یک فعال رسانهای در مطلبی اختصاصی برای «سرآمد» بررسی کرد؛
فاجعهای آرام در پهنه آبی کاسپین
استراتژی ایران در مواجهه با آلودگی دریای کاسپین چیست؟
گروه زیستمحیطی دریایی- سیدعمران طباطبایی - آلودگی در دریای خزر به عنوان بزرگترین پهنه آبی محصور در خشکی جهان نهتنها تهدیدی برای انسان و گونههای زیستی، بلکه به صورت منبع عظیم آبی، غنی از منابع طبیعی و فسیلی، با جمعیت ساکن در ساحل، به عنوان یک چالش زیستمحیطی مطرح است. دریای خزر به همراه شوری آب و زیست حدود ۴۰۰گونه بومی در آن، یک سیستم زیستمحیطی منحصربهفرد ایجاد کرده است که آلودگی آب این دریا آسیب جبرانناپذیری به این سیستم زیستمحیطی وارد خواهد کرد.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، سیدعمران طباطبایی، نویسنده و فعال رسانهای در مطلبی اختصاصی برای این روزنامه به بررسی موضوع آلودگی در دریا خزر(کاسپین) واقع در شمال ایران پرداخته است. او در این نوشتار ضمن بررسی انواع آلودگیهای دریایی در بزرگترین دریاچه جهان، وضعیت ایران در مواجهه با آلودگیهای دریایی خزر را نیز مورد بررسی قرار داده است. این مطلب را در ادامه میخوانید:
دریا، همیشه در ذهن انسان نماد زندگی، طراوت، آزادی و پیوستگی بوده است. دریاها و اقیانوسها نهتنها شریانهای حیاتی کره زمیناند، بلکه حافظان تنوعزیستی، حافظان تعادل اقلیمی و سرچشمه رزق میلیونها انسان در طول تاریخ بودهاند. در این میان، دریای خزر که در شمال ایران جای گرفته، یکی از گنجینههای بیبدیل طبیعی است، اما امروز این دریا با بحران بزرگی به نام «آلودگی» دستوپنجه نرم میکند؛ بحرانی که آرام، بیصدا، اما مخرب، حیات آن را تهدید میکند. نوشتار پیش رو تلاش دارد تصویری دقیق و جامع از وضعیت آلودگی دریای خزر، علل آن، پیامدها، راهکارها و آینده ممکن این پهنه آبی ترسیم کند.
بخش اول: دریای خزر؛ معرفی و اهمیت
دریای خزر، بزرگترین دریاچه بسته جهان، با وسعتی بالغ بر ۳۷۰هزار کیلومترمربع، میان پنجکشور ایران، ترکمنستان، قزاقستان، روسیه و جمهوری آذربایجان گسترده شده است. این دریاچه بسته، فاقد ارتباط طبیعی با اقیانوسهاست و این ویژگی سبب شده تبادل آبی آن محدود بوده و آسیبپذیریاش در برابر آلودگی بسیار بالا باشد. از منظر اکولوژیکی، خزر محل زیست بیش از ۸۵۰گونه جانوری و گیاهی منحصربهفرد است. ماهیان خاویاری معروف این دریا، بهویژه فیلماهی و تاسماهی ایرانی، شهرت جهانی دارند. همچنین میلیونها پرنده مهاجر هرساله در مسیر مهاجرت خود به تالابهای خزر پناه میآورند. از دیدگاه اقتصادی، این دریا منبع درآمد بسیاری از مردم استانهای شمالی ایران است. صنایع ماهیگیری، گردشگری، کشاورزی و همچنین بهرهبرداری از منابع نفت و گاز بسترهای اقتصادی این منطقه را شکل دادهاند، اما اکنون همه این ظرفیتها با تهدید جدی آلودگی روبهرو هستند.
بخش دوم: انواع آلودگیهای دریای خزر
آلودگی دریای خزر ترکیبی است از آلودگیهای شیمیایی، زیستی، نفتی و فیزیکی که هرکدام از آنها بهتنهایی میتوانند یک اکوسیستم را از بین ببرند، اما در این دریا با هم عمل میکنند.
۱-آلودگی نفتی: بخش اعظم آلودگی دریای خزر از نوع نفتی است. استخراج بیرویه نفت توسط کشورهای همسایه بهویژه روسیه، آذربایجان و قزاقستان، باعث نشت مداوم نفتخام به دریا شده است. خطوط لوله فرسوده، سکویهای استخراج نفت غیراستاندارد و بارگیریهای بیضابطه نفت در بنادر از جمله منابع مهم نشت نفت به آب هستند. حتی مقادیر اندک نفت نیز، با ایجاد لایهای نازک روی سطح آب، مانع تبادل گازها میشوند و اکسیژنرسانی به آبزیان را محدود میکنند. این لایه نفتی میتواند در بازهای زمانی چندساعته تا چند روزه، مساحتهای عظیمی از دریا را دربر گیرد و باعث مرگومیر گسترده آبزیان شود.
۲-آلودگی فاضلابی و شیمیایی: ورود فاضلاب شهری و صنعتی به دریا، بهویژه از سوی شهرهای حاشیهای مانند بندر انزلی، آستارا، ساری و بندر ترکمن، یکی از اصلیترین منابع آلودگی است. بسیاری از این فاضلابها فاقد تصفیهخانه استاندارد بوده و مستقیماً وارد رودخانهها و سپس خزر میشوند. مواد شیمیایی موجود در شویندهها، فلزات سنگین، نیتراتها، فسفاتها و سایر ترکیبات آلی خطرناک، نهتنها به آبزیان آسیب میزنند، بلکه به مرور زمان در زنجیره غذایی انباشته میشوند و سلامت انسان را نیز تهدید میکنند.
۳-آلودگی پلاستیکی و فیزیکی: افزایش جمعیت گردشگر در سواحل شمالی، نبود فرهنگ صحیح دفع زباله و مدیریت ناکارآمد پسماندهای شهری، موجب ورود انبوهی از پلاستیکها، مواد بستهبندی، بطریهای نوشیدنی، نخهای ماهیگیری و لاستیکها به دریا شده است. این آلودگیها، خزر را به یکی از بحرانیترین مناطق از نظر آلودگی پلاستیکی در آسیا تبدیل کردهاند. پلاستیکها به مرور زمان به میکروپلاستیک تبدیل میشوند و وارد بدن ماهیان و آبزیان میشوند؛ در نهایت از طریق غذا، به بدن انسان نیز راه مییابند.
۴-آلودگیهای زیستی و گونههای مهاجم: ورود گونههای غیربومی مانند شانهدار دریایی از طریق آب توازن کشتیها، تعادل اکولوژیکی خزر را به هم زده است. این گونهها به رقابت با گونههای بومی پرداخته و منابع غذایی آنها را مصرف میکنند. برخی از این گونهها ناقل بیماریهایی هستند که آبزیان بومی را تهدید میکند.
بخش سوم: عوامل انسانی مؤثر در آلودگی
۱-شهرنشینی و گردشگری کنترلنشده: رشد بیرویه شهرهای ساحلی و ساختوسازهای بدون طرح جامع، باعث فشار شدید به منابع طبیعی و تولید حجم عظیمی از زباله و فاضلاب شده است. بهویژه در ایام تعطیلات، میلیونها نفر به شمال کشور سفر میکنند، اما زیرساختها قادر به جذب و تصفیه فاضلاب این جمعیت عظیم نیستند.
۲-نبود قوانین سختگیرانه و اجرای ضعیف مقررات: قوانین حفاظت از محیطزیست در ایران و سایر کشورهای حاشیه خزر اغلب ناقص یا غیرقابلاجرا هستند. نظارت ضعیف، فساد اداری، نبود آزمایشگاههای معتبر و کمبود نیروهای متخصص، همه دست به دست هم دادهاند تا آلودگی روزبهروز بیشتر شود.
۳- -توسعه صنعتی بدون ارزیابی زیستمحیطی: بسیاری از واحدهای صنعتی، پالایشگاهها، کارخانههای پتروشیمی و صنایع کوچک در شمال ایران بدون انجام مطالعات ارزیابی اثرات زیستمحیطی تأسیس شدهاند. این صنایع عمدتاً فاضلابهای خود را بدون تصفیه کافی وارد طبیعت و در نهایت به دریا میریزند.
بخش چهارم: پیامدهای آلودگی دریای خزر
۱-کاهش جمعیت آبزیان و انقراض گونهها: از دهههای پیش تاکنون، جمعیت بسیاری از ماهیان خزر از جمله ماهی خاویاری، ماهی سفید، سوف، کفال و ماهی آزاد به شدت کاهش یافته است. از یک سو، ورود آلایندههای شیمیایی و نفتی باعث اختلال در چرخه رشد، تولیدمثل و تغذیه این موجودات شده و از سوی دیگر، ورود گونههای مهاجم و تخریب زیستگاهها مانند نیزارها و تالابها روند زوال را تشدید کرده است. خاویار که یکی از ارزشمندترین محصولات دریایی جهان و نماد خزر محسوب میشود، امروز در معرض انقراض است. آلودگیها باعث کاهش تخمریزی و ناباروری بسیاری از گونههای نادر شدهاند. اگر این روند ادامه یابد، خزر ممکن است تا چنددهه آینده به دریایی بیجان تبدیل شود.
۲-تهدید سلامت انسانها: مردم ساکن در شهرها و روستاهای ساحلی و حتی میلیونها مسافر که در شمال کشور ماهی مصرف میکنند، در معرض آلایندههایی مانند فلزات سنگین (سرب، جیوه، کادمیوم)، میکروپلاستیکها و ترکیبات نفتی قرار دارند. این مواد میتوانند موجب بروز بیماریهای کبدی، کلیوی، نازایی، سرطان و اختلالات عصبی شوند. همچنین شنا کردن در مناطقی که آلودگی بالا دارد یا آبی که به شدت مملو از باکتریها و ویروسهاست، احتمال ابتلا به بیماریهای پوستی، عفونتهای گوارشی و بیماریهای انگلی را افزایش میدهد.
۳-نابودی گردشگری دریایی: یکی از منابع مهم درآمدی استانهای شمالی، صنعت گردشگری است که با تکیه بر زیبایی سواحل، قایقسواری، شنا، ماهیگیری تفریحی و سایر تفریحات دریایی شکل گرفته است. آلودگی آب، بوی نامطبوع سواحل، زبالههای پراکنده، کاهش کیفیت شنهای ساحلی و حتی مرگ ماهیان در آب، گردشگران را فراری داده و رونق اقتصادی این نواحی را تهدید کرده است.
۴-تخریب اکوسیستمهای وابسته: تالابهای انزلی، میانکاله، لپو و امیرکلایه که بخشی از اکوسیستم خزر محسوب میشوند، بهواسطه ورود آلایندهها و افزایش شوری آب در حال خشکشدن یا تغییر ساختار زیستی هستند. این امر زندگی پرندگان مهاجر را مختل کرده و زنجیره غذایی بسیاری از موجودات را از هم گسسته است.
بخش پنجم: وضعیت ایران در مواجهه
با آلودگی خزر
۱-نقش استانهای ساحلی: سه استان گیلان، مازندران و گلستان هریک به نحوی در تولید یا جلوگیری از آلودگی نقش دارند. متأسفانه با وجود برخی اقدامات مانند ایجاد تصفیهخانهها یا آموزشهای محیطزیستی، هنوز درصد بالایی از فاضلابهای خانگی و صنعتی بدون تصفیه مناسب وارد خزر میشوند. در برخی شهرها مانند رشت، انزلی و ساری، حجم بالای فاضلاب خانگی و کمبود زیرساختهای شهری باعث شده سالانه هزاران مترمکعب آلودگی به دریا سرازیر شود.
۲-اقدامات قانونی و اجرایی دولت: دولت ایران در سالهای اخیر برنامههایی مانند ایجاد سامانههای پایش کیفیت آب، ارتقای تصفیهخانهها، ممنوعیت شکار برخی گونههای در حال انقراض و پیوستن به توافقهای بینالمللی حفاظت از خزر را دنبال کرده است، اما مشکلاتی نظیر کمبود بودجه، ضعف نظارت، نبود هماهنگی بین دستگاهها و اولویت نداشتن محیطزیست در برنامههای کلان، باعث کندی اجرای این برنامهها شدهاند.
۳-نقش سازمانهای مردمنهاد: سازمانهای مردمنهاد
(NGOها) در استانهای شمالی نقش قابلتوجهی در اطلاعرسانی، آموزش، پاکسازی سواحل و پیگیری مطالبات زیستمحیطی داشتهاند، اما این سازمانها به حمایت مالی، رسانهای و حقوقی بیشتری نیاز دارند تا بتوانند در برابر قدرت صنایع و نهادهای آلاینده مقاومت کنند.
بخش ششم: راهکارهای مقابله با آلودگی
دریای خزر
۱-توسعه تصفیهخانههای فاضلاب شهری و صنعتی: سرمایهگذاری در ایجاد و گسترش تصفیهخانههای استاندارد، مجهز به فناوریهای مدرن، از مهمترین اقدامات برای کنترل آلودگی فاضلابی است. این تصفیهخانهها باید بتوانند نیترات، فسفات، فلزات سنگین و سایر ترکیبات مضر را حذف کرده و آب خروجی را قابلقبول کنند.
۲-جلوگیری از ورود زبالههای پلاستیکی: اجرای طرحهای آموزش عمومی برای کاهش استفاده از کیسههای پلاستیکی، ارتقای فرهنگ تفکیک زباله، نصب سطلهای مناسب در سواحل و الزام شهرداریها به پاکسازی منظم میتواند از ورود پلاستیک به دریا جلوگیری کند.
۳-پایش منظم کیفیت آب و ایجاد بانک اطلاعاتی منطقهای: با نصب دستگاههای سنجش دما، شوری، میزان آلایندهها، فلزات سنگین و سایر شاخصهای کیفی در ایستگاههای متعدد در امتداد سواحل، میتوان به صورت دقیق وضعیت دریا را رصد کرد. دادههای این پایشها باید به صورت شفاف و عمومی منتشر شوند.
۴-همکاری منطقهای با کشورهای حاشیه خزر: هیچ کشوری به تنهایی قادر به نجات خزر نیست. ایران باید با کشورهای دیگر تفاهمنامههای الزامآور زیستمحیطی امضا کند و مکانیسمهای اجرایی برای کاهش نشت نفت، مدیریت گونههای مهاجم، مقابله با کشتیهای آلاینده و حفظ تنوعزیستی تدوین شود.
۵-تقویت نقش رسانهها و آموزشهای زیستمحیطی: رسانهها میتوانند با تولید مستند، گزارش و پویشهای رسانهای، حساسیت عمومی را افزایش دهند. همچنین آموزشهای محیطزیستی باید از مدارس آغاز شده و در برنامههای دانشگاهی، تبلیغات شهری و حتی مراسمهای مذهبی نیز وارد شود.
بخش هفتم: آینده دریای خزر؛ هشدار یا امید؟
اگر آلودگیها همچنان ادامه پیدا کنند، سناریوی محتمل برای آینده خزر شامل موارد زیر خواهد بود:
- نابودی کامل خاویار و سایر ماهیان بومی
- مرگومیر پرندگان مهاجر و کاهش تنوع پرندگان در تالابها
- بروز بیماریهای ناشناخته در میان ساکنان سواحل
- کاهش جذابیتهای گردشگری و مهاجرت معکوس مردم
- تخریب منابع اقتصادی استانهای شمالی.
اگر اکنون اقدام کنیم و با جدیت، هماهنگی و آگاهی به سراغ اصلاح مسیر برویم، میتوان این دریا را نجات داد. دریاها توان ترمیم دارند، اگر به آنها فرصت دهیم.
آلودگی دریای خزر نه صرفاً یک چالش محلی، بلکه بحران ملی و منطقهای است. این پدیده، حیات اقتصادی، اکولوژیکی، اجتماعی و حتی فرهنگی شمال ایران را تهدید میکند، اما راهحلها نیز روشن و ممکن هستند؛ اگر همه ذینفعان با هم همکاری کنند. باید از همین امروز، شهروندان، دولت، نهادهای مدنی و جامعه جهانی دست به دست هم دهند و برای نجات این گوهر آبی، آگاهانه، مسئولانه و دلسوزانه اقدام کنند. دریای شمال هنوز زنده است، هنوز نفس میکشد، هنوز امید هست؛ اگر بخواهیم، میتوانیم آیندهاش را نجات دهیم.