حقیقت پنهان پشت یادمان جانباختگان اسکله شهید رجایی
حمید الماسینیا- در حاشیه بندر عظیم شهید رجایی، جایی میان صدای بوق کشتیها و بوی نمک و نفت، یادمانی خاموش قد علم کرده است؛ سنگی ساده که بر آن نام چند کارمند، کارگر و ملوان نقش بسته شده و رهگذران شاید آن را نشانهای از احترام بدانند، اما برای خانوادههای داغدار و همکاران قدیمی، این یادمان تنها سندی از فراموشی است و فراموشیِ حقیقتی که ماه ها زیر غبار رسمیسازی و سکوت مدفون مانده است.
حادثهی تلخ در یکی از روزهای بهار 1404 رخ داد و انفجاری در محوطه بندر، آتشسوزی گسترده و جانباختن چند کارگر که در آن روز مسئول تخلیه محمولههای قابل اشتعال بودند که روایت رسمی ساده بود: «سانحهی کاری». اما در روایتهای غیررسمی، ماجرا رنگ دیگری گرفت از نبود تجهیزات ایمنی استاندارد گرفته تا ساعات کاری سنگین و بینظارت مقصر شد و پرونده در سکوت بسته شد، بیآنکه مسئولی پاسخگو باشد.
چند ماه بعد از حادثه، یادمانی در اسکله شهید رجایی ساخته شد و یادمانی سرد با چهرههایی بیصدا به نمایش در آمد اما یادمانها معمولاً برای زنده نگه داشتن یاد قربانیان ساخته میشوند، اما در این مورد، بسیاری از خانوادهها و همکاران معتقدند که این یادمان بیشتر برای خاموش کردن صداها ساخته شد تا برای شنیده شدنشان باشد و هیچ تحقیق عمومی یا شفافسازی درباره علت دقیق حادثه، نحوه امدادرسانی و مسئولیتهای سازمانی انجام نشد.
اسکله شهید رجایی امروز قلب تپندهی تجارت جنوب است، اما در پشت این چرخ عظیم اقتصادی، صدها کارگر روزمزد و پیمانی بیآنکه بیمهی ایمنی یا آموزش کافی داشته باشند، با دستهای پینهبسته در برابر خطر کار میکنند. جانباختگان یادمان، نمایندگان همان نسل خاموشند، نسلی که صدایشان نه در رسانهها و نه در گزارشهای رسمی شنیده شد
یادمان جانباختگان اگرچه در ظاهر نمادی از احترام است، اما در عمق خود پرسشی دردناک را زنده میکند که آیا توسعهی بندری و صنعتی در جنوب، بدون در نظر گرفتن امنیت انسانی، چیزی جزء باز تولید همان فاجعههاست؟ در حالیکه آمار حوادث کاری در بنادر جنوبی کشور هر سال بالا میرود، سیاستهای نظارتی همچنان درگیر آمارسازی و نمایش ظاهریاند.
عکسهایی که هنوز حرف دارد عکسهای این یادمان اگر میتوانست سخن بگوید، شاید میگفت: «من فقط نام نیستم، من هشدارم. هشدار به همهی کسانی که میان منافع اقتصادی و جان انسانها، دومی را فراموش کردهاند.» شاید روزی برسد که این یادمان، نه فقط نشانی از مرگ، بلکه نقطهی آغاز بازنگری در فرهنگ ایمنی و کرامت کارگران باشد و اما تا آن روز، صدای موج و باد در اسکله، تنها مرثیهای است برای مردانی که در سکوت سوختند و در سکوت به خاک سپرده شدند.