printlogo


پشت‌پرده چرخش راهبردی در اقتصاد عربستان

رضا رضایی- عربستان سعودی با تولید روزانه حدود ۱۰میلیون بشکه، پس از ایالات‌متحده، دومین تولیدکننده نفت در جهان بوده که تولید ناخالص داخلی اسمی آن تقریباً ۱.۱تریلیون دلار است. در همین حال، صادرات نفت ۹۰درصد از درآمدهای صادراتی، ۷۵درصد از درآمد بودجه و ۴۵درصد از تولید ناخالص داخلی این کشور را تشکیل می‌دهد، اما با گذار تدریجی جهان به منابع انرژی جایگزین، دولت سعودی نمی‌تواند لزوم آماده‌شدن برای دوره پسانفت را نادیده بگیرد.
به گزارش «اقتصادسرآمد» عربستان سعودی با دوچالش اساسی روبه‌روست؛ نخست، باید سیستم اتحادهای سیاسی-دفاعی خود را برای امنیت سرمایه‌گذاری‌ها در اقتصاد ملی تضمین کند که این امر در منطقه‌ای بی‌ثبات مانند خاورمیانه آسان نیست. دوم، دولت باید با ایجاد شرایط مطلوب برای توسعه صنایع جدید، تلاش‌ها و منابع قابل‌توجهی را به سمت نوسازی اقتصاد هدایت کند. 
در عرصه جهانی، این کشور به دنبال تنوع بخشیدن به روابط خارجی خود، از جمله کاهش وابستگی به ایالات‌متحده است. عربستان یک سلطنت مطلقه به رهبری ولیعهد محمد بن‌سلمان آل‌سعود، حاکم بالفعل کشور، است. به‌طور سنتی، این کشور به تجارت با ایالات‌متحده، حمایت نظامی و تأمین تسلیحات آن متکی بوده است.

تنوع‌بخشی به سیاست خارجی
پیمان بین کشورهای حاشیه خلیج‌فارس و ایالات‌متحده که در اواخر دهه‌۱۹۷۰ منعقد شد، مدت‌ها مؤثر تلقی می‌شد. قدرت آن به‌ویژه در سال‌۱۹۹۱ آشکار شد و ایالات‌متحده ارتش عراق را که کویت را اشغال کرده بود، تقریباً نابود کرد. اما در دنیای امروز، حمایت آمریکا بسیار کمتر قابل‌اعتماد شده است. هنگامی که یمن در سال‌۲۰۱۹ به تأسیسات فرآوری نفت عربستان سعودی حمله کرد، ایالات‌متحده به دفاع از ریاض وارد عمل نشد.
بنابراین، در پس پرده انزواطلبی دولت ترامپ، سعودی‌ها به‌طور جدی نگران آینده خود هستند. در نتیجه، ریاض اکنون درپی یک سیاست خارجی متعادل‌تر است. این کشور در حال تقویت روابط خود با چین بوده که با گردش مالی ۱۰۰میلیارد دلار به شریک تجاری اصلی آن تبدیل شده است. علاوه‌بر این، پکن به‌عنوان میانجی در مذاکرات برای عادی‌سازی روابط عربستان و ایران عمل کرده و پس از رایزنی‌ها در چین، دوطرف توافقی را برای از سرگیری روابط دیپلماتیک امضا کردند. 
براساس گزارش تارنمای «کالیبر»؛ این احتمال وجود داشت که عادی‌سازی روابط با رژیم صهیونیستی با میانجیگری ایالات‌متحده مرحله مهمی در گسترش روابط خارجی عربستان سعودی باشد. این امر می‌توانست همکاری بین سرمایه‌گذاران سعودی و شرکت‌های فناوری و دفاعی اسرائیل و همچنین ساخت یک کریدور حمل‌ونقل بزرگ بین دوکشور را محقق کند. هدف این پروژه ادغام اقتصادها و ایجاد یک مسیر تجاری جدید بود که منطقه هند و اقیانوس آرام را به اتحادیه اروپا متصل می‌کرد، اما براساس برخی ادعاها، به دلیل جنگ در غزه و بمباران قطر توسط اسرائیل، سعودی‌ها برنامه‌های همکاری با تل‌آویو را به تعویق انداختند.
علاوه‌بر این، حمله به قطر به‌عنوان متحد آمریکا و عضو دیگر شورای همکاری خلیج‌فارس، ریاض را بر آن داشت تا نگرش خود را نسبت به اسرائیل مورد ارزیابی قرار دهد، زیرا سیاست‌های آن باعث نگرانی فزاینده‌ای در میان کشورهای خلیج‌فارس شده است. عربستان به دنبال نفوذ در جامعه مسلمانان است که این امر هرگونه حمایت عمومی از اسرائیل را در بحبوحه درگیری فلسطین و اعراب غیرممکن می‌کند. علاوه‌بر این، بمباران قطر توسط اسرائیل این سوءظن را در ریاض ایجاد کرده که تل آویو، تحت حمایت ایالات‌متحده قصد دارد منطقه را از طریق زور تغییر شکل دهد. 

اتحاد قوی در شورای همکاری خلیج‌فارس
سعودی‌ها باوجود اختلافات جدی قبلی خود، از قطر حمایت کردند. امروزه، کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس اتحاد قوی‌ای دارند و در حال بررسی اقدامات مشترک در مواجهه با تهدیدات خارجی فزاینده هستند. آن‌ها درک کرده‌اند که ثروت مبتنی بر نفت و گاز، بدون ارتش‌های قوی، این کشورها را در برابر تجاوز خارجی آسیب‌پذیر می‌کند، همانطور که در مورد کویت در سال‌۱۹۹۰ روی داد. کشورهای حوزه خلیج‌فارس توافق‌نامه‌های امنیتی خود را تمدید کرده‌اند و مفادی مشابه ماده‌۵ ناتو را که تصریح می‌کند حمله به یک عضو حمله به همه اعضا تلقی می‌شود، مجدداً تأیید کرده‌اند.
در حال حاضر، روابط بین کشورهای شورای همکاری خلیج‌فارس در حال تقویت و بحث‌هایی در مورد ایجاد یک ساختار دفاعی مشترک در جریان است. اگرچه فقدان اعتماد متقابل هنوز مانع اجرای آن می‌شود. به دلیل بی‌ثباتی فزاینده در خاورمیانه و موضع انزواطلبانه ایالات‌متحده که زمانی حامی اصلی کشورهای نفتی منطقه بود، عربستان در حال تقویت همکاری نظامی خود با پاکستان، یک قدرت هسته‌ای، است. در ۱۷سپتامبر‌۲۰۲۵، دوطرف یک توافق‌نامه دفاع متقابل راهبردی را امضا کردند.
اگرچه متن کامل این پیمان منتشر نشده است، اما براساس اعلام ریاض شامل ‌بندی است که تصریح می‌کند هرگونه اقدام تجاوزکارانه علیه یکی از طرفین، به‌عنوان اقدام تجاوزکارانه علیه هر دوطرف تلقی خواهد شد. محمد بن‌سلمان به دنبال تضمین امنیت کشورش است، زیرا تنها در شرایط ثبات می‌توان سرمایه‌گذارانی با میلیاردها دلار، فناوری‌های پیشرفته را جذب کرد. 

چشم‌انداز طرح‌های اقتصادی عربستان
در قلب پروژه نوسازی چشم‌انداز‌۲۰۳۰، ساخت شهری برای آینده یا «نئوم» قرار دارد. این پروژه توسط صندوق سرمایه‌گذاری عمومی با تخصیص ۵۰۰میلیارد دلار تأمین مالی می‌شود. ولیعهد عربستان، نئوم را شهری مستقل از «نظام دولتی موجود» با قوانین مالیاتی و همچنین «چارچوب قضایی مستقل» تصور می‌کند. یعنی عربستان در حال پیروی از امارات متحده عربی است که شرایط مالیاتی و قانونی مطلوبی را برای سرمایه‌گذاران خارجی ایجاد کرد. زیرا محیط مناسب برای کسب‌وکار، پیش‌نیاز اصلی جذب سرمایه است.
شرکت سرمایه‌گذاری دولتی نیز قصد دارد تا سال‌۲۰۳۰، تقریبا ۱۰۰میلیارد دلار سرمایه‌گذاری کند که کاملاً با جاه‌طلبی ولیعهد برای کاهش وابستگی ریاض به نفت همسو است. براساس اعلام این شرکت، بخش‌هایی مانند هوش مصنوعی، تولید و انرژی سبز در اولویت توسعه قرار دارند. یکی از پروژه‌های کلیدی آن شامل ایجاد یک قطب صنعتی و مهندسی کاملاً خودکار در ریاض است که به تولید رباتیک اختصاص دارد.
شرکت چینی داهوا تکنولوژی، یکی از رهبران جهان در زمینه نظارت تصویری، پیش از این از تأسیس یک سرمایه‌گذاری مشترک خبر داده بود. همچنین توجه ویژه‌ای به توسعه مراکز داده معطوف شده است. طرفداران این ابتکار معتقدند که این امر به قرار گرفتن ریاض در میان پیشگامان در زیرساخت‌های فناوری اطلاعات کمک خواهد کرد.
گزارش‌ها نشان می‌دهد که شرکت دولتی تازه تأسیس‌Humain قصد دارد تا ۶درصد از حجم کار هوش مصنوعی جهان را در سال‌های آینده مدیریت کند. شرکت‌های پیشرو فناوری جهانی نیز پیش از این علاقه خود را برای همکاری در این ابتکار ابراز کرده‌اند. همچنین شرکت‌های سعودی و چینی قصد دارند بزرگ‌ترین خوشه صنعتی آلومینیوم را در ریاض بسازند. تا سال‌۲۰۲۳، تعداد کارخانه‌هایی که از طریق پروژه‌های مشترک با شرکت‌های چینی و آمریکایی تأسیس شده‌اند، در مقایسه با سال‌۲۰۱۶ که برنامه چشم‌انداز‌۲۰۳۰ آغاز شد، ۵۰درصد افزایش یافته است.
اگر این روند ادامه یابد تا سال۲۰۳۵ حدود ۳۲هزار شرکت از این نوع در عربستان فعالیت خواهند کرد. بدین ترتیب، سعودی آمادگی خود را برای همکاری عملی با رقبای ژئوپلیتیکی خود یعنی ایالات‌متحده و چین نشان می‌دهد. علاوه‌بر این، عربستان قصد دارد برنامه هسته‌ای خود را توسعه دهد. قرار است ساخت یک نیروگاه هسته‌ای بزرگ در سال‌۲۰۲۶ آغاز شود. در ابتدا، امیدها به ایالات‌متحده بود، اما اکنون پیشنهادهای مناقصه به چین، کره‌جنوبی، فرانسه و روسیه ارسال شده است. 
در مجموع، رهبری سعودی هدف بلندپروازانه‌ای را تعیین کرده و آن تبدیل کشور به یک قدرت علمی و صنعتی مدرن است. البته برای دستیابی به این هدف، اقدامات سیاسی و اقتصادی گسترده‌ای در حال انجام است، اما این پرسش همچنان وجود دارد که آیا این برنامه‌ها واقعاً می‌توانند در منطقه‌ای بی‌ثبات مانند غرب آسیا محقق شوند؟ تنها زمان پاسخ آن را مشخص خواهد کرد.