدید رقابت ژئوپلیتیکی در قطب شمال و مبارزات حاکمیتی کشورهای کوچک ارائه می‌دهد. اظهارات ونس مبنی بر اینکه دانمارک در حفاظت از امنیت گرینلند ناکافی است، نشان دهنده تغییر سیاست واشنگتن در قطب شمال به سمت موضعی آشکارتر و قاطعانه است. اگرچه ونس اظهار داشت که ایالات متحده قصد ندارد حضور نظامی فعلی خود در گرینلند را افزایش دهد، اما بر سرمایه‌گذاری‌های بالقوه در منابع منطقه از طریق کشتی‌های دریایی و یخ‌شکن‌ها تاکید کرد. این امر نشان دهنده علاقه فزاینده ایالات متحده به گرینلند است، نه تنها برای امنیت، بلکه در راستای اهداف اقتصادی و استراتژیک. گرینلند که سرشار از عناصر خاکی کمیاب، گاز طبیعی و نفت است، به عنوان یک نقطه کانونی در رقابت استراتژیک جهانی مطرح شده است.

چرا گرینلند مهم است؟
به گزارش مرکز پژوهش‌های سیاسی و بحران ترکیه؛ اهمیت ژئوپلیتیک گرینلند موضوع جدیدی نیست. در طول جنگ سرد، ایالات متحده ۱۷ تأسیسات نظامی در جزیره را با ۱۰ هزار سرباز اداره می‌کرد. اگرچه تعداد این نیروها به طور قابل توجهی کاهش یافته است، اما ایالات متحده همچنان حضور خود را از طریق پایگاه فضایی «پیتوفیک» که برای سیستم‌های هشدار موشک‌های بالستیک اهمیت حیاتی دارد و در امتداد کوتاه‌ترین مسیر هوایی بین اروپا و آمریکای شمالی قرار دارد، حفظ می‌کند. بنابراین، گرینلند اهمیت نظامی استراتژیکی در معماری امنیتی جهانی دارد. فراتر از ملاحظات نظامی و ژئوپلیتیکی، پتانسیل اقتصادی گرینلند به ویژه به دلیل منابع زیرزمینی دست نخورده فراوان آن یک محرک کلیدی برای منافع خارجی است. گرینلند نه تنها به دلیل موقعیت جغرافیایی، بلکه به دلیل منابع غنی زیرزمینی، توجه بین المللی را به خود جلب می‌کند. این جزیره که پتانسیل قابل توجهی در سطح جهان به ویژه از نظر عناصر کمیاب خاکی دارد، توجه بسیاری از بازیگران جهانی به ویژه آمریکا را به خود جلب کرده است. این مواد معدنی که در تولید باتری‌های وسایل نقلیه الکتریکی، توربین‌های بادی و فناوری پیشرفته از اهمیت حیاتی برخوردار هستند، گرینلند را به یک منطقه منبع استراتژیک در تحول انرژی آینده تبدیل می‌کند. با وجود این، زیرساخت‌ها و نیازهای سرمایه‌گذاری جدی در شرایط فعلی برای استخراج و فرآوری کارآمد اقتصادی این منابع مشهود است.

تردید جامعه محلی
تا به امروز، عملیات استخراج معدن گرینلند عمدتاً توسط شرکت‌های مستقر در استرالیا، کانادا و بریتانیا اداره می‌شود و ایالات متحده تنها نقش محدودی را ایفا می‌کند. این تعامل محدود، دولت آمریکا را بر آن داشته است تا حضور اقتصادی قوی‌تری را در منطقه دنبال کند. مقامات ایالات متحده علناً تأکید کرده‌اند که گرینلند دارای مواد معدنی کمیاب است که برای «نسل بعدی اقتصاد آمریکا» ضروری است. با این حال، نگرانی‌های زیست‌محیطی و تردید مردم محلی در مورد بهره‌برداری از منابع طبیعی، هشدارهای مهمی هستند. گرینلندی‌ها از توسعه اقتصادی استقبال می‌کنند، اما خواستار آن هستند که به گونه‌ای انجام شود که از محیط زیست و شیوه‌های سنتی زندگی محافظت کند. بنابراین، ثروت معدنی گرینلند پیامدهای عمیقی نه تنها برای جوامع محلی آن بلکه برای توازن قدرت در بین بازیگران جهانی دارد. هر استراتژی سرمایه‌گذاری باید علاوه بر بازده اقتصادی، ابعاد محیطی و اجتماعی را نیز در نظر بگیرد. عدم انجام این کار خطر تضعیف اعتماد بین جمعیت محلی و ذینفعان خارجی را به همراه دارد و ثبات و همکاری منطقه را به خطر می‌اندازد.

پیامدهای سفر ونس
اگرچه انتقادات ونس از دانمارک در طول سفرش جلب توجه کرد، اما او استدلال کرد که همکاری نزدیک‌تر با ایالات متحده می‌تواند به آینده‌ای امن‌تر و قدرتمندتر برای گرینلند منجر شود. اما این اظهارات با واکنش شهروندان گرینلند و مقامات دانمارکی مواجه شد. مته فردریکسن، نخست وزیر دانمارک، اظهارات ونس را «غیر منصفانه» توصیف کرد، و وزیر امور خارجه لارس لوکه راسموسن تاکید کرد که تعامل ایالات متحده در منطقه، هم از نظر تاریخی و هم در حال حاضر، محدود است. سفر و اظهارات ونس را می‌توان به عنوان بسط موضع سیاست خارجی در دوران دولت ترامپ تفسیر کرد. در سال ۲۰۱۹، دونالد ترامپ، رئیس جمهور وقت آمریکا، علناً پیشنهاد خرید گرینلند را داد که باعث تعجب و مخالفت دانمارک و جامعه بین المللی شد. اگرچه چنین پیشنهادی به صراحت تکرار نشده است، اما اقدامات دولت بایدن نشان از قصد مجدد برای افزایش نفوذ و نظارت در منطقه دارد. این تغییر به طور بالقوه می‌تواند ائتلاف‌های سنتی مانند ناتو را تحت فشار قرار دهد و تنش‌های ژئوپلیتیک جدیدی را تقویت کند.

واکنش سخت گرینلند
نظرسنجی‌ها نشان می‌دهد که اکثریت قاطع گرینلند با ایده پیوستن به ایالات متحده مخالف هستند. اعتراضات عمومی نشان دهنده موضع قاطع مردم در برابر چنین فشارهای خارجی است. نمایش یک بنر با مضمون «سرزمین ما، آینده ما» در نووک، پایتخت گرینلند، به عنوان یک عمل نمادین مقاومت و یک ادعای جمعی از حاکمیت است. با توجه به تحولات اخیر، به نظر می‌رسد که چشم‌انداز سیاسی داخلی گرینلند دستخوش دگرگونی قابل توجهی شده است. هدف دولت ینس فردریک نیلسن، نخست وزیر تازه منصوب شده، در حال حاضر حفظ روابط با دانمارک است. با این حال، در درازمدت، نشانه‌های از آرزوی استقلال وجود دارد. فراخوان نیلسن برای اتحاد ملی به عنوان بخشی از تلاش گسترده برای تقویت انعطاف‌پذیری داخلی گرینلند در برابر فشارهای خارجی تلقی می‌شود. به دلیل اینکه قطب شمال به دلیل تغییرات آب و هوایی قابل دسترسی‌تر می‌شود، رقابت ژئوپلیتیکی در این منطقه تشدید شده است. منافع روسیه و چین فراتر از دسترسی به منابع انرژی است. آن‌ها همچنین مسیرهای تجاری دریایی جدید و مزایای نظامی را در بر می‌گیرند. اظهار نظر ونس مبنی بر اینکه «کشتی‌های چینی و روسی همه جا هستند» این واقعیت را منعکس می‌کن. . در نهایت، آینده گرینلند صرفاً توسط منافع استراتژیک قدرت‌های جهانی تعیین نخواهد شد. خواست مردم گرینلند، احترام بین المللی به حاکمیت و قانون، و اثربخشی چارچوب‌های همکاری منطقه‌ای در شکل دادن به مسیر این جزیره تعیین کننده خواهد بود. در چشم‌انداز پیچیده جهانی امروز، گرینلند همچنان خود را به عنوان یک بازیگر کوچک و در عین حال مهم استراتژیک با صدایی متمایز مطرح می‌کند.