«سرآمد» بررسی کرد؛
صهیونیستها به دنبال نقشآفرینی در بازار انرژی
راهبرد جدید رژیم صهیونیستی، نگاه ایدئولوژیک به مدیترانه است
گروه انرژی- رضا رضایی- برنامهریزی راهبردی اسرائیل در قبال مدیترانه شرقی محدود به امنیت انرژی و همکاریهای دفاعی نیست، بلکه محصول یک چشمانداز ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیک گستردهتر است. این چشمانداز نشاندهنده یک تحول استراتژیک اساسی است که اسرائیل را از محیط سنتی تهدیدمحور خود به سمت یک حوزه راهبرد جدید سوق میدهد که فرصتهای ژئواکونومیک بسیاری دارد. در این چارچوب، رویکرد آن به غزه، بازتاب هدف اسرائیل برای تغییر شکل معماری امنیت منطقهای و تضمین تداوم امنیت تأمین انرژی و نفوذ ژئوپلیتیکی آن است.
به گزارش اقتصاد سرآمد، استراتژی مدیترانه شرقی اسرائیل مبتنی بر ایجاد امنیت از طریق همکاری، شراکت و وابستگی متقابل اقتصادی است. در این زمینه، قبرس نهتنها بهعنوان یک شریک نظامی یا انرژی برای اسرائیل، بلکه بهعنوان یک جای پای راهبردی و مرکز نمایش قدرت اسرائیل در مدیترانه شرقی عمل میکند. نزدیکی روزافزون اسرائیل با قبرس در زمینههایی مانند فعالیتهای اکتشاف گاز طبیعی، توافقات منطقه اقتصادی انحصاری، رزمایشهای نظامی مشترک، همکاری در صنایع دفاعی و اشتراکگذاری اطلاعات تشدید شده است.
این همکاری دوجانبه بهطور طبیعی گسترش یافته، یونان را نیز در بر گرفته و منجر به یک اتحاد استراتژیک شده است که در آن منافع مشترک صهیونیستی و یونانی-قبرسی با هم تلاقی میکنند. این پیکربندی نهتنها فضای مانور نظامی وسیعتری را برای اسرائیل فراهم میکند، بلکه پلی حیاتی برای ادغام در بازارهای انرژی اروپا و جبهه جنوبی سازمان پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) نیز فراهم میکند. کشف میدانهای بزرگ گاز طبیعی در حوزه مدیترانه شرقی مانند لویاتان، تامار، آفرودیت و کاریش، اسرائیل را به جایگاه یک بازیگر مهم در بازارهای بینالمللی انرژی ارتقا داده است. همچنین جغرافیای قبرس نقش مهمی در انتقال این منابع به بازارهای جهانی ایفا کرده است.
اکنون قبرس به دلیل توسعه زیرساختهایی مانند پایانههایLNG و خطوط لوله زیر آب که برای توانایی اسرائیل در انتقال این منابع انرژی به اروپا حیاتی هستند، بخش جداییناپذیری از سیاست انرژی اسرائیل است. این شرایط، قبرس را بهعنوان یک حلقه حیاتی در تبدیل اسرائیل به یک قطب انرژی منطقهای و فراتر از وضعیت یک کریدور انرژی ساده ارتقا میدهد.
نگاه ایدئولوژیک به مدیترانه
سیاست رژیم صهیونیستی در قبال قبرس ماهیتی فراتر از منافع صرفاً استراتژیک و مادی دارد و در عوض ریشه در چارچوبهای ایدئولوژیک عمیق دارد. دکترین «اسرائیل بزرگ» یا «سرزمین موعود» از لحاظ تاریخی یک پارامتر اساسی در شکلدهی به فرهنگ امنیتی و تصورات منطقهای اسرائیل بوده است. اگرچه دولت مدرن اسرائیل به ندرت این گفتمان را به صراحت در اظهارات رسمی سیاست خارجی خود بیان میکند، اما چارچوب ایدئولوژیک اساسی همچنان زمینه ذهنی سیاستها را شکل میدهد.
از این منظر، هرچند جزیره قبرس بهعنوان یک جزء مستقیم از چشمانداز «سرزمین موعود» تلقی نمیشود، اما به عنوان یک عنصر پیرامونی ژئواستراتژیک همسو با منطق تضمین امنیت جغرافیای، برای ایجاد یک حوزه نفوذ منطقهای قرار میگیرد. به عبارت دیگر، مشارکت استراتژیک عمیق ایجادشده با قبرس نهتنها در الزامات ملموس نظامی یا انرژی، بلکه در انگیزههای تاریخی و مذهبی، ریشه دارد. از طریق این پویایی، اسرائیل به دنبال ایجاد تعادل در حوزههای نفوذ بازیگرانی است که آنها را تهدید تلقی و از این طریق امنیت مادی خود را تثبیت میکند و همزمان از طریق یک دیدگاه ایدئولوژیک، به آن امنیت مشروعیت میبخشد.
موضع دولت ترکیه چیست؟
تغییر کیفی اخیر در گفتمان اسرائیل در مورد قبرس، همراه با مانورهای راهبردی همراه آن، تأثیر مستقیم و دگرگونکنندهای بر توازن قدرت در شرق مدیترانه داشته است. سیاستهای توسعهطلبانه شهرکسازی اسرائیل و عملیات نظامی وحشیانه در سرزمینهای فلسطینی منجر به انزوای منطقهای فزایندهای شده است. این امر، اسرائیل را به تعمیق همکاری خود با یونان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس سوق داده است تا جایگاه منطقهای و منافع انرژی خود را تضمین کند.
البته این اتحاد سهجانبه بهعنوان منبعی از ریسک استراتژیک چندبعدی برای ترکیه تلقی میشود. این امر پتانسیل تضعیف موقعیت مذاکرهای ترکیه در اختلافات بر سر حوزههای قضایی دریایی و مرزهای فلات قاره را دارد، زیرا بهطور مستقیم بر پارامترهای دفاعی و امنیت انرژی این کشور تأثیر میگذارد. مطمئناً، دیدگاه ژئوپلیتیکی غالب در آنکارا، رویکرد اسرائیل به قبرس را فراتر از یک مشارکت انرژی صرف میداند. این رویکرد بهعنوان تلاشی از سوی اسرائیل برای استفاده از این جزیره بهعنوان ابزاری راهبردی در راستای محدود کردن قدرت منطقهای ترکیه، کاهش انعطافپذیری ژئوپلیتیکی آن و متحد کردن بازیگران غربی در یک ائتلاف ضد ترکیه تلقی میشود.
نزدیکی تلآویو به غرب
سیاست اسرائیل در قبال قبرس همچنین بازتابی از همسویی راهبردی آن با جهان غرب است. اسرائیل با متمرکز بر یونان و قبرس به عنوان جایگزینی برای کریدور ترکیه برای انتقال منابع انرژی شرق مدیترانه به اروپا، اعتبار خود را بهعنوان یک متحد انرژی قابلاعتماد برای اتحادیه اروپا و غرب تقویت میکند. این امر همزمان با هدف تضعیف راهبردی موقعیت مرکزی و اهرم ژئوپلیتیکی آنکارا در معادله انرژی منطقهای است. بهطور ویژه، تحریمها و فشارهای سیاسی فعلی یا بالقوه اتحادیه اروپا بر ترکیه، فضای فرصت اضافی را برای اسرائیل فراهم میکند تا این مانور راهبردی را بیشتر تعمیق بخشد. از دیدگاه ترکیه، این محیط ژئوپلیتیکی در راستای سیاست مهار اسرائیل نسبت به آنکارا تفسیر میشود.
از این زاویه، مشارکت متمرکز بر انرژی که اسرائیل با قبرس و یونان شکل داده است، میتواند به عنوان تلاشی ظریف برای همسو کردن قدرتهای غربی علیه ترکیه و سوق دادن آنکارا به انزوای استراتژیک تلقی شود. بااینحال، رزمایشهای نظامی، همکاریهای اطلاعاتی و معاملات سیستمهای دفاعی بین اسرائیل، کشورهای عضو شورای همکاری خلیجفارس و یونان، از دیدگاه ترکیه، نشاندهنده «خطر انزوا»ی فزاینده است. این نوع همکاریها میتوانند در صورت بروز بحران احتمالی، تعادل در محور ترکیه-یونان را بر هم زنند. احتمالا اسرائیل به دنبال تحریک رویارویی مستقیم بین ترکیه و یونان است؛ با وجود این، ماهیت مداوم این تنشها میتواند به تدریج قدرت دیپلماتیک و اقتصادی ترکیه را تضعیف کند. بنابراین، رویکرد منطقهای اسرائیل را میتوان نه بهعنوان تلاشی برای درگیری مستقیم، بلکه بهعنوان یک «سیاست موازنه» با هدف حفظ وضعیت تنش مداوم و انحراف استراتژیک برای آنکارا در نظر گرفت.
نتیجهگیری
همکاری راهبردی بین اسرائیل و شورای همکاری خلیجفارس دارای ساختاری چندلایه است. اگرچه این همکاری در چارچوبی منطقی با هدف تضمین امنیت انرژی و گسترش شبکه اتحاد منطقهای اسرائیل بنا شده است، اما پیامدهای ژئوپلیتیکی قابل توجهی نیز برای ترکیه به همراه دارد. بنابراین، موقعیت ژئواستراتژیک قبرس برای اسرائیل، هم به ابزاری برای کنترل شریانهای انرژی شرق مدیترانه و هم به ابزاری برای تقویت کمربند امنیتی اطراف آن تبدیل شده است.
نفوذ تاریخی و ایدئولوژیک مفهوم «سرزمین موعود» پایه فکری این سیاستها را تشکیل میدهد. از سوی دیگر، برای ترکیه این تغییرات هم به حاشیه راندن مسیرهای مهم انرژی و هم افزایش تهدیدات امنیتی را نشان میدهد. بنابراین، رویکرد اسرائیل نسبت به قبرس را میتوان نه بهعنوان یک تاکتیک تجاوز مستقیم، بلکه بهعنوان یک راهبرد مهار پایدار با هدف مهار نفوذ ترکیه در منطقه و حفظ موضع دفاعی مداوم آن درک کرد.