printlogo


«سرآمد»  تحلیل می کند؛
جامعه دریایی نیازمند پرچم دار فرهنگی

«فرهنگ دریا» غریب و تنهاست
​​​​​​​گروه فرهنگ دریا – ایرج گلشنی - در آستانه روز جهانی دریانوردی، یاد دریا و توجه به آن بیش از گذشته در ذهن اهالی دریا شکوفا می‌شود؛ اما افسوس که این شکوفایی ذهنی فقط محصور و منحصر به فعالان دریایی است و اکثریت ملت ایران، حظی از آن نمی‌برند.
شوربختانه در ایران، دریا یک واحد صنفی است و بخش محدودی از فعالان دریایی را در بر می‌گیرد و مردم ایران از برکت وجود دریا بی‌نصیب هستند. دلیل این نقصان بزرگ چیست؟

فرهنگ عمومی دریایی
آن چه باعث می شود که گرایش و تعلق به دریا- و تمامی فعالیت‌ها و نعمت‌های آن- در یک جامعه معنای عینی و عملی پیدا کند، فرهنگ عمومی آن جامعه است. اگر دریا به معنای واقعی کلمه و با لحاظ تمامی ابعاد زیستی، کاری و تفریحی در فرهنگ عمومی یک جامعه قرار بگیرد، مردم آن جامعه خود را دریایی و کشور خود را دریایی می‌دانند و به زیست و زندگی با دریا خو و تعلق خاطر پیدا می‌کنند.
در کشور ما چنین نیست و متاسفانه فرهنگ عمومی غالب مردم ایران از دریا خالی است تا جایی که ایرانیان خود را دریایی و کشور خود را کشوری دریایی نمی‌دانند. این جای نگرانی است. کشوری از دو جهت به دریا وصل است، اما رابطه مردمش با دریا قطع است! دلیل چیست؟

چند سده دریاهراسی
گریز ایرانیان از دریا به دلیل چند سده دریاهراسی است که استعمار با برنامه دقیق آن را به انجام رسانده است. تضعیف ایران، همواره در طول تاریخ جزو برنامه‌های ثابت دشمنان این مرز و بوم بوده و هست. آن جا که توانستند، با معاهده‌های عجیب وغریب، کشور ایران را تجزیه کردند و آن جا که با معاهده نتوانستند تجزیه کنند، با تدبیر و تبلیغ دور کردند. یکی از این برنامه‌ها، دور کردن ایرانیان از دریا بود تا ایرانیان نتوانند از نعمت بی‌نظیر دریا به حد کافی بهره‌مند شوند. گرایش دادن ایرانیان به خشکی گرایی و تفکر خشکی محور، باعث شد که عقب ماندگی شدیدی در حوزه دریامحور ایجاد شود. تخصص‌ها و دانشگاه ها به شهرهای خشک رفتند. صنایع بزرگ و آب بر به سرزمین های کویری رفتند. تراکم جمعیت به استان‌های بی آب تحمیل شد و سواحل از هر نظر فقیر شدند. این نتیجه جند سده تبلیغ و دریاهراسی است که ایرانیان هنوز دچار آن هستند.

تبلیغات ناپخته داخلی
در مسیر اثرگذاری دریاهراسی دشمنان، دستگاه های تبلیغی ایران از دیرزمان، به تنفر ایرانیان از دریا دامن زدند. از دو جهت، دریا را در نگاه ایرانیان خوار و خفیف و خطرناک جلوه دادند، یکی از آن منظر که با پخش داستان‌ها و فیلم‌های وحشتناک از دریا، جلوه دریا را فقط طوفان و مرگ ترسیم کردند. «بیم موج و گردابی چنین حایل- کجا دانند حال ما سبک بالان ساحل ها» پیام واضح شعر و ادبیات داستانی و فیلم و.. به مردم ایران بود و هنوز هم هست. دریا جایی است مخوف که باید از آن فرار کرد!
و دیگر در عدم تولید هنری و ادبی در مهربانی و عظمت و نعمت دریاست. یعنی هم پخش کردند آن چه را که نباید پخش می‌کردند و هم تولید و پخش نکردند آن چه را که باید می‌کردند. 
همواره، زمختی و لباس‌های پاره و دستان پینه بسته و طوفان و خشم دریا و گرمای شرجی وحشتناک و ... این ها ارکان تبلیغ رسانه‌های ایران- به خصوص رسانه ملی و جمعی- بوده است. با چنین تصویری، آیا مهاجرت معکوس از استان‌های خشک و دوداندود و شلوغ به سواحل خوش نفس شکل می‌گیرد؟ آیا مردم راغب به رفتن به سواحل و بردن سرمایه‌های خود به سواحل و سرمایه گذاری در اقتصاد دریا خواهند شد؟ به طور طبیعی نه و بر عکس، فرار از دریا و دورشدن از آن و پناه جستن در خشکی، یک فرهنگ و عادت مرسوم ایرانیان شده است. 

چه باید کرد؟
 روز جهانی دریانوردی، فرصت مغتنمی است برای فکر کردن به چنین مسائل مهمی. اهالی دریا دور هم جمع می‌شوند تا این روز را گرامی بدارند و به بهانه آن، در باره مهم ترین مسائل خود و دریا با هم همفکری کنند. چه خوب است که موضوع و مساله مهم «فرهنگ دریا و فرهنگ عمومی ایرانیان» به طور جدی، رسمی و گسترده مورد بحث و بررسی قرار گیرد تا شاید راهی برای «ترویج فرهنگ دریایی در ایران» پیدا شود.
به نظر می رسد، اولین و عملی ترین گام این است که بخواهیم همگی در باره «فرهنگ دریایی» حرف بزنیم. موانع زیادی برای این فکر کردن و عمل به تصمیم فرهنگی برای ترویج دریا وجود دارد که مهم ترین آن، باور خود اهالی دریاست. 
بعد از سال‌های سال، پیگیری مفهوم و موضوع فرهنگ دریایی توسط روزنامه دریایی اقتصادسرآمد و جلسات مکرر با مسئولان وقت، دریافتیم که خود مسئولان دریایی از جهاتی مانع اصلی ترویج فرهنگ دریایی هستند. در یک سازمان گفته شد که «فرهنگ به ما ربطی ندارد» . در سازمان دیگری گفته شد که «بودجه ای برای این کار ندارند» در سازمان دیگری گفته شد که «متولی فرهنگ دریایی نیست» و هر کس به نحوی مساله را از خود دور کرد و در حقیقت صورت مساله را پاک کرد. 
اما واقعیت این است که «فرهنگ دریایی» از ضرورت های روز ایرانیان است و وظیفه ترویج و تعمیق آن هم به عهده تمامی سازمان‌ها و ارگان‌ها و تمامی فعالان حوزه دریاست. آن چه در باره فرهنگ انجام دهند، نه یک هزینه بلکه یک سرمایه گذاری قوی و گسترده و پربرکت است. 
اگر دریا گنج است، این گنج با حضور اکثر مردم ایران کشف شدنی است و موج گسترده مردم و آشتی آنان با دریا می‌تواند نعمات واقعی دریا را به همه عرضه کند. بدون مردم، نمی‌توان ساحل آبادی داشت و بدون فرهنگ سازی، نمی‌توان انتظار داشت مردم به سمت ساحل و دریا روی آورند.

یک پرچم دار فرهنگی
ما در روزنامه دریای اقتصادسرآمد در طول این سالیان، همواره از ضرورت وجود یک پرچم دار فرهنگی سخن گفتیم و همچنان بر این باوریم که یک رکن دریایی باید پرچم فرهنگ دریا را برافرازد. بی تردید، همه فعالان حقیقی و حقوقی گرد آن پرچم جمع خواهند شد و ترویج فرهنگ دریایی در فرهنگ عمومی ایرانیان را با اشتیاق دنبال خواهند کرد؛ زیرا می‌دانند در بخش فرهنگی، ضعف بزرگی داریم و این ضعف بزرگ، بزرگ ترین مانع بر سرراه توسعه دریایی است. 
اهالی دریا به خوبی می‌دانند که توسعه دریایی، بدون فرهنگ دریایی در سطح کشور، مجموعه میان تهی و طبل توخالی است. 
اهالی دریا به خوبی می‌دانند که بدون فرهنگ‌سازی مناسب، هم آن ها تنها می‌مانند و هم دریا. و می‌دانند جریان سازی فرهنگی به نفع دریا، یکی از بهترین و مطمئن ترین راه هایی است که همه با هم باید طی کنند.
اهالی دریا به خوبی می‌دانند اگر یک نفر یا یک سازمان دریایی جلوداری کند و پرجم فرهنگ دریایی را به دست گیرد، همه فعالان دریایی و نیز تمامی دستگاه های فرهنگی و فرهنگ ساز کشور در کنار او قرار می‌گیرند. 
اهالی دریا می‌دانند که «بی مایه فطیر است» و بی فرهنگ، توسعه بی معناست و در عمل اتفاق نمی افتد. 

زمزمه پرچم داری
بعد از ورود تفکر نوین به عرصه مدیریت سازمان بنادر و دریانوردی و پایان مدیریت شخصی و سلیقه ای، نگاه به سمت فرهنگ و ترویج دریایی چرخیده است و زمزمه هایی به گوش می رسد که «سازمان بنادر و دریانوردی ایران قرار است پرچم فرهنگ دریایی را در پهنه ایران زمین برافراشته کند.» 
هنوز اتفاقی نیفتاده است اما همین خبر، همین زمزمه و همین نگاه مثبتی که ایجاد شده است، به شدت مسرت بخش و امید آفرین است. در مقایسه با گذشته که «کار فرهنگ دریایی به ما ربطی ندارد» تاکنون که «ترویج فرهنگ دریایی زیربنای توسعه دریایی است» فاصله و تفاوت بسیار زیادی به چشم می‌خورد. همین تغییر نگاه هاست که می‌تواند تحول آفرین باشد و جبران مافات کند. 
حرکت از نگاه منفی به فرهنگ، رفتار منفعلانه و بی‌تفاوت به فرهنگ دریایی و نیز گذر از لایه‌های سطحی فرهنگ‌سازی و رسیدن به اعماق فرهنگ در انواع ادبی، هنری، رسانه ای و... می‌تواند باور سرزمین خشک ایران را به سرزمینی دریایی تبدیل کند. مردم را به سمت زندگی و تنفس در ساحل و دریا تشویق کند. سرمایه های سرگردان را در ساحل و دریا به آرامش برساند و توسعه دریایی همه جانبه و متوازن را معنا
 ببخشد.