مدیریت آتش نشان تکرار آتش در بندر
ایرج گلشنی- منابع دانش مدیریت در باره انواع متعددی از مدیریت سخن میگویند و بیش از هر چیز نظر دانشمندان دانش مدیریت این است که ما را متوجه نکات ظریفی در اداره یک تشکیلات کنند. یکی از نکاتی که به آن اشاره میشود، «مدیریت آتشنشان» است که بسیار درس آموز میباشد.
مدیریت قوی و با برنامه، بر مبنای پیش بینی حوادث و اتفاقات احتمالی است و بر مبنای بدیهیات عقل بشری استوار است. اولین اصل عقل بشر این است: دفع ضرر احتمالی حکم عقل است.
از این روشن تر و دقیق تر، نه میتوان گفت و نه میتوان تصور کرد. هر انسان عاقل از ضرر احتمالی اجتناب میکند. این اصل حتا در مورد سایر جانداران هم صادق است. آنها هم از ضرر احتمالی دوری میکنند. حال اگر یک انسان از ضرر احتمالی دور نکند، چگونه توصیف می شود؟ و اگر این انسان، یک فرد عادی نباشد و عنوان مدیر را یدک بکشد، چه؟!
مدیریت آتش نشان، به موقعیتی اطلاق میشود که مدیر قادر به پیشبینی آینده نیست و احتمال ضرر و زیان را نمیتواند دریابد. احتمال خطر را درک نمیکند و برای آن برنامه هم ندارد تا جایی منفعل و بی مسئولیت عمل میکند که یک باره جایی حادثهای اتفاق بیفتد، آن وقت تازه یادش میآید که باید کاری بکند!
مدیریت آتش نشان، زمانی است که مدیری همه وقت بی خیال و بی مسئولیت وقت میگذراند و زمانی که آتشی بر پا شد، آژیرش را روشن میکند و برای خواباندن آتش حرکت میکند. این سبک از مدیریت، بدترین سبک و نشان دهنده ناشایستگی یک مدیر است.
مدیریت آتش نشان در بندر شهیدرجایی
نمونه بارز از سبک مدیریت آتش نشان، در بندر شهید رجایی قابل ملاحظه و مشاهده است. مدیری که قدرت پیش بینی آینده را نداشت. مدیری که خطر احتمالی را درک نکرد و مدیری که ماه ها و سال ها منفعل بود و از عنوان مدیریتش لذت می برد و جیره و مواجب می خورد و نه برنامه داشت، نه پیش بینی و نه پرهیز از خطر. هیچ کاری نکرد تا زمانی که بندر آتش گرفت. آن وقت تازه ِیادش آمد که مدیر است و غیر از پشت میز نشینی و امضای چهار برگه مرخصی کارکنان، کارهای دیگری هم می بایست انجام می داد.
تا بندر آتش نگرفت، این مدیر از جایش تکان نخورد. تا جان ده ها انسان بی گناه گرفته نشد، این مدیران بی خیال، حرکتی نکردند. حالا که آتش به پا شده است، هر کدام از جانب و جهت خود یادشان افتاده که کاری بکنند.
یکی یادش افتاد که بندرداری اصولی دارد که باید رعایت شود
یکی یادش افتاد که باید ترتیب و ترتب کانتینرها علمی و بر قاعده باشد
یکی یادش افتاد که چینش کالاها باید عوض شود
یکی یادش افتاد که باید نظارت را بیشتر و دقیق تر کنند
یکی یادش افتاد که باید مقصر یا مقصران را شناسایی کنند
یکی یادش افتاد که باید در بندرداری، تخصص رعایت شود و یک غیر متخصص صاحب منصب نشود
یکی یادش افتاد...
مدیریت آتش نشانی
تنها گروهی که کارش را درست انجام داد، آتش نشانی بود که خود دچار مدیریت آتش نشان نشده بود. درست است که کارش با شروع یک حادثه شروع می شود؛ اما آمادگی و نظم و ترتیب و تخصص همه نشان داد که مدیریت علمی بر آن حاکم است نه مدیریت آتش نشان. اگر آتش نشانی بعد از حادثه تازه یادش بیفتد که تانکر و آب و شلنگ می خواهد، فاجعه تا کجا پیش میرفت؟ اینان مدیریت علمی و حرفه ای بر آتش نشانی خود حاکم کرده اند و آن ها مدیریت آتش نشان بر بندرهای ایران!
من جرب المجرب
این رویه که سال های سال است شاهد آن هستیم، گویا تمامی ندارد و کسی صاحب صلاحیت و قدرتی نیست که این بند تکرار را پاره کند. با انواع تجربه، باز هم از همان سوراخ همیشگی گزیده میشویم. مصداق سخن حافظ هستیم که من جرب المجرب، حلت فی ندامه.
اما این ندامت و پشیمانی برای گروهی است که از پیش بار خود بستهاند و آینده برایشان مهم نیست. گروه جدید، مدیر جدید، یعنی همان رویه همیشگی و همان آش و همان کاسه و سپس فاجعه بعدی و دوباره دور و تسلسل بیفایده.
چگونه میتوان نظم و نسقی ایجاد کرد که این دور و تسلسل باطل به پایان برسد؟ آیا جز پرهیز از انتصاب سیاسی و حزبی و فامیلی و بهره گیری از تخصص و فن و افراد حرفه ای، راه دیگری وجود دارد؟
برخی اهالی دریا یادشان افتاده که حوزه مدیریت بنادر کشور را نقد کنند! که چه شود؟
هر کسی، یک باره یادش افتاده که باید کاری کند. آتشی شعله ور شده و هر کدام یک پارچ آب دست شان گرفته اند و می خواهند یک آتشفشان را خاموش کنند! هیچکس یادش نبود که علاج واقعه قبل از وقوع کند. هیچ کس یادش نبود که « دفع ضرر احتمالی حکم عقل است» همه بی خیال، سوت بلبلی به لب داشتند و قدم زنان از موقعیت خود استفاده می کردند. همه در عالم هپروت خود میانگاشتند که هیچ اتفاقی نمی افتد. مخصوصا مدیرکل بنادر هرمزگان که واقعا تخیل او بی نظیر است و بسیار امیدوار که در دوره مدیریت او اتفاقی نمیافتد. همه بی خیال ماجرا. اما یک باره شد... اتفاق افتاد! و باز هم اتفاق خواهد افتاد. یا در هرمزگان یا در چابهار یا در خرمشهر یا در بنادر شمالی یا... خواهد افتاد و باز هم آژیرهای مدیران سبک آتش نشان، در آن موقع به صدا در خواهد آمد.