printlogo


«سرآمد» گزارش می‌دهد؛
پیامدهای راهبردی رقابت  واشنگتن و پکن درکشتی‌سازی 

رقابت چین و آمریکا بر سر ناوگان دریایی جهان
​​​​​​​گروه اقتصاد دریا-عسل اسماعیلی نژاد- رقابت تجاری و اقتصادی ایالات متحده آمریکا و چین بر سر سهم از بازار جهانی صنعتی کشتی‌سازی در حال شدت‌گرفتن است. آخرین گزارش‌های رسمی منتشرشده نشان می‌دهد که بیش از نیمی از بازار دنیای ساخت کشتی در جهان در اختیار چین است و این کشور همچنان غول اصلی این صنعت بزرگ و استراتژیک شناخته می‌شود. از طرف دیگر، اما آمریکا نیز طی ماه‌های گذشته بیکار نبوده و به دنبال کسب سهم بیشتر از این بازار مهم است. سیاست‌های تعرفه‌ای اجرایی‌شده در دولت دونالد ترامپ موجب شده تا این صنعت به کانون تازه‌ای از جنگ تجاری میان دوقدرت اقتصادی جهان تبدیل شود.
به گزارش اقتصاد سرآمد، صنعت کشتی‌سازی در جهان وارد مرحله‌ای تازه از رقابت ژئوپلیتیکی شده است. چین با بهره‌گیری از سیاست ادغام نظامی-غیرنظامی، سرمایه‌گذاری‌های کلان و یارانه‌های دولتی، به اصلی‌ترین قدرت در این صنعت بدل شده و توانسته فاصله خود با رقبای قدیمی را به شکلی چشمگیر افزایش دهد. دولت چین طی هفته‌های گذشته با ادغام دوغول دولتی خود، صنعت کشتی‌سازی جهان را قبضه کرده و با ظرفیت تولیدی بی‌سابقه به قدرت بلامنازع این حوزه تبدیل شده است. این در حالی است که آمریکا در برابر این برتری، با همکاری کره‌جنوبی و ژاپن و طرح‌های کلان صنعتی می‌کوشد جایگاه ازدست‌رفته خود را بازپس گیرد. در مقابل، ایالات متحده که روزگاری بر دریاها تسلط داشت، اکنون برای بازسازی توان تولیدی خود به همکاری متحدان آسیایی روی آورده است.
سلطه چین بر این صنعت حاصل دهه‌ها یارانه‌های دولتی و تامین مالی هدایت‌شده است. از اوایل دهه‌۲۰۰۰ تاکنون، کشتی‌سازان چینی حدود ۹۱میلیارد دلار یارانه مستقیم، وام‌های ترجیحی و مشوق‌های مالیاتی دریافت کرده‌اند. نتیجه حاصل از آن تعریف مزیت هزینه‌ای بی‌رقیب است. به‌طور مثال، ساخت یک کشتی نصب توربین بادی که در آمریکا ۶۲۵میلیون دلار هزینه دارد، در چین تنها ۳۳۰میلیون دلار تمام می‌شود یا یک کشتی کانتینری بزرگ که در آمریکا ۳۳۳میلیون دلار برآورد می‌شود، در چین با ۵۵میلیون دلار ساخته می‌شود. این اختلاف صرفا ناشی از دستمزد پایین نیست، بلکه حاصل زنجیره‌های تامین یکپارچه، خوشه‌های صنعتی در استان‌هایی مانند جیانگسو و شاندونگ و امکان سرشکن‌کردن هزینه‌های ثابت در حجم عظیم سفارش‌هاست.

سیمای رقابت در صنعت کشتی‌سازی
صنعت کشتی‌سازی بعد از پایان جنگ جهانی دوم، به عنوان یک صنعت مهم و استراتژیک تعریف شد، چراکه منجربه ایجاد اشتغال گسترده، درآمد بسیار زیاد برای کشورها، تقویت صنایع پشتیبان مانند فولاد، ایجاد قدرت در اقتصاد دنیا و عدم‌وابستگی در مسائل کشتیرانی نظامی و سایر موارد می‌شد. از این‌رو رقابتی قابل‌توجه میان کشورهای صنعتی برای به دست آوردن سهم بیشتر از این بازار برپا شد. از دهه‌‌۵۰ تا اواخر دهه‌‌۹۰ میلادی، ژاپن به عنوان بزرگ‌ترین کشتی‌ساز دنیا نام برده می‌شد. به گفته‌ برخی تحلیلگران اقتصادی، ژاپن اقتصاد متلاشی‌شده خود بعد از جنگ جهانی‌ دوم را با کشتی‌سازی در دهه‌های‌۵۰ و ۶۰ بازسازی کرد، اما از سال‌۲۰۰۰ تا ۲۰۰۵، کشتی‌سازی کره‌جنوبی بیشترین سهم را داشت و از سال‌۲۰۱۰ تا امروز کشتی‌سازی چین به عنوان بزرگ‌ترین کشتی‌سازی دنیا به‌حساب می‌آید؛ تا جایی‌که بیشتر از ۵۱درصد از بازار جهان را در اختیار دارد؛ مسئله‌ای که برای جنگ اقتصادی میان آمریکا و چین یک مسئله‌ حیاتی به‌حساب ‌می‌آید. 
چین در ساخت انواع کشتی اعم از ناوهای هواپیمابر، کشتی‌های حمل گاز طبیعی مایع و کشتی‌های کروز بزرگ فعال است و به تنها کشوری تبدیل شده که هرسه را به‌طور موازی تولید می‌کند. داده‌های منتشرشده توسط دولت چین نشان می‌دهد که تولید کشتی‌سازی این کشور از سال۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ سالانه ۱۴.۲درصد رشد داشته و در سال۲۰۲۴، چین ۵۰.۱درصد از تولید کشتی‌سازی جهانی و ۶۷.۱درصد از سفارشات جدید را به خود اختصاص داده است. به همین دلیل ایالات متحده آمریکا، این صنعت چین را به عنوان یک تهدید شناسایی کرده و قصد دارد با آن مقابله کند. دولت دونالد ترامپ راه این مقابله را وضع تعرفه‌های سنگین بر کشتی‌های چینی انتخاب کرده است. در نتیجه به دلیل وضع تعرفه توسط دولت جدید آمریکا، چین کاهش ۱۸درصدی سفارش‌های ساخت کشتی‌های جدید در نیمه اول سال میلادی را تجربه کرده است. سفارشات ساخت کشتی‌های جدید تحت تاثیر تعرفه‌های وضع‌شده بر کشتی‌های ساخت چین در بنادر ایالات متحده از اکتبر امسال قرار گرفته است. بااین‌حال، بسیاری از مالکان بین‌المللی با وجود احتمال افزایش هزینه‌های بنادر ایالات متحده، همچنان به ثبت‌سفارش در یاردهای چینی ادامه داده‌اند. طبق آمار، ۱۳۳مورد از ۱۹۵کشتی کانتینری جدید سفارش داده‌شده در نیمه اول سال میلادی، در یاردهای چینی قرارداد بسته‌اند.

پیامدهای راهبردی رقابت کشتی‌سازی
رقابت کشتی‌سازی چین و آمریکا تنها یک رقابت اقتصادی نیست، بلکه به قدرت دریایی، امنیت زنجیره تامین و نفوذ جهانی گره خورده است. برای چین، ادغام‌CSSC راه را برای افزایش سریع تولید ناوهای جنگی در زمان صلح و جنگ، کنترل بیشتر بر مسیرهای دریایی و تأثیرگذاری بر استانداردها و قیمت‌گذاری جهانی هموار می‌سازد. برای آمریکا، چالش برانگیز است؛ از یک سو همزمان باید صنعت داخلی را بازسازی و شبکه‌ای از متحدان قدرتمند ایجاد کند. این امر مستلزم سرمایه‌گذاری همزمان در زیرساخت و روابط ژئوپلیتیکی، به‌ویژه در منطقه هند-پاسیفیک است. در کوتاه‌مدت، برتری چین دست‌نیافتنی خواهد بود؛ ظرفیت تولید عظیم، مزیت هزینه‌ای و ادغام تولید نظامی-غیرنظامی آن را به بازیگر مسلط جهانی بدل کرده است. بااین‌حال، سرمایه‌گذاری مستمر آمریکا و متحدانش همراه با سیاست‌های تجاری هدفمند می‌تواند طی دهه آینده روند را کند یا حتی معکوس کند.
آنچه مسلم است اینکه ادغام‌CSSC تنها یک معامله تجاری نیست، بلکه یک بیانیه ژئوپلیتیکی است؛ پیامی روشن مبنی بر اینکه پکن قصد دارد نه‌تنها دریاها، بلکه ابزار صنعتی لازم برای تسلط بر آن‌ها را نیز در اختیار بگیرد. اینکه ایالات متحده بتواند بازگشتی صنعتی رقم بزند یا نه، آینده، توازن قدرت دریایی جهان را تعیین خواهد کرد. از طرف دیگر، بسیاری از کارشناسان باور دارند، در حالی‌که چین با سرعت ظرفیت کشتی‌سازی خود را گسترش می‌دهد، ایالات متحده با چالش بازسازی زیرساخت‌ها و بازیابی نیروی انسانی روبه‌روست. رقابت در این صنعت دیگر تنها اقتصادی نیست، بلکه بخشی از نبرد قدرت میان شرق و غرب است که آینده توازن دریایی جهان و حمل‌ونقل دریایی را رقم خواهد زد.

چشم‌انداز آینده کشتی‌های نظامی چین
برخی گزارش‌ها حاکی از آن است که نیروی دریایی ارتش چین تا اواسط دهه‌2030 بیش از 400کشتی را در اختیار خواهد داشت، درحالی‌که نیروی دریایی آمریکا 300فروند کشتی خواهد داشت. از طرف دیگر، آمار نشان می‌دهد که چین می‌تواند بیش از 200برابر تولید کشتی‌های آمریکا، براساس تناژ، کشتی تولید کند. این بدان معناست که چین نه‌تنها در ظرفیت ساخت کشتی‌های جنگی، بلکه در کشتی‌های بازرگانی با فاصله بسیار از آمریکا پیشی گرفته است. علاوه‌بر این، ظرفیت عظیم کشتی‌سازی به این معنی است که چین تعمیر کشتی‌های آسیب‌دیده در نبرد را بسیار آسان‌تر از آمریکا می‌یابد که برای حفظ ناوگان فعلی خود تلاش می‌کند، چه رسد به اینکه قدرت رزمی خود را در جنگ بازسازی کند.
توانایی چین را نباید برای تولید انبوه بدنه‌های کشتی‌های تجاری نادیده گرفت. همانطور که مورخ آلفرد تایرماهان آن را به تصویر می‌کشد، نیروی دریایی زنجیره‌ای است که تولید در داخل را به بنادر خارج از کشور متصل می‌کند. کشتیرانی دریایی و تجاری با هم حلقه اصلی و ضروری در زنجیره نیروی دریایی را تشکیل می‌دهند. آن را بشکنید و کل کشور از هم می‌پاشد. کشتی‌های بازرگانی بار را در زمان صلح حمل می‌کنند و تجارت خارجی را انجام می‌دهند که کشور را ثروتمند می‌کند و به حمایت از نیروی دریایی آن‌ها کمک می‌کند. در زمان جنگ، کشتی‌های تجاری به تجارت ادامه می‌دهند و در عین ‌حال به‌ عنوان کمکی ناوگان، جابه‌جایی نیروها و تجهیزات جنگی در اطراف مناطق درگیر عمل می‌کنند.