بن بست زنگزور فرصت یا تهدید
علی مظفر- اهمیت راهبردی منطقه قفقاز جنوبی به علت قابلیتها و موقعیت ژئواکونومیک و ژئوپلتیک برای ایران همواره حائز اهمیت بوده است و بازگشایی این دالان منافع و خساراتهایی را از دو منظر تهدید یا فرصت با توجه به نقشآفرینی بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای حول محور کریدور زنگزور برای ایران متصور است.
بیگمان تغییر رویکردهای منطقهای در خصوص دالان زنگزور، در شرایطی که کشورهایی همانند آذربایجان و ترکیه آشکارا سخن از بازگشایی این کریدور داشته و کشورهایی همانند روسیه و البته ارمنستان پوشیده و پنهان موافق با بازگشایی این موضوع بوده، ضرورت تغییر رویکرد در سیاست خارجی ایران نسبت به این موضوع را برجسته می نماید.
جنگ 12 روزه و تحرکات همسایه شمالی در همراهی با رژیم اسرائیل از سویی و برخورداری از رفتار دیپلماسی اغماض به زمان، از سوی ایران مبنی بر عدم افزایش تنش، نشان از مدارای ایران در شرایط خاص کنونی منطقه است و اهمیت به نوسازی تعاملات بر پایه اعتماد و تقویت حسن همجواری با آذربایجان جزو اهداف موجه در سیاست خارجی ایران تلقی می گردد.
بر اساس پیشنهاد کار گروه سه جانبه (آذربایجان، ارمنستان و روسیه)؛ اتصال ریلی نخجوان به آذربایجان با در نظر گرفتن منافع ترکیه و ایران پیش بینی شده و رفع نگرانیهای امنیتی و افزایش اعتماد بین قدرتهای همسایه ضرورتی است که باید به تأمین منافع ایران منجر گردد، اما اجرایی شدن «کریدور زنگزور» و حذف ایران از تمامی معادلات انرژی و ترانزیتی منطقه آسیب جدی به منافع ملی ایران وارد خواهد ساخت و عدم تصمیمات درست، صریح و سریع علاوه بر اینکه تغییر وضعیت ژئوپلیتیکی در منطقه را به دنبال و باعث انزوای سیاسی برای کشورمان خواهد شد.
نظر به اهمیت کریدور زنگزور و نگاه ویژه ایران به این موقعیت ژئوپلیتیک که همواره مورد توجه دولتمردان ایران بوده است و عدم شتاب در بهرهمندی و تسهیم در
برابر کشورهای ذینفع، خواهد توانست قدرت مانور کشورهای فرامنطقهای را افزایش داده و دستیابی به منطقه امن و متوازن در قفقاز جنوبی را از دسترسی ایران خارج نماید.
اما، برابر شواهد؛ در شرایطی که ارمنستان جدیت خاصی در همراهی با ایران در موضوع دالان زنگزور ندارد و روسیه نیز پیدا و پنهان با چراغ سبز رئیس جمهور، وزیر خارجه و سفیر خود در باکو از همراهی با آذربایجان و ترکیه در موافقت با طرح دالان زنگزور استقبال نموده است و چین و کشورهای آسیای مرکزی نیز پیگیر جدی برای برخورداری از مسیر تحت عنوان کریدور میانی یا «ترانس خزر» برای ارتقاء مراودات تجاری با آذربایجان و ترکیه هستند، شرایط اتخاذ تصمیم درست سیاست خارجی نسبت به دالان زنگزور از سوی ایران قابل تأمل و حائز اهمیت است.
خواستگاه دیرینه آذربایجان؛ خروج وابستگی از مسیر ایران با گشایش این دالان است و پروژهء رسیدن به سرزمین جدا افتاده از طریق زنگزور و پیگیری برای رفع محاصره ژئوپولیتیک نخجوان و اتصال آن بر حاکمیت و تمامیت ارضی (مسیر ۴۵ کیلومتری که از اراضی ارمنستان میگذرد) آرزویی است که «علیاف» در قاب رسانه تحت عنوان: «تا بهار آینده زنگزور را تصرف و کریدور جدیدی را احداث خواهیم کرد» را مقتدر و با پشتیبان نشان میدهد.
پوشیده نیست؛ برنامههای مدون و از پیش تهیه شده بازیگران فرامنطقه ای؛ همچون آمریکا(اجاره ۱۰۰ ساله کریدور زنگزور) و رژیم اسرائیل (همکاری همه جانبه با آذربایجان) و تحرکات ملموس ترکیه (پروسهء عادیسازی روابط با ارمنستان) شرایط منطقه را با چالشهایی در آیندهء نه چندان دور مواجه خواهند کرد و توجه به منافع ملی از سوی روسیه و ارمنستان، سیاست خارجی ایران را در این موضوع وارد چالش جدیدی خواهد نمود و البته نگاه شتابزده و آکنده از تکبر همسایه بالاسری نیز منطقه را وارد فاز دیگری با پیامدهای سیاسی، اقتصادی و امنیتی خواهد نمود.
از آنجاییکه مسکو با درک رویکرد و عدم رضایت تهران (انسداد مرزی با ارمنستان)، منافع ملی خود را در همراهی با ترکیه و آذربایجان پر اهمیت دانسته و مواضع ایروان به سوی دولتهای غربی و ساختارهای نظامی، سیاسی و اقتصادی آنان تمایل شدیدی گرفته و مخالفت آشکاری با ایجاد دالان زنگزور نداشته و حتی جایگزینی هم تحت عنوان طرح موسوم به چهارراه صلح معرفی نموده و تحرکات دیپلماتیک و بازآرایی معادلات قفقاز با نقش آفرینی چین، روسیه، آمریکا، ترکیه و اتحادیه اروپا، نشاندهنده اجرایی شدن گام به گام نقشه بازگشایی دالان زنگزور است، باید بپذیریم؛ نگاه امنیتی و ایدئولوژیکی صرف به مسائل منطقه قفقاز جنوبی نگرانی های ایران را کاهش نخواهد داد و زمان آن است تا ایران با دگر اندیشی منجر به واقعیتپذیری از فرصتهای باقی مانده در جهت تأمین منافع ملی خود نهایت بهره برداری را داشته باشد.
آگاه به مسائل منطقه و بین الملل