«سرآمد» گزارش میدهد؛
دریاچه ارومیه در نقطه صفرنابودی
خطر ملی خشکشدن دریاچه نزدیکتر از همیشه
گروه زیست دریایی- سهیل مرتضوی - خبرگزاریهای رسمی گزارش دادهاند که براساس جدیدترین تصویر ناسا از دریاچه ارومیه، این دریاچه بهطور کامل خشک شده و دیگر اثری از یک دریاچه در تصویر هوایی دیده نمیشود. حالا تمام هشدارهایی که پیش از این از سوی مسئولان سازمان حفاظت محیطزیست و کارشناسان، درباره احتمال خشکشدن کامل دریاچه ارومیه تا شهریورماه شنیده میشد، تا اندازه زیادی عملی شده است. دریاچه ارومیه حالا دیگر در محدوده هشدار نابودی قرار ندارد، بلکه به صورت جدی در یکی از خطرناکترین زمانها قرار گرفته و چشماندازی به جز نابودی این دریاچه دیده نمیشود.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، در هفتههای گذشته برخی منابع خبری با انتشار تصاویری از آخرین وضعیت دریاچه ارومیه اعلام کرده بودند که دریاچه ارومیه در آستانه خشکشدن کامل قرار دارد و طبق اعلام مسئولان محیطزیست، تا پایان تابستان اثری از آب در آن باقی نخواهد ماند. تصاویر نشان میداد که سطح دریاچه ارومیه به شورهزارهای ترکخورده تبدیل شده و تنها لکههایی از آب شور باقی ماندهاند.
یکی از اصلیترین دلایل خشکشدن دریاچه، ساخت بیش از 50سد در حوضه آبریز آن است؛ سدهایی که حجم عظیمی از آب ورودی به دریاچه را به خود اختصاص دادهاند و نهتنها جریان طبیعی رودخانهها و تالابها را مختل کردهاند، بلکه توازن اکوسیستم منطقه را نیز بر هم زدهاند. خشکی دریاچه ارومیه تنها یک فاجعه محیطزیستی نیست؛ بستر خشکشده آن به کانون گردوغبار نمکی و سمی تبدیل شده است که سلامت میلیونها ایرانی را تهدید میکند. مطالعات دانشگاه علومپزشکی تبریز نشان میدهد که این ذرات میتوانند باعث شیوع بیماریهای تنفسی، قلبی، کلیوی و حتی اختلالات سیستم ایمنی شوند. پیامدهای این بحران به استانهای همجوار و کشورهای منطقه نیز سرایت خواهد کرد.
کسی پاسخگوی خشکی دریاچه هست؟
خشکشدن ارومیه، زندگی میلیونها نفر را تحت تأثیر قرار داده است. بحران منابع آبی، مهاجرت روستائیان، کاهش درآمد کشاورزان و افزایش بیماریهای تنفسی و قلبی، همهوهمه زنجیرهای از پیامدهای اجتماعی و اقتصادی را رقم زدهاند که میتواند در دهههای آینده ادامه یابد. کارشناسان هشدار میدهند که بدون یک مدیریت جامع و اراده سیاسی واقعی، این بحران نهتنها قابلجبران نیست، بلکه میتواند به الگویی برای سایر مناطق ایران تبدیل شود که منابع آبی خود را از دست دادهاند.
تصاویر ناسا تنها بخشی از واقعیت فاجعه را نشان میدهند. هر سدساز، هر مدیر و هر تصمیمگیری که در این مسیر کوتاهی کرده، باید پاسخگو باشد. فاجعه ارومیه نهتنها یک شکست مدیریتی است، بلکه نمادی از ناکارآمدی تصمیمات کلان و اولویتهای اقتصادی کوتاهمدت بر سلامت محیطزیست و جامعه است. اینبار، زمان رسانهها و مردم است که این فاجعه را به محاکمه افکار عمومی بکشانند؛ پیش از آنکه دریاچه ارومیه، به تاریخ بپیوندد و تنها یک خاطره تلخ باقی بماند.
حال دریاچه ارومیه خوب نیست؛ نیمهشمالی آن عملاً خشک شده و تنها لایهای نازک از آب در بخشهایی محدود باقی مانده است. براساس برآورد مسئولان، این مقدار اندک نیز ظرف چندروز آینده بهطور کامل ناپدید خواهد شد. در نیمهجنوبی دریاچه نیز که هنوز 600 تا 700کیلومترمربع آب با عمق 15 تا 20سانتیمتر وجود دارد، پیشبینی میشود تا پایان تابستان به سرنوشت شمال دچار شود و خشکی کامل رقم بخورد.
این وضعیت، نتیجه روندی است که دستکم 30سال است ادامه دارد؛ روندی که با هزاران میلیارد تومان هزینه، اجرای دهها پروژه و ارائه وعدههای متعدد برای احیای بزرگترین دریاچه داخلی ایران همراه بوده، اما در عمل، نتیجه ملموسی به همراه نداشته است. هرچند مسئولان همچنان از امید به احیای این پهنه آبی سخن میگویند و حتی برای تأمین اعتبارات ویژه تلاش میکنند، اما واقعیت میدانی و ارقام رسمی، حکایت از کاهش شدید شانس احیا دارد.
تاثیرات افزایش دما در بحران دریاچه
وضعیت دریاچه ارومیه امسال به وضع بسیار اسفباری رسیده، بهگونهای که تراز آن به زیر ۱۲۷۰متر رسیده است و طبق آخرین آماری که ۱۱مرداد منتشر شده ۱۲۶۹.۷۴متر بوده و حدود ۵۰سانتیمتر افت پیدا کرده است. به تازگی نیز نتایج تحقیقاتی درباره وضع اسفبار دریاچه و بلندشدن طوفانهای نمک در اطراف آن منتشر شده که نشان میدهد همین الان هم برای ساکنان منطقه مشکلاتی ایجاد کرده است که از جمله میتوان به افزایش بیسابقه دمای هوا در استانهای آذربایجانغربی و شرقی اشاره کرد. وقتی دریاچهای با عظمت دریاچه ارومیه حذف یا خشک شود، اثرات بسیار متنوعی در اکوسیستم منطقه خواهد داشت. به عنوان مثال، بررسیهایی که محققان دانشگاه تبریز انجام دادهاند، نشان میدهد که دمای بالای ۴۱درجه از سال۹۹ به بعد در این منطقه مشاهده شده است.
این افزایش دما در شهرهایی مثل تبریز و عمدتاً هم در زمانهایی که تراز دریاچه به پایینتر از ۱۲۷۶ رسیده، اتفاق افتاده و این نشان میدهدکه وقتی تراز دریاچه از یک مقداری پایینتر شده و سطح آن کوچک میشود، گرماهای بیسابقهای در شهرهای اطراف دریاچه اتفاق میافتد. گفته شده میانگین دمای روزهای گرم تبریز 2درجه امسال بیشتر از سالهای گذشته بوده و افزایش دما در متوسط استان آذربایجانغربی در مردادماه در همین سال۱۴۰۴ بیش از دوبرابر متوسط کشوری بوده است. حقیقت آن است که این شهرها را به عنوان شهرهای نسبتاً خنک میشناسیم و اگر چنین افزایش دماهایی در این شهرها ادامه پیدا کند، سلامتی مردم نیز در خطر قرار میگیرد.
چالش سلامت و خشکشدن ارومیه
حال دریاچه ارومیه به عنوان یکی از مهمترین اکوسیستمهای ایران در تعامل ناصحیح انسانی، با خشکشدن کامل روبهرو شده است. تداوم روند خشکی دریاچه ارومیه خسارات و آسیبهاي بسیاري را بر معیشت آنها، تخریب اکوسیستم و کشاورزي حوضه(تخریب اراضی و باغات) را به همراه خواهد داشت. چالشهاي اجتماعی مانند افزایش مهاجرت و حاشیهنشینی در شهرهاي بزرگ نیز از جمله آثار محتمل تداوم وضعیت کنونی دریاچه ارومیه است. یکی از این نگرانیها و معضلات خشکشدن دریاچه ارومیه كه در طول سالهای گذشته تنها در برخی زمانها مورد توجه قرار گرفته و در مورد آن اطلاعرسانی شده، وضعیت سلامت و بهداشت مردم و ساکنان اطراف دریاچه ارومیه است. برخی کارشناسان معتقدند که این مسئله ناشی از کمکاری وزارت بهداشت است. به نظر میرسد پیش از این باید بیشتر به عواقب خشکشدن دریاچه ارومیه بر سلامت مردم پرداخته میشد.زمانی كه دریاچه ارومیه کاملا خشک شود همه آن چیزی كه در آب این دریاچه حل شده و در آب به صورت طبیعی و غیرطبیعی وجود دارد، توسط باد به مناطق دیگر منتقل میشود. فلزات سنگین، آفتكشها، نمک و صدها ماده دیگر كه به صورت بلور و جامد سمی هستند و سلامت مردم منطقه را به شدت تهدید میكنند، توسط ریزگردها سلامت مردم را به شدت تهدید خواهد كرد و مشکلاتی مانند سوزش چشم، سرطان ریه، مشکلات پوستی، بیماریهای تنفسی(پنومونی و آسم و...) و فشارخون را به دنبال دارد، بهطوری كه شهروندان روستاهای اطراف دریاچه و حتی شهرهای اطراف، به دلیل استنشاق هوای آغشته به نمک دچار فشارخون بالا شدهاند. همچنین ذرات موجود در ریزگردهای نمکی دریاچه ارومیه حاوی ترکیبات کلسیم، آهن، آلومینیوم و منیزیم هستند.
براساس برخی گزارشها، کلسیم موجود در محیط خطر ابتلا به سنگکلیه، گرفتگی مجاری کلیه و رگهای خونی را بالا میبرد. آهن موجود در این ریزگردها ممکن است منجربه ورم و بروز آسیبهای چشمی شود و جذب آن از طریق تنفس طولانیمدت نیز التهاب ریه را در پی دارد. تنفس منیزیم موجود در ریزگردها باعث افسردگی، گیجی و ضعف عمومی میشود، اما درباره آلومینیوم وضع از این هم بدتر است و حتی تنفس کوتاهمدت ذرات حاوی آلومینیوم باعث سرفه، تحریک شش و صدمه به دستگاه تنفسی و سرطان میشود. اگرچه خشکی دریاچه ارومیه طیف گستردهای از بیماریها یا اختلالات را موجب میشود،ْ اما مهمترین و شایعترین این اختلالات متوجه ریه، مری، سیستم عصبی و دستگاههای داخلی خواهد شد.
به اعتقاد کارشناسان، آنچه بیشتر جای نگرانی است بیماریهای غیرواگیر ذاتا در مواجهه با فاکتورهای عامل خطر به زمان زیادی جهت بالفعلشدن بیماری نیاز دارند. در واقع نمیشود اطلاعات خام چندسال اخیر را به ریزگرد فعال اطراف دریاچه ارومیه نسبت داد، ولی با توجه به بررسیهایی كه روی دریاچههای مشابه در دنیا انجام شده، باید اذعان کرد که دریاچه ارومیه هم دستکمی از این دریاچهها ندارد و ادامه روند خشکی آن میتواند به طوفانهای غبار و نمک و فراگیرشدن بیماریهای مختلف منجر شود.