روزنامه سرآمد گزارش میدهد؛
خواب جدید اسرائیل برای خلیجفارس
هدف رژیم صهیونیستی از تهدید امنیت کشورهای عربی چیست؟
گروه بینالملل- مرضیه کیانی مروست-روز سهشنبه (۱۸شهریور/ ۹سپتامبر) بود که رسانههای بینالمللی جهان از شنیدهشدن چند صدای انفجار پیدرپی در دوحه پایتخت قطر خبر دادند. پس از انتشار این اخبار در رسانههای جهان، ارتش و سازمان امنیت شینبت رژیم صهیونیستی مسئولیت این حمله را پذیرفتند و اعلام کردند که هدف، رهبران حماس بوده است. پس از آن، دولت قطر با تندترین کلمات این حمله را محکوم کرد و آن را «بزدلانه» خواند و گفت؛ حق «پاسخ» به این حملات را برای خود محفوظ میداند. حملات هوایی اسرائیل به حماس در دوحه طی 24ساعت گذشته با واکنشهای تند جهانی روبهرو شد. اتحادیه اروپا این حملات را نقض قوانین بینالمللی خواند و شورای همکاری خلیجفارس آن را «انزجارآور و بزدلانه» دانست و از کشورهای جهان خواست تا اسرائیل را محکوم کنند و دولت بنیامین نتانیاهو را مسئول بدانند.
به گزارش روزنامه اقتصاد سرآمد، در این میان برخی معتقدند که در اقدامی بیسابقه، رژیم صهیونیستی با حمله به خاک قطر نخستین گام عملی خود را برای تحقق طرح موسوم به «اسرائیل بزرگ» برداشت؛ طرحی که نهتنها امنیت کشورهای عربی را تهدید میکند، بلکه آینده پروژههای اقتصادی مشترک آنها با تلآویو و آمریکا را نیز در هالهای از ابهام فرو برده است. تحولات پرشتاب غربآسیا وارد مرحلهای تازه شد. عصر سهشنبه جنگندههای رژیم صهیونیستی مواضعی در خاک قطر را برای ترور سران حماس مورد هدف قرار دادند؛ اقدامی که بسیاری از تحلیلگران آن را نه یک حمله مقطعی، بلکه آغاز اجرای عملی سناریوی «اسرائیل بزرگ» میدانند؛ سناریویی که نخستوزیر اسرائیل، بنیامین نتانیاهو، بارها در سخنرانیهای اخیر خود بهطور تلویحی به آن اشاره کرده بود.
در شرایطی که آمریکاییها مدعی بیاطلاعی از تجاوز تروریستی رژیم صهیونیستی به خاک قطر بودند، رسانههای رسمی این رژیم اعلام کردند که حمله با هماهنگی آمریکا انجام گرفت و اسرائیل در این حمله از حریم هوایی چندکشور عربی استفاده کرد. از طرف دیگر، کشورهای عربی در سالهای گذشته با امید به کسب منافع اقتصادی، به توافقهای موسوم به عادیسازی و پروژه کریدور «هند-خاورمیانه-اروپا» یا IMEC پیوستند. آنان گمان میکردند که مشارکت با تلآویو و واشنگتن، موقعیت ژئوپلیتیکی و اقتصادیشان را تقویت خواهد کرد، اما حمله رژیم صهیونیستی به قطر نشان داد که تلآویو نه به همکاری برابر، بلکه به برتریجویی و توسعه قلمرو خود میاندیشد.
ایده اسرائیل بزرگ از کجا آمد؟
ایده «اسرائیل بزرگ» در هفتههای قبل، به موضوع بحث محافل سیاسی و رسانهای تبدیل شده است. طرحی که براساس سخنان اخیر نخستوزیر رژیم صهیونیستی به معنای گسترش قلمرو این رژیم تا مرزهای کشورهای عربی همچون سوریه، عراق، لبنان، اردن، کویت، عربستان و حتی مصر تعبیر میشود. در نگاه نخست، این پروژه به عنوان طرحی توسعهطلبانه و سیاسی شناخته میشود، اما بررسی دقیقتر نشان میدهد هدف اصلی آن فراتر از تصاحب زمین است.
آنطور که فارس در مطلبی نوشته؛ این ایده میتواند با تجمیع منابع کشورهای هدف، حدود ۵۰۰میلیارد بشکه نفت را تحت اختیار رژیم صهیونیستی قرار دهد؛ یعنی چیزی نزدیک به ۳۰درصد از ذخایر نفتی جهان. علاوهبر آن، حدود 7درصد ذخایر گاز دنیا نیز در حوزه نفوذ مستقیم این رژیم قرار میگیرد، اما بعد ژئوپلیتیکی این ماجرا حتی از منابع انرژی نیز مهمتر است. براساس تحلیل کارشناسان، تحقق طرح «اسرائیل بزرگ» به معنای تسلط بر کانال سوئز و خط لوله سومد است. این دو مسیر حیاتی، شاهراه اصلی انتقال انرژی بین خلیجفارس، اروپا و مدیترانه بهشمار میروند.
آغاز پروژه پنهان با حملات اسرائیل
تنها کانال سوئز میزبان بیش از ۱۲درصد تجارت دریایی نفت جهان است و کنترل آن میتواند معادلات انرژی جهانی را دگرگون کند. طرح «اسرائیل بزرگ» که ریشه در گفتمان صهیونیسم دارد، سالهاست به عنوان یک پروژه پنهان دنبال میشود. حالا با تحولات اخیر، این طرح از سطح شعار به عرصه عمل رسیده و اولین قربانی آن کشوری در قلب خلیجفارس بوده است. این اقدام بیسابقه، ضربه سنگینی به پروژه کریدور آیمک وارد کرده است. بندر حیفا در رژیم صهیونیستی که پیشتر قرار بود به شاهراه اصلی اتصال هند به اروپا تبدیل شود، در ماههای اخیر زیر ضربات موشکی ایران و یمن قرار داشت.
اکنون حمله به قطر باعث شده شرکای عربی این کریدور، از عربستان و امارات گرفته تا اردن و مصر، بیش از هر زمان دیگری نسبت به مشارکت با تلآویو دچار تردید شوند. کارشناسان تأکید میکنند که حمله روز سهشنبه پیام روشنی دارد: امنیت کشورهای عربی در کنار رژیم صهیونیستی نهتنها تضمین نمیشود، بلکه بیش از پیش تهدید خواهد شد. به گفته حسن کریمنیا، کارشناس حوزه اقتصاد؛ «اسرائیل با بحران اقتصادی عمیق دستوپنجه نرم میکند و به دنبال آن است تا از طریق سلطه بر منابع انرژی منطقه، کسری بودجه و بدهیهای سنگین خود را جبران کند.»
به نظر میرسد حمله به قطر تنها آغاز یک مسیر پرچالش است. اگر اسرائیل در مسیر تحقق «اسرائیل بزرگ» گامهای بیشتری بردارد، نهتنها موازنه قدرت در خاورمیانه دستخوش تغییرات عمیق خواهد شد، بلکه پروژههای اقتصادی نظیر کریدور آیمک بهطور کامل بیاعتبار میشوند. آنچه مسلم است اینکه این حمله یک زنگ بیدارباش برای جهان عرب بود؛ زنگی که به آنها هشدار داد تکیه بر تلآویو نه آیندهای امن، بلکه آیندهای پر از ناامنی و بیثباتی به همراه دارد.
چشمانداز تحولات آینده در منطقه
حمله اسرائیل به قطر، کشوری که به عنوان میانجی صلح در مذاکرات منطقهای شناخته میشود، به شدت روابط اسرائیل با کشورهای عربی خلیج فارس را تحت تأثیر قرار داده است. قطر به دلیل میزبانی از مذاکرات صلح، از جمله گفتوگوهای آمریکا و طالبان و مذاکرات آتشبس غزه، جایگاه ویژهای در دیپلماسی منطقهای دارد. این حمله که بدون هماهنگی کامل با متحدان منطقهای اسرائیل انجام شد، باعث خشم کشورهای عربی، از جمله عربستان سعودی، امارات متحده عربی و کویت شده است. این کشورها در بیانیههای رسمی، حمله را محکوم کرده و آن را نقض قوانین بینالمللی دانستهاند. این اقدام اسرائیل باعث تقویت جبهه دیپلماتیک کشورهای منطقه علیه اسرائیل شده است. ایران که مدتهاست به دنبال کاهش نفوذ اسرائیل در منطقه و تقویت روابط خود با کشورهای عربی است، از این فرصت برای گسترش نفوذ خود بهره برده است. بهبود روابط ایران با عربستان و قطر در سالهای اخیر، بهویژه پس از توافقات دیپلماتیک۲۰۲۳، این امکان را به ایران داده تا خود را به عنوان حامی حاکمیت ملی کشورهای منطقه معرفی کند. همچنین تعلیق نقش میانجیگری قطر در مذاکرات صلح غزه به دلیل این حمله، احتمالاً به طولانیترشدن درگیریها منجر شده و محور مقاومت که ایران از آن حمایت میکند، را تقویت کرده است.
ابعاد اقتصادی حمله اسرائیل به قطر
حمله به قطر، به عنوان یکی از بزرگترین صادرکنندگان گاز طبیعی مایع، نگرانیهایی درباره ثبات بازارهای انرژی ایجاد کرده است. هرچند خسارات مستقیم به زیرساختهای انرژی قطر گزارش نشده، اما بیثباتی ناشی از این حمله میتواند قیمتهای جهانی انرژی را افزایش دهد. این امر به نفع ایران، به عنوان یکی از تولیدکنندگان عمده نفت و گاز، است که میتواند از افزایش قیمتها سود ببرد. در نهایت، حمله اسرائیل به قطر در سپتامبر۲۰۲۵، اگرچه با هدف تضعیف حماس انجام شد، اما به دلیل نقض حاکمیت یک کشور بیطرف و متحد کلیدی آمریکا، تبعات منفی گستردهای برای اسرائیل به دنبال داشته است. این اقدام نهتنها اسرائیل را در منطقه و جهان منزویتر کرده، بلکه فرصتهای جدیدی برای ایران فراهم آورده تا جایگاه خود را به عنوان مدافع حاکمیت ملی و محور مقاومت تقویت کند. در ابعاد منطقهای، دیپلماتیک، نظامی، و افکار عمومی، این حمله به ضرر اسرائیل و به نفع ایران تمام شده است.