«روزنامه سرآمد» گزارش میدهد؛
تبعات ترانزیتی کوچک شدن کاسپین
کوچک شدن کاسپین تهدیدی برای کریدور شرق-غرب
گروه ترانزیت- توحید ورستان- دریای کاسپین با سرعت نگرانکنندهای در حال کوچکشدن است و به پایینترین حد تاریخی خود یعنی منفی ۲۹.۲۱متر رسیده است. این بحران زیستمحیطی که ناشی از کاهش جریان ورودی ولگا، تغییرات اقلیمی و سوءمدیریت است، تنوع زیستی، بنادر منطقهای و کریدورهای ترانزیتی را تهدید میکند. بدون اقدام هماهنگ بین کشورهای ساحلی، دریای کاسپین با بیثباتی بلندمدت زیستمحیطی و ژئوپلیتیکی مواجه خواهد شد.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، کاهش مداوم سطح آب دریای کاسپین بهعنوان یکی از حادترین چالشهای زیستمحیطی فرامرزی در اوراسیا در حال ظهور است. طبق آخرین اندازهگیریها، سطح آب دریا به پایینترین حد تاریخی خود یعنی منفی ۲۹.۲۱متر رسیده است. این امر نهتنها خطرات قابلتوجهی را برای تنوع زیستی و اکوسیستمهای منطقه، بلکه برای ثبات اقتصادی، زیرساختهای اجتماعی و شبکههای حملونقل و لجستیک همه کشورهای ساحلی ایجاد میکند. فوریترین تهدید مربوط به خشکشدن مداوم سواحل شمالشرقی دریای کاسپین است که بنادر کلیدی قزاقستان-آکتائو و کوریک- در حال حاضر دچار اختلال شدهاند.به گزارش کاسپین-آلپین؛ آسیبپذیری راهبردی دریای کاسپین در بخش لجستیک آشکارتر است. افت پنجمتری میتواند زیرساختهای کلیدی بندر را غیرقابل استفاده کند. این امر بهویژه با توجه به جاهطلبیهای ژئواکونومیک بلندمدت آذربایجان که بر تبدیل باکو و سایر بنادر به مراکز کلیدی ترانزیت شرق-غرب متکی بوده، نگرانکننده است. یک رژیم هیدرولوژیکی بیثبات، پایداری بلندمدت کریدور حملونقل بینالمللی ترانس کاسپین را در معرض خطر جدی قرار
میدهد.
دلیل کوچک شدن کاسپین
پیامدهای این موضوع محدود به یک کشور نیست. تخریب محیطزیست در سراسر حوزه دریای کاسپین در حال افزایش است، بهطوریکه مساحت سطح دریا در حال کاهش بوده و مناطق تخمریزی و زیستگاههای گونههایی مانند فک کاسپینی و ماهی خاویاری دهها درصد کاهش یافته است. این تحولات تهدیدی مستقیم برای بخش ماهیگیری آذربایجان و سایر اقتصادهای منطقهای محسوب میشود. یکی از عوامل کلیدی عقبنشینی دریا، کاهش جریان آب شیرین ورودی، عمدتاً از رودخانه ولگاست که تا ۸۰درصد از کل جریان ورودی به دریای کاسپین را تشکیل میدهد. طبق منابع آزاد، تنها ۲۰۷کیلومتر مکعب آب در سال۲۰۲۳ به دریا رسیده است.
این پویایی نتیجه عوامل اقلیمی و انسانی است و افزایش برداشت آب در ولگای بالایی، گسترش کشاورزی، پرشدن مخازن و افزایش نرخ تبخیر به دلیل افزایش دما در این روند تاثیرگذار است. علاوهبر این، سطح آب دریای کاسپین در معرض نوسانات طبیعی بلندمدت است که نیاز به در نظر گرفتن متغیرهای فصلی و چرخهای دارد. این امر منجر به بحثهایی پیرامون سازوکارهای قانونی بالقوه برای محدودکردن استخراج آب از ولگا در بالادست شده است.
به باور کارشناسان، مانع اصلی در امتناع روسیه از به رسمیت شناختن ولگا بهعنوان یک رودخانه فرامرزی و رد تعهدات بینالمللی در مورد حداقل جریان آب خروجی نهفته است. این موضع، چالشهای جدی را برای قزاقستان و سایر کشورهایی که بهدنبال حفظ تعادل اساسی آب در دریای کاسپین هستند، ایجاد میکند. اقدام یکجانبه کافی نیست؛ یک چارچوب دیپلماتیک چندجانبه شامل هر پنج کشور ساحلی - آذربایجان، قزاقستان، روسیه، ترکمنستان و ایران – بهطور فوری موردنیاز است.
فعالسازی مجدد مفاد کنوانسیون تهران
یک راهحل ممکن، فعالسازی مجدد مفاد کنوانسیون تهران در مورد حفاظت از محیطزیست دریایی دریای کاسپین است. در حالیکه این کنوانسیون رسماً بستری برای همکاری در زمینه حفاظت از محیطزیست و کنترل آلودگی فراهم میکند، پتانسیل عملی آن تا حد زیادی دستنخورده باقی مانده است. بهطور ویژه، پروتکل آکتائو در مورد آلودگی ناشی از منابع مستقر در خشکی، مسیری ممکن برای رویکردهای هماهنگ در مورد استانداردهای کیفیت آب، محدودیتهای غلظت آلایندهها، نظارت بر محیطزیست و در صورت لزوم، مجازات برای عدمرعایت آنها ارائه میدهد.
حمایت عمومی از حفاظت از دریای کاسپین رو به افزایش است. کمپینهای زیستمحیطی که در قزاقستان و سایر کشورها آغاز شدهاند، بر لزوم مسئولیت مشترک در قبال آینده این دریا تأکید کردهاند. بااینحال، چنین تلاشهایی همچنان پراکنده هستند. بدون مشارکت فعال همه ذینفعان - از جمله نهادهای علمی و سازمانهای جامعه مدنی - احتمالاً نتایج بلندمدت محدود خواهد ماند. مسئله دریای کاسپین دیگر نمیتواند بهعنوان امر داخلی هیچ کشوری تلقی شود، زیرا یک چالش منطقهای است که نیاز به اجماع و هماهنگی دارد. فوریت این وضعیت، نیاز به یک گروه کاری متشکل از همه کشورهای ساحلی را نشان میدهد. چنین گروهی میتواند پاسخهای فنی ارائه دهد، تحقیقات علمی را هماهنگ، سناریوهای بلندمدت تنظیم آب را ارزیابی و اصول مشترکی را برای مدیریت آب منطقهای تعریف کند. تنها از طریق حمایت گسترده، منطقه میتواند اهرمهای مشروع حتی در غیاب اراده سیاسی فوری از سوی همه طرفها را ایجاد کند.
تهدیدی برای کریدور شرق-غرب
باید توجه داشت که تهدیدها فراتر از تخریب محیطزیست در حال افزایش است. کاهش سطح آب در حال حاضر ناوبری کشتیها را در بنادر کلیدی مانند ماخاچکالا، آستاراخان، کوریک و باکو پیچیده کرده است. برنامههای حملونقل مختل شده، تأخیرها و هزینههای عملیاتی در حال افزایش است. به طور کلی، کریدور شرق-غرب که چین، آسیای مرکزی، قفقاز و اروپا را به هم متصل میکند، آسیبپذیرتر میشود. پرداختن به فشار فزاینده زیستمحیطی بر دریای کاسپین نیازمند ایجاد معماری جدیدی از اعتماد و همکاری است. این موضوع نهتنها در مورد تنظیم آب، بلکه در مورد حفظ تمامیت فضای دریای کاسپین به عنوان یک کل است. از دست دادن دریای کاسپین به عنوان یک سیستم زیستمحیطی، لجستیکی و اقتصادی، ضربهای به کل منطقه خواهد بود. فاجعه دریای آرال پیش از این هزینه تأخیر در اقدام را نشان داده است. در مورد دریای کاسپین، هنوز دریچه باریکی برای کاهش تهدیدها وجود دارد، اما این دریچه به سرعت در حال بسته شدن است.