printlogo


«سرآمد» گزارش می‌دهد؛
«یمنی‌ها»  میدان‌دار رقابت کشتی‌های تجاری چین و آمریکا

راهبرد سه گانه چین برای حضور دردریای سرخ چیست؟
​​​​​​​گروه تجارت دریا -امید عباسی-  چین اقتصاد و تجارت را در مرکز منافع ملی خود می‌بیند و هر تهدیدی علیه مسیرهای تجاری را با فوریت راهبردی بررسی می‌کند. با توجه به اینکه بیش از ۶۰درصد تجارت چین و اتحادیه اروپا از کانال سوئز عبور می‌کند، امنیت دریای سرخ برای پکن حیاتی است. در حالی‌که بسیاری از کشورها مسیر کشتی‌های خود را از طریق دماغه امید نیک تغییر داده‌اند که باعث تأخیر دوهفته‌ای، حدود یک‌میلیون دلار هزینه سوخت اضافی در هر سفر و افزایش ۳۰درصدی هزینه‌های کلی شده، چین راهبرد متفاوتی را برای عبور امن کشتی‌هایش در پیش گرفته است.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، گروهی از ناظران و کارشناسان بر این باورند که چین در ارتباط با انصارالله یمن سیاستی محدود و عمل‌گرایانه دارد و اگرچه گزارش‌هایی از حمایت اطلاعاتی یا تسلیحاتی مطرح شده، اما شواهد قطعی در این زمینه وجود ندارد. پکن بیشتر نگران امنیت کشتیرانی خود در دریای سرخ است و روابطش با عربستان و امارات را مهم‌تر از حوثی‌ها می‌داند. در عین حال، در چارچوب رقابت جهانی با آمریکا، ممکن است چین به ‌تدریج نقش اقتصادی بیشتری در مناطق تحت کنترل حوثی‌ها ایفا کند.
اندیشکده آمریکایی استیمسون نیز در مقاله‌ای که به موضوع راهبردهای چین در دریای سرخ و در قبال نیروهای یمن پرداخته، نوشته است که چین در قبال حوثی‌ها در یمن رویکردی عمل‌گرایانه اتخاذ کرده است، به‌گونه‌ای که با کم‌ترین دخالت مستقیم، منافع اقتصادی و امنیتی خود را متوازن نگه می‌دارد و سطحی کنترل‌شده از بی‌ثباتی را حفظ می‌کند تا منافع کشتیرانی‌اش در دریای سرخ را به زیان آمریکا و متحدانش، حفظ کند. چین تاکنون به‌طور رسمی انصارالله، گروهی از شبه‌نظامیانی که از سال‌۲۰۱۴ بخش‌های زیادی از یمن را تحت کنترل خود درآورده‌اند، را به رسمیت نشناخته است. بااین‌حال، پکن با ارسال فناوری‌های دو‌منظوره مانند تصاویر ماهواره‌ای و قطعات پهپاد به حوثی‌ها، تلاش‌های امنیتی دریایی آمریکا را پیچیده‌تر کرده است.

3راهبرد چین برای دریای سرخ
برخی صاحب‌نظران بر این باورند که حفظ منافع تجاری در دریای سرخ، مقابله با نفوذ آمریکا و هماهنگی با قدرت‌های منطقه‌ای مانند عربستان سعودی سه‌محور اصلی راهبردهای چین در منطقه دریای سرخ را شامل می‌شوند. یک اندیشکده آمریکایی پیش از این با انتشار مطلبی ادعا کرده بود که گزارش‌هایی از جمله اسناد دفتر کنترل دارایی‌های خارجی وزارت خزانه‌داری آمریکا نشان می‌دهد که چین از طریق کشور ثالث که از انصارالله حمایت می‌کند یا مستقیماً با مقام‌های ارشد حوثی مانند محمد‌علی الحوثی هماهنگ کرده تا کشتی‌های چینی هدف قرار نگیرند. این تفاهم غیررسمی برای پکن سودآور بوده است. با وجود کاهش ۸۵درصدی در حمل‌ونقل عمومی دریای سرخ و افت ۶۶درصدی ترافیک کانال سوئز، حجم حمل‌ونقل دریایی چین، براساس داده‌های فهرست لویدز تا ژانویه‌۲۰۲۴ به‌طور قابل‌توجهی افزایش یافته است.
پایان آتش‌بس کوتاه‌مدت در غزه در مارس‌۲۰۲۵، مانع از بازگشت کشتی‌ها به دریای سرخ نشد. حجم کل حمل‌ونقل، براساس تناژ ناخالص، در سه‌ماهه اول سال تقریباً دوبرابر شد؛ چراکه نفت روسیه و ایران با تخفیف‌های چشمگیر برای تأمین بازار چین با یکدیگر رقابت می‌کردند. چین با بهره‌گیری از روابط خود با حوثی‌ها، بحران دریای سرخ را به یک فرصت تبدیل کرده و برتری اقتصادی رقابتی نسبت به رقبای جهانی به دست آورده است. همانطور که روزنامه «ساوت چاینا مورنینگ پست» در اواخر۲۰۲۳ اشاره کرده بود، امتناع چین از پیوستن به گشت‌های دریایی تحت رهبری آمریکا ناشی از همین مزیت راهبردی است، حال چرا باید در تأمین امنیت مسیری مشارکت کند که در حال حاضر(از ناامنی در آن) سود می‌برد؟ در نهایت، پکن از اختلالات دریای سرخ برای پیشی گرفتن از رقبا و گسترش نفوذ خود در تجارت جهانی بدون دخالت نظامی مستقیم استفاده کرده است.

چالش آمریکا در میدان رقابت دریای سرخ
چین، خاورمیانه-به‌ویژه یمن، غزه و دریای سرخ- را عرصه‌ای مهم برای آزمودن و به چالش‌ کشیدن نظم جهانی تحت رهبری آمریکا می‌داند. پکن، یمن را نه‌تنها محلی برای ابراز همبستگی با فلسطینی‌ها، بلکه منطقه‌ای راهبردی برای پیشبرد رقابت ژئوپلیتیکی با ایالات متحده تلقی می‌کند. سیاست چین در قبال آمریکا بر سه‌اصل «نه» استوار است؛ نه به همکاری، نه به حمایت، نه به رویارویی مستقیم. این رویکرد به چین اجازه می‌دهد تا در حالی‌که همزمان نظم مبتنی بر قواعد غربی را تضعیف می‌نماید، بی‌طرفی ظاهری خود را هم حفظ کند.
از نگاه چین، نظم جهانی دیگر منصفانه نیست. پکن معتقد است که گذار به ساختاری چندقطبی در سطح بین‌المللی هم ضروری است و هم اجتناب‌ناپذیر. در این چارچوب، چین، حوثی‌ها و شهر صنعا (پایتخت یمن) را عناصر راهبردی مهمی در بازآرایی صف‌بندی‌های منطقه‌ای می‌داند. بی‌ثباتی ناشی از اقدامات حوثی‌ها لزوماً از دید چین منفی تلقی نمی‌شود، به‌ویژه اگر اعتبار و کنترل ادعایی آمریکا را تضعیف کند.
در حالی‌که چین از نقض آشکار تحریم‌های آمریکا پرهیز می‌کند، شواهدی از حمایت مادی آن از حوثی‌ها وجود دارد: در آوریل ۲۰۲۵، آمریکا شرکت فناوری ماهواره‌ای چانگ‌گوانگ را به‌ دلیل ارائه تصاویر ماهواره‌ای به حوثی‌ها تحریم کرد؛ اقدامی که منافع آمریکا در دریای سرخ را تهدید می‌کرد. در ماه اوت، مقامات یمنی در یک کشتی تجاری چینی که در بندر عدن پهلو گرفته بود، کیت‌های پهپاد را کشف کردند.
برخی مطالعات نشان می‌دهد که چین از درگیری‌های نظامی ادامه‌دار آمریکا در خاورمیانه سود می‌برد؛ چراکه این درگیری‌ها مانع از تمرکز کامل واشنگتن بر آسیا می‌شود. چین معتقد است که در صورت درگیری‌ ،مریکا در خاورمیانه، تمرکز آن از جبهه‌های حساس‌تری مانند دریای چین جنوبی و تایوان منحرف می‌شود. موضع چین در قبال دریای سرخ نیز مشابه رویکردش نسبت به غزه است: بی‌اعتبار کردن سیاست‌های آمریکا، تأکید بر بی‌طرفی و جلب‌نظر مخاطبان عرب و کشورهای جنوب جهانی.

حمایت خاموش چین از یمن
موضع چین در قبال حوثی‌ها نیز در واکنش به تغییرات در دینامیک منطقه‌ای، به‌ویژه کاهش تنش اخیر میان کشورهای عربی و ایران، دستخوش تحول شده است. چین که پیش‌تر با عربستان سعودی و امارات متحده عربی، دو شریک اقتصادی کلیدی‌اش، هم‌راستا بود، اکنون با فاصله گرفتن این کشورها از درگیری مستقیم با حوثی‌ها، رویکردی عمل‌گرایانه‌تر در پیش گرفته است. این تغییر نشان‌دهنده گذار از سیاست منفعلانه «صبر و نظاره» به بررسی فعالانه فرصت‌های بالقوه در توازن جدید منطقه‌ای است.
انصارالله نگاه مثبتی به چین دارند و آن را نیرویی قدرتمند و ضد‌امپریالیستی می‌دانند که در برابر سلطه آمریکا ایستاده است. این برداشت، نفوذ سیاسی چین را افزایش داده و زمینه‌ای برای مشارکت بیشتر در اقتصاد یمن فراهم کرده است. حوثی‌ها امیدوارند چین در مناطق تحت کنترل آنان سرمایه‌گذاری کند و آن‌ها را در طرح‌های اقتصادی منطقه‌ای گسترده‌تر پکن، بگنجاند. علی القحوم، عضو دفتر سیاسی انصارالله، از همکاری عمیق‌تر با چین، روسیه و کشورهای عضو بریکس حمایت کرده و آن را راهی برای تضعیف قدرت آمریکا و کمک به فروپاشی نظم تک‌قطبی جهانی دانسته است.
سیاست چین از بی‌طرفی به نوعی «حمایت خاموش» پشتیبانی غیرعلنی از حوثی‌ها، بدون رویارویی آشکار با هنجارهای بین‌المللی تغییر یافته است. این تغییر بر پایه منافع اقتصادی چین، همسویی با روند کاهش تنش‌های منطقه‌ای و مخالفت با نفوذ آمریکا در خاورمیانه شکل گرفته است. بااین‌حال اگر اقدامات حوثی‌ها موجب بی‌ثباتی بیشتر شود و تنش‌های منطقه‌ای به‌خصوص میان ایران و اسرائیل افزایش یابد، پکن با چالش ظریفی روبه‌رو خواهد بود.