printlogo


راه‌وشهرسازی قربانی استیضاح جناحی

گروه مجلس - ایرج گلشنی - خبرها حکایت می‌کند که تلاش جناح خاصی که فرصت را غنیمت شمرده تا زهر سیاسی خود را به دولت بریزد، همچنان ادامه دارد، اما بدون توفیق باقی مانده است. این تلاش، نه یک تلاش منطقی و عقلایی، بلکه کاملا سیاسی و براساس منافع حزبی و جناحی صورت می‌گیرد. جناحی که انتخابات را واگذار کرده است، اکنون به‌دنبال انتقام است و حادثه اسفناک بندر شهیدرجایی را به‌عنوان یک فرصت می‌بینند تا وارد مناقشه با دولت شوند و دومین وزیر او را هم از کار برکنار کنند.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، بااین‌حال به نظر می‌رسد عقلانیت سایر نمایندگان مجلس شورای اسلامی تاکنون مانع موفقیت شده است. از خود باید بپرسیم که نمایندگان مخالف استیضاح چه منطقی دارند و چرا موضع مخالف استیضاح گرفته‌اند؟ جواب این سوال مهم را می‌توان در چند نکته که همه متمرکز بر «منافع ملی» هستند، دریافت.

اول: وضعیت مذاکرات
مذاکره غیرمستقیم ایران و امریکا در جریان است. اتفاقی که بعد از سال‌ها تنش و چالش، رخ نموده و امیدهایی برای بهبود شرایط با رفع تحریم‌های ظالمانه به‌وجود آورده است. در چنین شرایطی، هر نماینده متعهدی که به مردم و کشورش می‌اندیشد باید حداکثر همکاری را با همه ارکان‌های حکومتی انجام داده و هیچ اقدامی که منجر به چالش یا تنش شود، نباید رخ دهد و همه توان‌ها و فکرها باید معطوف به این موقعیت خاص و استثنایی باشد. این نمایندگان، شعورمندانه به منافع ملی و احوال مردم می‌اندیشند و مطامع سیاسی و جناحی خود را ارجح نمی‌دانند. به‌طور طبیعی، مردم هم انتظار دارند که از هرگونه مناقشه و مسئله سیاسی پرهیز شود تا روند مذاکرات در عالی‌ترین وجه ممکن به نفع ایران و مردم ایران باشد. 
جناح‌گرایانی که به فکر انتقام هستند و بهانه دست‌شان افتاده است، نگاهی به اهمیت آرامش در کشور و همدلی و هم‌داستانی تمامی ارکان حکومتی ندارند و حتی اصل موفقیت مذاکرات به نفع ایران را هم برنمی‌تابند، زیرا چنین موفقیت بزرگی در دوره دولت چهاردهم اصلا به نفع قدرت‌گرایی آن‌ها نیست و همین نکته ممکن است آن‌ها را در انتخابات مجلس و دولت آینده از صحنه به‌طور کامل حذف کند. 
منطق استیضاح‌جویان همان منطق معروف است که: «دیگی که برای ما نجوشد...» و این دیگ اکنون برای آن‌ها نمی‌جوشد؛ بنابراین خوب است که به هر بهانه‌ای این دیگ را واژگون کنند. یکی از ابزارهای ایجاد تنش و التهاب در دولت و تضعیف ایران در قدرت‌نمایی در مذاکره، استیضاح یک وزیر دیگر از دولت چهاردهم است که البته اقدامی کاملا جناحی و غیرمردمی است. دود این آتش فقط به چشم ایران می‌رود و باز هم مردم متضرر می‌شوند. 
منطق سیاسی حکم می‌کند که اکنون باید همه مناقشات را کنار گذاشت و دولت را همه جوره حمایت کرد تا به ثبات خود ادامه دهد و در پرتو این ثبات، قدرت و اعتماد به‌نفس بزرگتری برای پیگیری مذاکرات داشته باشد. هر اقدامی که موجب ضعف و چالش در دولت شود، اقدامی غیرعقلایی و غیرمردمی است و اصلا به صلاح کشور و مردم نیست. حال این‌ها با چه منطقی به‌دنبال استیضاح هستند؛ چیزی است که مردم هوشیار و آگاه ما باید تحلیل و بررسی کنند. 

ثبات در وزارت راه‌وشهرسازی
نکته مهم دیگری که مردم و مسئولان مخالف استیضاح بر آن تکیه و تاکید دارند این است که وزارت و راه‌وشهرسازی بعد از چندین ماه تلاش، اکنون به سوی ثبات کامل مدیریت رفته است و سازمان‌ها و ارکان مهم با تغییرات ایجادشده، به سامان رسیده‌اند و زمان آن است که فرصت لازم برای نتیجه نهایی داده شود. 
مردم می‌‌گویند: اتفاقی که در بندر شهیدرجایی افتاد، مختص و منحصر به دولت چهاردهم و وزیر کنونی نیست. این حادثه ریشه در سالیان دور دارد و یک‌باره و طی چندماه شکل و شمایل نگرفته است. اگر قرار بر استیضاح باشد، باید گذشتگانی را مورد سوال و استیضاح قرار داد که بنادر را رها کرده و آن‌ها را به انبار کالاهای فرسوده و فاسد تبدیل کرده‌اند؛ نه وزیری که اکنون چندماه است همت و تلاش خود را برای بازسازی و بهسازی اوضاع بنادر صرف کرده است. 
وزیر راه‌وشهرسازی با حذف یک مسئول که در دوران او، بحران در بنادر به وسیله قوه قضاییه کشف شد، مدیری تازه‌نفس و البته مدیریت‌شناس را روی کار آورده و او چندماهی است سازمان بنادر و دریانوردی را تحویل گرفته و چندهفته‌ای است که به‌عنوان رئیس این سازمان اقدامات بهسازی را شروع کرده است. اهالی دریا و خبرگان، در جریان جابه‌جایی‌های معقول و تخصص‌گرای این رئیس تازه‌نفس هستند و بسیار امیدوارند که «سامانه و سیستم» تصحیح شود و بهبود یابد که مسائلی مانند بندر شهیدرجایی دیگر رخ ندهد. این است که همه به‌دنبال آرامش، ثبات و فرصت لازم برای نتیجه بهبود هستند و وقعی به استیضاح نمی‌گذارند.

استیضاح برای چیست؟
مردم می‌پرسند: این استیضاح برای چیست و چه چیزی را می‌خواهد درست کند؟ از وزیری که سراسر تلاش است در فرصت اندکی که شروع به کار کرده است، چه توقعی باید داشت؟ آیا مسئولیت انفجار بندر شهیدرجایی به‌عهده اوست یا اسلاف او؟ مردم می‌گویند: فرض کنید که استیضاح قبول شد و وزیر هم استیضاح شد؛ چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا خطای گذشتگان جبران می‌شود؟ به‌طور طبیعی نه و فقط فرصت را از دولت چهاردهم می‌گیرند و مانع ادامه خدمت وی می‌شوند. مردم می‌گویند: وزارت راه‌وشهرسازی بسیار گسترده و پیچیده است و بهبود در سامانه‌های آن نیاز به زمان دارد. نمی‌توان از سرمربی یک تیم بزرگ انتظار داشت که به سرعت همه مسائل و مشکلات را رفع کند. باید به او فرصت داد. فرصت ندادن و دست‌به‌دست‌کردن پست مهمی مانند وزارت راه‌وشهرسازی، به جز فرصت‌سوزی چیز دیگری نیست. 

استیضاح به جرم زن بودن
وزیر راه‌وشهرسازی یک زن است. چیزی که با منطق و رویه جناح مخالف سازگار نیست. این‌ها زن را در دایره لغات و معانی محدود خود تعریف و تفسیر می‌کنند و به‌طور طبیعی، یک زن را در قامت یک مدیر عالی و ارشد نمی‌توانند تصور کنند و بپذیرند. از همان روز اول که برای رای اعتماد به وی مناقشه داشتند، تا امروز به دنبال بهانه برای حذف می‌گشتند و اکنون اتفاقی که در بندر شهیدرجایی افتاده است، پیراهن عثمان شده است.
بااین‌حال، وزیر راه‌وشهرسازی طی چندماهی که به‌عنوان وزیر کار کرده است، ثابت کرده که زن ‌بودن، نه‌تنها محدودیت نیست، بلکه فرصت‌های بزرگی با خود به همراه دارد که می‌تواند منشاء تحول شود. وی ثابت کرد که قدرت مدیریت و شهامت تصمیم‌گیری را دارد و نمونه آن را می‌توان در حذف برخی چهره‌های خاص از بدنه سازمان‌های وزارت راه دید. او با همین درایت و توان ثابت کرد که فرمایش مقام معظم رهبری در تایید ایشان، معنادار بوده و از روی شناخت طرح شده است نه براساس بازی سیاسی. 
همه می‌خواهند که این وزیر مورد حمایت و پشتیبانی خاص قرار گیرد. همه باید به او کمک کنند یا حداقل سنگ جلوی پای او نیندازند. همه می‌خواهند که دندان طمع جناحی کشیده شود و نگاه به سمت نفع عمومی باشد تا با ثبات و آرامش، مسیر را بهتر بپیماییم. همه می‌دانند که جاروجنجال‌کردن سیاسی و جناحی، اکنون به نفع هیچ‌کس نیست جز آمریکا. ترامپ هم مثل همین‌ها به‌دنبال بهانه است تا ایران را تحقیر کند و کوچک بشمارد. همین سخنان اخیر او برهان قاطع است. ایران را بیابان خواند. ایران را از عرب‌ها جامانده دانست. چرا؟ چرا کسی مانند ترامپ وادار به چنین سخنانی می‌شود؟ آیا مناقشه‌های جناحی داخلی اثر ندارد؟ بهتر نیست از این سخنان عبرت بگیریم و قوی‌تر از همیشه متحد و در کنار هم باشیم و مساِئل را با هم حل کنیم؟ بهتر نیست اقدامات جناحی را به نفع مردم کنار بگذاریم تا آرامش هرچه بیشتر در جامعه حاکم باشد و در این شرایط خاص که باید همه در جبهه مذاکره باشیم، بهتر نیست که مناقشات را تعطیل کنیم؟