printlogo


نگاه انسانی به طبیعت

 رامین جهان‌پور- رابرت اندرسون در کتاب «گوگن» به زندگی و خلق آثار نقاش و دریانورد بزرگ فرانسوی «پل‌گوگن» پرداخته است. او در این کتاب تمام لحظاتی را که  «پل گوگن» در کنار کارملوانی  به طراحی از طبیعت می پرداخت را  پیش روی خواننده قرارداده است. پل گوگن نقاش صاحب سبک فرانسوی در نهم ژوئیه 1848 میلادی در پاریس به دنیا آمد. پدرش یک روزنامه‌نگار بود که در یک سفر طولانی دریایی در کشتی جان سپرد. گوگن 17 ساله بود که به عنوان ملوان در یک کشتی بادبانی استخدام شد. سفرهای دریایی گوگن با کشتی چشم‌انداز جدیدی را در عالم هنر بر وی گشود. وی احساس کرد با دیدن مناظر طبیعی اطرافش نمی‌تواند دست به رنگ‌آمیزی نزند. گوگن در سال 1870 وارد «کپنهاک» شد. در آنجا با بانویی به نام «سوفیاگاد» آشنا شد و سه سال بعد با او ازدواج کرد. ماحصل زندگی مشترکشان پنج فرزند بود. سفرهای طولانی و دور و دراز و کشف طبیعت، باعث شد تا وی هر فرصتی که پیدا می‌کرد در گوشه‌ای از عرشه بنشیند و خود را با قلم و بوم سرگرم سازد. منظره طلوع و غروب آفتاب، چهره‌های ملوانان و کشتی در میان توفان اولین نقاشی‌های او بودند که با الهام از طبیعت اطراف خود خلق کرد. چند سال بعد پل از کار ملوانی دست کشید و تصمیم گرفت باقی عمرش را در پاریس بگذراند و به تجارت بپردازد اما او دیگر به سفرهای دریایی عادت کرده بود و نمی‌توانست زندگی در مناطق خشکی را برای خود انتخاب کند. به همین خاطر همراه یکی از دوستان نقاشش عازم جزیره «پاناساو» شدند. این جزیره از آب و هوای گرم استوایی برخوردار بود و رنگ‌ها و مناظر اطراف آن جزیره با طرز تفکر، احساسات و تخیلات پل همخوانی داشت. وی مدتی هم در آنجا اقامت گزید و چند اثر از معروف‌ترین تابلوهای ماندگارش را در آنجا خلق کرد. در جزیره پاناساو مدل طرح‌های او دخترکان زیبا و گندمگونی بودند که لباس‌های رنگارنگ بومی به تن داشتند و روی سرهایشان، سبدی از میوه‌های مناطق استوایی قرار داشت. در سال 1888 زمانی که 40 ساله بود به پاریس بازگشت و در آنجا با «ونگوگ» نقاش بزرگ هلندی آشنا شد. ونگوگ که در اوج معروفیت به سر می‌برد از رنگ‌آمیزی‌های خیره‌کننده و اعجاب‌انگیز که در تابلوهای پل دید به وجد آمد و او را یکی از نقاشان صاحب سبک فرانسه معرفی کرد. پرده کشتی‌گرفتن یعقوب با فرشته، یکی از نخستین کوشش‌های او در استفاده از رنگ چون وسیله‌ای برای بیان بود. پرده «مسیح زرد» نیز، بیش از آنکه تصویری از واقعیت باشد، تجسم صورت خیالی است که به مدد هماهنگی شکل‌های ساده‌شده و رنگ‌های تند و درخشان حاصل آمده است. گوگن دریافته‌بود که اگر گویاییِ عناصر تجسمی برای القای انگارهای نایاب کافی به نظر می‌رسد، پس سرمشق طبیعت دیگر اهمیت و اعتبارش را برای هنرمند از دست می‌دهد؛ و هنر همانا بیان انتزاعی می‌شود..
ساده کردن طراحی، و به کاربستن رنگ ناب که نقش‌های وسیع چسبیده به صفحه تصویر را شکل می‌دهد، جملگی در راستای این هدند. او در این طرح ها رؤیاها و عواطف درونی‌اش را به مدد این نقش‌های دو بعدی، خطهای گویا، و رنگبندی نمادین، عینیت می‌بخشد. نقاشی گوگن در تاهیتی عمق بیشتری پیدا کرد. اودرسال 1891 میلادی دوباره تصمیم به سفرهای دریایی گرفت و این بار راهی دریاهای جنوب فرانسه شد. او به جزیره «تاهیتی» رفت و در آنجا بود که تابلوهای سبک جدید خود را به وجود آورد. تابلوهای ماندگاری که تحت تأثیر هنر بومی تاهیتی خلق کرد. نقاشی‌های تاهیتی بیشتر از کارهای قبلی‌اش او را معروف و پر آوازه کرد. گوگن در آن جزیره دور افتاده طرحی از سیمای دخترکی به نام «تهورا» را نقاشی کرد که تبدیل به یکی از مشهورترین آثار او شد. تابلوی «روح مردگان» همان دخترک بومی را نشان می‌دهد که به خاطر فقر بر خاک افتاده و سایه مادربزرگش در پشت زمینه کار نمایان است. گوگن پس از دو سال اقامت در تاهیتی دوباره به پاریس بازگشت و کلکسیون بزرگی از طرح‌هایش را در آنجا به نمایش گذاشت که با استقبال بی‌نظیری روبه‌رو شد. از پل گوگن  هنوز هم به عنوان یکی از بزرگترین نقاشان قرن یاد می شود.