«سرآمد» بررسی میکند؛
«محور جدید اقتصادی» در انتظار شرق آسیا
آمریکا با سرمایهگذاری در کشورهایPIF در کنار پروژه IMEC هند به دنبال مهار چین است
گروه بینالملل- رضا رضایی- نظریه واقعگرایی جان مرشایمر استدلال میکند که ساختار آنارشیک نظام بینالملل، دولتها را به رقابت قدرت سوق میدهد و قدرتهای بزرگ قصد دارند هژمونی منطقهای ایجاد کنند. در این زمینه، ایالات متحده به راهبرد خود برای مهار چین از طریق همکاری سهجانبه با ژاپن و کرهجنوبی ادامه میدهد. بااینحال، سیاستهای تعرفهای اجراشده در دوره دوم دولت ترامپ مانند اعمال تعرفههای جدید بر ژاپن و کرهجنوبی، باعث تغییر در موازنه قدرت شده است. در نتیجه، نزدیکی اقتصادی بین ژاپن، کرهجنوبی و چین تسریع شده است.
به گزارش اقتصادسرآمد، این نزدیکی به دلیل تنشهای تاریخی بین ژاپن و کرهجنوبی و همچنین اتکای هر دوکشور به توافقات دفاعی با ایالات متحده، تصویر پیچیدهای را ارائه میدهد. در ۲۳آگوست۲۰۲۵، اجلاس توکیو بین شیگرو ایشیبا، نخستوزیر ژاپن و لیجائه میونگ، رئیسجمهور کرهجنوبی، با اولین بیانیه مطبوعاتی مشترک پس از ۱۷سال، این نزدیکی را تقویت کرد. همچنین سفر چوهیون، وزیر امور خارجه کرهجنوبی، به چین در ۱۷سپتامبر۲۰۲۵، فرصتی را برای دیدار با وانگیی، وزیر امور خارجه چین، جهت گفتوگو در مورد مشارکت شیجین پینگ، رئیسجمهور چین در اجلاس همکاری اقتصادی آسیا-اقیانوسیه فراهم خواهد کرد.
پروژهIMEC هند و سرمایهگذاریهای ایالات متحده در کشورهای عضو مجمع جزایر اقیانوس آرام نیز با هدف ایجاد یک جایگزین برای ایجاد موازنه در برابر چین انجام میشود. در این راستا، پرسشهایی را مطرح میکند: با توجه به تنشهای تاریخی و اتحادهای امنیتی موجود، آیا نزدیکی اقتصادی بین ژاپن، کرهجنوبی و چین در درازمدت پایدار است؟ چگونه ابتکاراتی مانند IMEC و PIF موازنه قدرت در آسیا و اقیانوسیه را تغییر میدهند؟
افزایش رایزنیها
نظریه تهاجمی مرشایمر استدلال میکند که دولتها به دنبال حداکثرسازی قدرت هستند و رقابت امنیتی اجتنابناپذیر است. نفوذ چین در آسیا و اقیانوسیه با اتحادهایی مانندAUKUS، گفتوگوی امنیتی چهارجانبه و همکاری ایالات متحده-ژاپن-کرهجنوبی که در اجلاس کمپدیوید۲۰۲۳ نهادینه شد، خنثی میشود. بااینحال، سیاستهای تعرفهای ترامپ نشان داد که عوامل اقتصادی میتوانند رقابت متمرکز بر امنیت را تحتالشعاع قرار دهند؛ این امر محدودیتهای نظریه مرشایمر را محک میزند. در ۲۳آگوست۲۰۲۵، اجلاس ژاپن و کرهجنوبی که در توکیو برگزار شد، با اولین بیانیه مطبوعاتی مشترک پس از ۱۷سال به پایان رسید. اظهارات لیجائه میونگ مبنی بر اینکه او از توافقات منعقدشده با ژاپن توسط دولتهای محافظهکار قبلی(پارک گئون های و یون سوک یول) حمایت خواهد کرد، نگرانیهای ژاپن در مورد یک دولت «ضدژاپنی» را کاهش داد. این اجلاس با هدف تدوین یک راهبرد مشترک علیه سیاستهای تعرفهای ترامپ و تقویت همکاری اقتصادی برگزار شد. بااینحال، وخامت روابط در دوره «شینزو آبه» و «مون جائه این»(۲۰۱۸-۲۰۲۰) نشان میدهد که تنشهای تاریخی را نمیتوان به راحتی برطرف کرد. هدف از سفر چوهیون، وزیر امور خارجه کرهجنوبی به چین در ماه سپتامبر، مذاکره در مورد مشارکت شیجین پینگ در اجلاس سران اوپک در اکتبر۲۰۲۵ است. این سفر نشاندهنده تلاش کرهجنوبی برای تقویت روابط اقتصادی با چین است. همچنین سئول پکن را تشویق میکند تا نقشی سازنده در کشاندن پیونگیانگ به گفتوگو ایفا کند.
برنامه مقابلهای واشنگتن
در چارچوب راهبردهای جایگزین، پروژه آیمک هند، جایگزینی اقتصادی و ژئوپلیتیکی برای پروژههای چین ارائه میدهد، بهطوری که حمایت ایالات متحده از نامزدی هند برای عضویت دائم در شورای امنیت سازمان ملل متحد در سال۲۰۲۵ و افزایش انتقال فناوری دفاعی آن، پتانسیل ایجاد تعادل جدیدی در برابر چین دارد. بهطور مشابه، سرمایهگذاریهای ایالات متحده در جزایر اقیانوس آرام با هدف محدود کردن نفوذ چین در منطقه انجام میشود.
اینکه این ابتکارات چقدر در ایجاد تعادل در برابر نزدیکی اقتصادی ژاپن و کرهجنوبی با چین مؤثر خواهند بود، قابل بحث است. نزدیکی اقتصادی بین ژاپن، کرهجنوبی و چین را میتوان به عنوان پیامد سیاستهای تعرفهای ترامپ تفسیر کرد، چراکه اجلاس ژاپن و کرهجنوبی در ۲۳آگوست۲۰۲۵ و جلسات سهجانبه در ۳۱مارس۲۰۲۵ این روند را تقویت کردهاند.این نزدیکی نیز به دلیل تنشهای تاریخی بین ژاپن و کرهجنوبی و اتکای هر دوکشور به توافقات دفاعی با ایالات متحده، همچنان «شکننده» است. اگرچه سفر چوهیون، وزیر امور خارجه کرهجنوبی به چین نشاندهنده تلاشها برای پیشبرد همکاری اقتصادی است، اما احتمال همکاری امنیتی با چین همچنان کم است.
پروژه IMEC هند و سرمایهگذاریهای ایالات متحده در کشورهایPIF، نیز یک استراتژی چندوجهی برای مهار چین ارائه میدهد، اما سیاستهای غیرقابل پیشبینی ترامپ احتمالا شرکای ایالات متحده در آسیا را به چین نزدیکتر کند و بهطور موقت پیشبینی مرشایمر در مورد رقابت امنیتی را توسط عوامل اقتصادی تحتالشعاع قرار دهد.با وجود این، بعید است این رقابت در درازمدت بهطور کامل از بین برود. این نزدیکی بین ژاپن و کرهجنوبی -که ناشی از ضرورت اقتصادی است- به دلیل پویایی تاریخی و ژئوپلیتیکی، ناپایدار به نظر میرسد. ابتکاراتی مانندIMEC و PIF احتمالا انعطافپذیری راهبردی ایالات متحده را افزایش دهند، اما جذابیت اقتصادی چین همچنان یک آهنربای قدرتمند است؛ بهویژه برای بازیگرانی مانند ژاپن و کره جنوبی.
پاشنه آشیل نظریه مرشایمر
نظریه رئالیسم مرشایمر با پیشبینی اینکه نظام بینالمللی آنارشیک ناگزیر دولتها را به رقابت برای قدرت سوق میدهد و ظهور مسالمتآمیز غیرممکن است، در قرار دادن چین و ایالات متحده در مقابل یکدیگر، ثابت شده است، اما حاشیه خطای این نظریه در پویایی پیچیده جهانی امروز آشکار میشود. ابتکاراتی مانند ابتکار کمربند و جاده نشاندهنده ظهور مسالمتآمیز چین است. نزدیکی اقتصادی ناشی از سیاستهای تعرفهای ترامپ، وابستگی متقابل اقتصادی و نهادهای جهانی(مانند اپک و بریکس) در حال کاهش رقابت امنیتی هستند و مدل حداکثرسازی قدرت ایستا مرشایمر را زیر سوال میبرند.
در حالیکه رئالیسم تهاجمی به درستی غرایز بقا و انگیزههای هژمونیک دولتها را به تصویر میکشد، زنجیرههای وابستگی متقابل و فشارهای هنجاری ایجاد شده توسط جهانیشدن مانند اثر فرسایشی توافقنامههای تجاری بر اتحادهای ژئوپلیتیکی را دستکم میگیرد. این امر یک محدودیت مهم برای این نظریه است و آن را در تغییر توازنهای جهانی بهطور فزایندهای غیرقابل پیشبینی میکند.