printlogo


«سرآمد» گزارش می‌دهد؛
خیز آنکارا برای استخراج منابع دریای سیاه

اهداف بین‌المللی ترکیه از گسترش نفوذ در دریای سیاه چیست؟
​​​​​​​گروه انرژی- رضا رضایی- ترکیه در حال آماده‌شدن برای افزایش ظرفیت تولید هیدروکربن و نفوذ ژئوپلیتیکی خود در دریای سیاه و مدیترانه شرقی است و در این راستا دوکشتی حفاری نسل هفتم را به ناوگان انرژی خود در ژوئیه۲۰۲۵ اضافه خواهد کرد. طبق بیانیه وزارت انرژی و منابع طبیعی ترکیه، این کشتی‌های پیشرفته که قادر به حفاری تا ۱۲۰۰۰متر هستند، تحت نظر شرکت نفت ترکیه فعالیت خواهند کرد و قرار است اولین عملیات خود را در اوایل سال۲۰۲۶ آغاز کنند. این امر به عنوان یکی از ملموس‌ترین گام‌ها در جهت تحقق رویای «استقلال انرژی ترکیه» تلقی می‌شود. 
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، ترکیه در حال حاضر چهارکشتی حفاری در اعماق دریا به نام‌های فاتح، یاووز، قانونی و عبدالحمید هان دارد. پس از انجام کارهای میدان گازی ساکاریا، از سال۲۰۲۰ تاکنون ۷۱۰میلیارد مترمکعب ذخایر گاز طبیعی کشف شده است که اولین مرحله تولید از این ذخایر در سال۲۰۲۳ آغاز شد. در حال حاضر، روزانه ۹.۵میلیون مترمکعب گاز از ۱۲چاه تولید می‌شود و این تولید تقریباً به ۴میلیون خانوار می‌رسد. ترکیه قصد دارد تا سال۲۰۲۹ به تولید کامل در این منطقه دست یابد و براساس برآوردها ۳۰درصد از نیاز سالانه گاز این کشور از میدان ساکاریا تأمین می‌شود.
کشتی‌های تازه خریداری‌شده صرفاً یک سرمایه‌گذاری فنی نیستند، بلکه ابزاری هستند که مستقیماً بر امنیت انرژی ترکیه، استراتژی آن برای کاهش وابستگی به واردات و فضای مانور آن در سیاست خارجی تأثیر می‌گذارند. مسئله امنیت انرژی صرفاً به تعادل عرضه و تقاضا مربوط نمی‌شود، بلکه به کنترل مسیرهای انرژی و مدیریت ارزش ژئوپلیتیکی منابع انرژی نیز مربوط می‌شود. با این کشتی‌های تازه خریداری‌شده، ترکیه اکنون در مجموع 6کشتی حفاری دارد که آن را در بین چهارکشور برتر جهان با مدرن‌ترین ناوگان انرژی در اعماق دریا قرار می‌دهد.

پیامدهای ژئوپلیتیکی
تصمیم ترکیه برای انتقال سرمایه‌گذاری‌های انرژی خود به دریای سیاه نه‌تنها یک انتخاب اقتصادی، بلکه یک انتخاب ژئوپلیتیکی نیز هست. دریای سیاه در مرکز تنش‌های ناتو-روسیه و کریدورهای انرژی آسیای مرکزی-اروپا قرار دارد و ترکیه در حال تبدیل خود از یک کشور ترانزیت صرف به یک تولیدکننده است. این تحول همچنین موازی با تلاش‌های اتحادیه اروپا برای کاهش وابستگی خود به روسیه است. افزایش همکاری گاز طبیعی ترکیه با کشورهایی مانند رومانی و بلغارستان منجربه ایجاد یک محور انرژی جدید در دریای سیاه می‌شود. در عین حال، این سرمایه‌گذاری‌ها ترکیه را نه‌تنها در بخش انرژی، بلکه از نظر فناوری، فعالیت دیپلماتیک و رقابت منطقه‌ای به سطح جدیدی می‌رساند.
خرید کشتی‌های نسل هفتم، زمینه را برای ترکیه فراهم کرده تا حوزه نفوذی ایجاد کند که نه‌تنها ذخایر خود، بلکه میادین بالقوه در لیبی، سومالی و حتی مدیترانه شرقی را نیز در بر می‌گیرد. همه این تحولات، هویت سنتی ترکیه به عنوان یک «واردکننده انرژی» را به یک بازیگر در دیپلماسی انرژی چندبعدی تبدیل می‌کند. با اضافه‌شدن دوکشتی حفاری جدید به ناوگان انرژی ترکیه، امکان حفاری عمیق‌تر در دریای سیاه فراهم خواهد شد؛ نه‌تنها گاز طبیعی، بلکه تسلط منطقه‌ای نیز تغییرشکل خواهد یافت.
تا سال۲۰۲۶، ترکیه قادر خواهد بود با 6کشتی حفاری فعال، یک «معماری انرژی» تمام‌عیار در زیر دریای سیاه ایجاد کند. انتظار می‌رود ترکیه طی پنج‌سال آینده ظرفیت تولید خود در دریای سیاه را سه‌برابر کند و به نرخ تولید داخلی تقریباً ۵۰درصد برای گاز طبیعی برسد. این افزایش می‌تواند هزینه واردات انرژی ترکیه را سالانه ۱۵ تا ۲۰میلیارد دلار کاهش دهد که پیامدهای مثبتی برای تراز بودجه خواهد داشت.
دیپلماسی انرژی ترکیه در بالکان، قفقاز و اروپای مرکزی نیز به لطف این ظرفیت تأمین انرژی، به یک ابزار چانه‌زنی قوی‌تر تبدیل خواهد شد. از منظر ژئوپلیتیکی، فعالیت‌های حفاری مستقل ترکیه در دریای سیاه با کشتی‌های خود، به آنکارا به‌ویژه در رقابت انرژی بین روسیه و غرب، استقلال‌عمل خواهد داد. ترکیه تلاش می‌کند تا به یک «سازنده شبکه انرژی» تبدیل شود که انرژی خود را تولید می‌کند و با کشتی‌های خود به دنبال اکتشاف و آن را با کشورهای ثالث به اشتراک می‌گذارد. 
اهداف بین‌المللی ترکیه چیست؟
این وضعیت همچنین بین‌المللی‌شدن منابع انرژی در دریای سیاه را تسریع خواهد کرد. این احتمال وجود دارد که ترکیه از سال۲۰۲۷ به بعد فعالیت‌های حفاری مشترک را با کشورهایی مانند رومانی و بلغارستان آغاز کند و حتی تمرکز خود را به مناطق ذخیره جدید در شرق دریای سیاه از طریق گرجستان تغییر دهد. همچنین به دلیل ظرفیت تکنولوژیکی، موضع قاطع‌تر ترکیه در مدیترانه شرقی می‌تواند منجربه همکاری در زمینه انرژی در چارچوب روابط بازسازی‌شده‌اش با مصر شود. در درازمدت، این سرمایه‌گذاری‌ها نه‌تنها بخشی از هدف استقلال انرژی ترکیه خواهند بود، بلکه نقطه‌عطفی استراتژیک در تقویت زیرساخت‌های فناوری کشور، تعریف مجدد مسئولیت‌های زیست‌محیطی آن و مشارکت در ابتکارات صلح منطقه‌ای از طریق دیپلماسی مبتنی بر انرژی نیز خواهند بود.
سرمایه‌گذاری‌های فناوری پیشرفته مانند کشتی‌های حفاری در اعماق دریا، ترکیه را قادر می‌سازد تا ظرفیت خود را نه‌تنها در تولید انرژی، بلکه در مهندسی انرژی، فناوری‌های دریایی و سیستم‌های نظارت دیجیتال نیز توسعه دهد. این فرایند ممکن است باعث تحولات ساختاری مانند افزایش همکاری دانشگاه و صنعت، توسعه فناوری‌های داخلی و نهادینه‌شدن انتقال دانش شود. علاوه‌بر این، جهان در حال ورود به دوران جدیدی است که در آن دیپلماسی انرژی نه‌تنها با رقابت قدرت، بلکه با تحول سبز و توسعه منطقه‌ای نیز در هم تنیده خواهد شد.
تبدیل راهبرد انرژی مبتنی بر هیدروکربن ترکیه به یک مدل ترکیبی با ادغام منابع انرژی تجدیدپذیر در درازمدت، تعادل مهمی را در مسیر دستیابی به اهداف کربن خنثی فراهم خواهد کرد. به‌طور خاص، سرمایه‌گذاری‌های موازی در باد، خورشید و هیدروژن در کنار تولید گاز طبیعی دریای سیاه می‌تواند ترکیه را به عنوان یک نمونه الگو از نظر تعهدات اقلیمی و امنیت تأمین انرژی قرار دهد. بنابراین، ترکیه می‌تواند خود را به عنوان یک بازیگر فعال نه‌تنها در کاهش انتشار گازهای گلخانه‌ای، بلکه در تأمین مالی اقلیمی، اشتراک‌گذاری فناوری و پلتفرم‌های انتقال انرژی تثبیت کند. 

نتیجه‌گیری
رویکردی که انرژی را نه‌تنها به عنوان منبعی برای مصرف، بلکه به عنوان نیروی محرکه توسعه و گفت‌وگوی دیپلماتیک می‌بیند، چشم‌انداز سیاست خارجی ترکیه را گسترش خواهد داد. در این زمینه، گاز دریای سیاه نه‌تنها بازار داخلی ترکیه را تأمین می‌کند، بلکه پایه و اساس همکاری‌های جدید انرژی با کشورهای بالکان، قفقاز و اروپای مرکزی را نیز تشکیل می‌دهد. کریدورهای انرژی، پروژه‌های زیرساختی مشترک و برنامه‌های آموزشی فنی که توسط ترکیه توسعه یافته‌اند، می‌توانند بستر دیپلماتیک جدیدی برای ایجاد اعتماد با کشورهای منطقه ایجاد کنند. در پایان باید گفت که گسترش ناوگان حفاری ترکیه نه‌تنها دریچه‌ای به سوی ذخایر اعماق دریاست، بلکه به حوزه‌های راهبردی مانند دیپلماسی انرژی چندلایه، مسئولیت‌پذیری زیست‌محیطی و صادرات فناوری نیز راه دارد. این تحول، نماد آغاز دوران جدیدی است که در آن ترکیه در حال گذار از هویت مصرف‌کننده سنتی خود به هویتی شکل‌دهنده به نظم منطقه‌ای است که نظم انرژی را شکل می‌دهد.