«سرآمد»گزارش میدهد؛
نبض اقتصاد جهانی درتنگه راهبردی هرمز
تنشهای ژئوپلیتیکی ، ایمنی تنگهها را به خطر می اندازد
گروه دریاپایه- رضا رضایی- پس از تشدید تنشها میان ایران و رژیم صهیونیستی و تهدید تهران به بستن تنگههرمز، بیشتر توجهات به اهمیت آبراههای جهانی معطوف شده است، زیرا گرههای راهبردی در سیستم تجارت بینالمللی هستند. آنها تنها گذرگاههای باریکی نیستند که دوخشکی را از هم جدا میکنند، بلکه اتصالات حیاتی هستند که اقیانوسها و دریاها را به هم متصل و مسیرهای مستقیمی را برای حملونقل کشتیها بین بازارهای اصلی در سراسر جهان فراهم میکنند. بهویژه، این آبراهها وقتی صحبت از صادرات انرژی و ترافیک دریایی میشود اهمیت بیشتری پیدا میکنند، زیرا بیشترین بخش صادرات نفت، گاز و کالاهای تجاری از آنها عبور میکند.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، از جمله مهمترین این گذرگاهها که از اهمیت ژئوپلیتیکی و اقتصادی قابلتوجهی برخوردارند، میتوان به تنگههرمز، تنگه بابالمندب، کانال سوئز و تنگه مالاکا اشاره کرد. هر یک از این گذرگاهها شریانی حیاتی برای تجارت جهانی هستند و هرگونه اختلال در ثبات آنها، پیامدهای فوری برای بازارهای بینالمللی و زنجیرههای تأمین دارد. هنگامی که جنگها آغاز میشوند یا درگیریهای سیاسی و نظامی تشدید میشوند، این تنگهها به ابزارهای فشار ژئوپلیتیکی و به کانونهای تنش تبدیل میشوند که میتوانند ثبات بازارهای جهانی را تهدید کنند.
اهمیت امنیتی تنگهها بر قیمت انرژی
تهدید در نظر گرفتن آبراهها به عنوان ابزاری برای فشار ژئوپلیتیکی در این احتمال نهفته است که برخی کشورها میتوانند از آنها برای ایجاد اختلال در تأمین منابع کلیدی مانند نفت و گاز یا برای اعمال اقدامات نظامی یا محاصره دریایی بر برخی کشورها استفاده کنند. برای نمونه، ۲۰درصد از منابع نفتی جهان از تنگههرمز عبور میکند و هرگونه اختلال در آن به نگرانی جهانی تبدیل میشود. علاوهبر این، خطرات امنیتی ناشی از تنشها در تنگهها منجربه افزایش هزینههای حملونقل و بیمه میشود که بر قیمت کالاها و خدمات تأثیر میگذارد. تهدیدات این آبراهها همچنین منجربه نوسانات شدید قیمت جهانی انرژی و حتی تأثیر بر امنیت غذایی، بهویژه در کشورهایی که به واردات دریایی کالاهای اساسی متکی هستند، میشود.
با افزایش تنشهای ژئوپلیتیکی، نیاز به ایمنسازی آبراهها بیش از پیش ضروری میشود. این امر از چندین طریق قابل دستیابی است. برای نمونه همکاری بین کشورهای منطقهای هممرز با این تنگهها که میتوانند اتحادهای امنیتی مشترکی را برای تضمین کنترل اوضاع و جلوگیری از ناآرامی تشکیل دهند. هماهنگی مداوم بین عربستان سعودی و مصر در مورد تأمین امنیت تنگه بابالمندب در این راستاست.
متنوعسازی مسیرهای تأمین با توسعه زیرساختهای خط لوله نفت و گاز فراملی یکی از راهکارهاست که باعث کاهش وابستگی کامل به تنگههای دریایی و ایجاد جایگزینها میشود. البته ظرفیت این امر نیز اندک است، برای نمونه امارات و عربستان با ایجاد خطوط لوله در پی کاهش وابستگی به تنگههرمز بودند که در عمل ظرفیت اندکی را ارائه میکند.
چارچوب قانونی برای حفاظت از ناوبری بینالمللی
قوانین بینالمللی نقش محوری در تنظیم استفاده از تنگههای دریایی و حفاظت از آزادی دریانوردی در آنها ایفا میکنند. کنوانسیون۱۹۸۲ سازمان ملل متحد در مورد حقوق دریاها، برجستهترین چارچوب قانونی است که حق همه کشورها را برای «عبور بیضرر» از تنگههای بینالمللی بدون مانع یا تهدید از سوی کشورهای ساحلی، تا زمانی که چنین عبوری تهدید امنیتی ایجاد نکند، تصریح میکند. علاوهبر این، کنوانسیون قسطنطنیه که در سال۱۸۸۸ امضا شد، آزادی دریانوردی در کانال سوئز را، چه در زمان صلح و چه در زمان جنگ، برای همه کشتیهای تجاری بدون تبعیض تأیید میکند. سازمان بینالمللی دریانوردی (IMO) همچنین قوانین و دستورالعملهایی را برای محافظت از کشتیها در برابر حملات و دزدی دریایی هنگام عبور از آبراههای حیاتی تعیین کرده و چارچوب بینالمللی را برای تضمین ایمنی این آبراهها تقویت میکند.
تأثیر تهدیدات آبراه بر بازارهای مالی
به باور کارشناسان، بازارهای سهام در سراسر جهان از جمله خلیجفارس و مصر، با هر تهدید نظامی یا سیاسی بین فرازونشیب نوسان میکنند. در این راستا، بستن یک تنگه یا حتی تهدید ناوبری از طریق آن، منجربه توقف جزئی ترافیک کشتیرانی و اختلال در تأمین مواد کارخانهها میشود و در نتیجه هزینههای تولید و حملونقل را فوراً افزایش میدهد. بنابراین، ایران به عنوان ضامن امنیت این تنگه نقش مهمی در اقتصاد جهانی دارد.
در واقع، اگرچه تنگهها در یک منطقه خاص قرار دارند، اما اثرات آنها فراتر از آن منطقه گسترش مییابد و بر کل اقتصاد جهانی، از جمله کشورهای شرقآسیا و اروپا تأثیر میگذارد. زیرا، هرگونه بستهشدن یا تهدید این مسیرها میتواند به موجی از فروش منجر شود که سطح نقدینگی را تضعیف کرده و نرخ سرمایهگذاری را کاهش میدهد. بنابراین، بحرانهای دریایی محدود به یک منطقه جغرافیایی خاص نیستند، بلکه همه کشورهای جهان، بهویژه کشورهای وابسته به واردات انرژی یا صادرات موادخام را تحت تأثیر قرار میدهند.
گاز قطر و امنیت انرژی اروپا
هرگونه بستهشدن یا اختلال در این تنگهها تهدیدی مستقیم برای امنیت انرژی اروپا خواهد بود. قطر که صادرات آن نیز از طریق تنگههرمز و دریای عرب انجام میشود، یکی از بزرگترین تأمینکنندگان گاز طبیعی مایع به اروپاست و صادرات آن به اتحادیه اروپا در سال۲۰۲۳ تقریباً به ۱۵.۵میلیارد مترمکعب میرسد. این صادرات بین ایتالیا (۶.۸میلیارد متر مکعب)، بلژیک (۴.۳میلیارد مترمکعب) و فرانسه (۲.۳میلیارد مترمکعب) توزیع شده است و قطر را به یک شریک راهبردی در امنیت انرژی اروپا بهویژه با توجه به کاهش وابستگی به گاز روسیه، تبدیل میکند.
قطر پیش از این تهدید کرده بود که در صورت اجرای قانون جدید اروپایی در مورد محدودیتهای زیستمحیطی و کار اجباری، صادرات خود به اروپا را متوقف و این امر، تعادل در بازار جهانی گاز را بیش از پیش تضعیف میکند. این امر نشان میدهد که تنگههای دریایی تا چه حد به نقطه تلاقی اقتصاد و سیاست تبدیل شدهاند و میتوانند به عنوان یک ابزار چانهزنی نهتنها در درگیریهای مسلحانه، بلکه در اختلافات تجاری و دیپلماتیک نیز مورد استفاده قرار گیرند.
اثرات اختلال در ترافیک تنگهها
به باور کارشناسان، هرگونه اختلال بزرگ در ترافیک تنگهها، یک زلزله اقتصادی جهانی را به راه خواهد انداخت که اثرات آن از افزایش فوری قیمت نفت گرفته تا افزایش هزینههای تولید و حملونقل، اختلال در زنجیرههای تأمین و در نهایت بازگشت فشارهای تورمی که کشورهای بزرگ سالها برای مهار آن تلاش کردهاند، متغیر است. اقدام جدی بینالمللی برای تضمین آزادی دریانوردی در تنگههای استراتژیک، میتواند با وحدت مواضع، فعال کردن چارچوبهای حقوق بینالمللی مانند کنوانسیون حقوق دریاها و جلوگیری از استفاده از این آبراههای حیاتی به عنوان برگ برنده در مناقشات سیاسی و نظامی محقق شود.در مجموع، شریان حیاتی کل اقتصاد جهانی هستند و دستکاری آنها به معنای بیثبات کردن نظام اقتصادی بینالمللی است. از همین رو، اهمیت کشورهای مانند ایران که ضامن امنیت تنگههرمز هستند در اقتصاد جهان افزایش مییابد و همسایگان کشور باید با در نظر گرفتن این موضوع به مقابله با عامل برهم زننده امنیت یعنی رژیم صهیونیستی باشند.