printlogo


«سرآمد» بررسی می‌کند؛
7نکته درباره فستیوال مردمی بندرعباس

فستیوال «خواجه عطا» الگویی موفق از اجرای برنامه‌های بوم‌محور
​​​​​​​گروه فرهنگ دریا- چهارمین دوره از فستیوال بزرگ مردمی، فرهنگی و اجتماعی «خواجه عطا» همزمان با روز «خواجه عطا» از ششم دی‌ماه فعالیت خود را آغاز کرد. بسیاری معتقدند که این رویداد فرصتی برای همنشینی پژوهشگران، هنرمندان و علاقه‌مندان فرهنگ بومی است؛ فضایی که در آن روایت‌های محلی، میراث معنوی و تجربه‌های زیسته، در کنار یکدیگر به اشتراک گذاشته می‌شوند.
به گزارش «اقتصاد سرآمد»، جشنواره بزرگ هرمزگانی‌ها از ابتدای هفته جاری‌(شنبه ششم دی‌ماه) فعالیت خود را آغاز کرده است و حالا می‌رود تا یک دوره تقریبا 90روزه را با جشن‌های فرهنگی و هنری که ریشه در سبک زندگی ساحل‌نشینان بخشی از هرمزگان دارد، طی کند. در این باره به نظر می‌رسد می‌توان چندنکته را مورد بررسی قرار داد:

اول: هویت و ماهیت
با نگاه هستی‌شناسی به پدیده فرهنگی موسوم به «خواجه عطا»، به‌راحتی می‌توان متوجه شد که اصل و اصالت این برنامه ریشه در هویت و فرهنگ مردم هرمزگان داشته و دارد. در همه استان‌ها رسم و رسومی خاص و ویژه وجود دارد که ریشه دیرینه دارد و می‌توان با جمع‌آوری و جهت‌دهی به این رسم و سنت‌ها، یک پدیده جشنواره‌ای خلق کرد. اهالی فکر و اندیشه در هرموزگان، چندسالی است به این فکر افتاده‌اند که سنت‌ها و آیین‌ها را کنار هم قرار داده و یک سیروسلوک فرهنگی-هنری آغاز کنند که کاری بسیار ارزشمند و اثرگذار خواهد بود. ایده‌پرداز این اقدام بزرگ، بهتر از همه می‌دانسته که چه موجود فرهنگی مهم و بزرگی را خلق می‌کند. 
«هویت‌سازی» یک فرایند همیشگی و دائمی است و عناصر آن در مسیر زمان و مکان شکل می‌گیرد. یک برنامه مانند جشنواره هرمزگان به نام «خواجه عطا» از آن عناصر برجسته و عالی است که به فرایند هویت‌سازی کمک می‌کند. این روند می‌تواند در آینده نزدیک، از هرمزگان یک قطب جدید فرهنگی-اجتماعی در ایران و حتی جهان بسازد.
جشنواره فرهنگی مانند آب دادن به گل است. یک گل به نام فرهنگ هرمزگان که سال‌ها کم‌توجه رها شده بود و اکنون فستیوال مردمی «خواجه‌عطا» آمده است تا آن را مجدد آبیاری و بذرافشانی کند. معلوم است که در آینده گل‌های تازه خواهد رست و چهره هرمزگان را زیباتر و متفاوت‌تر از همه استان‌های ایران خواهد کرد. 
برگزاری این برنامه آنقدر باارزش است که باید با نگاه ملی و فراملی به آن نگریست و انتظار داشت که مانند یک موشک قوی، هرمزگان را در فضای بالایی از اتمسفر جهانی قرار دهد و می‌تواند مانند برخی شهرهای معروف جهان که مرکز یک جشنواره ویژه هستند، آن را جهانی کند. البته این بستگی دارد به نگاه مسئولان و دست‌اندرکاران و برگزارکنندگان این برنامه ارزشمند که چقدر جدی به آن نگاه می‌کنند. 

دوم: نام خواجه عطا
اطلاع‌رسانی بهتر دست‌اندرکاران جشنواره هرمزگان بسیار مهم است. پاسخ به سوالات یکی از مهم‌ترین اجزای هویت‌سازی و اثرگذاری است. برای مثال، چرا نام این برنامه را «خواجه عطا» گذاشته‌اند؟ آیا از ابتدا همین بوده یا به‌دلیل شخصیت برجسته «خواجه عطا» در تاریخ هرمزگان، طراح یا طراحان این برنامه نام «خواجه عطا» را بر آن نهاده‌اند؟ به نظر می‌رسد مجموعه جشنواره‌ای که از دی‌ماه در هرمزگان شروع شده و تا پایان زمستان ادامه می‌یابد و سپس به عید زیبای نوروز وصل می‌شود، می‌تواند تبدیل به یک جریان ملی و حتی جهانی شود. چگونه؟
اول: ایران امروز به سمت توسعه دریایی حرکت کرده است. فارغ از نقدهایی که به روند و سرعت توسعه دریایی وجود دارد، اما رویکرد کلی دریایی شده است. در این مسیر و نگاه، برنامه‌های فرهنگی-هنری دریایی استان‌ها به‌طور طبیعی مورد توجه دولت و ملت قرار می‌گیرد. در این صورت است که برنامه‌ها و رسوم در استان‌های ساحلی، باید رنگ‌وبوی ملی بگیرند. به بیان روشن، توسعه دریایی فقط به معنای افزایش و گسترش وجه فیزیکی نیست و وجوه فرهنگی در آن بسیار مهم است. این وجوه فرهنگی از کجا می‌آیند؟ بی‌تردید از دل فرهنگ بومی استان‌های ساحلی. بنابراین، همواره وجهی از ملی‌شدن و رخداد در گستره ملی برای همه یا بخشی از سنت و آداب و فرهنگ دریایی استان‌های ساحلی در نظر گرفت. ابعادی که به اشتباه در جریان همین جشنواره هرمزگان آن را «بومی» می‌دانند. در حالی‌که می‌توان گفت ریشه در بوم هرمزگان دارد، اما گستره ملی می‌تواند بگیرد. با این نگرش، عنوانی مانند «خواجه عطا»، این نگاه کوتاه و ابتر می‌کند. اصرار به نام شخص، عنوان غیرایرانی، تاکید بر بوم محدود و... همه باعث کوتاه‌بردشدن آثار این جشنواره جالب و بزرگ می‌شود. شاید بهتر باشد کمی بازاندیشی و اصلاح صورت بگیرد. 
دوم: وجود یک فرهنگ و یک سنت دیرینه در یک جامعه، برای گسترش آن و معروفیت هرچه بیشتر آن دیار بوده و ارزش و اعتبار غایی آن به نفوذ و گسترش آن در سایر جوامع است. با این نگرش، آیا نام «خواجه عطا» برای چنین روندی کفایت می‌کند؟ گستره می‌دهد یا محدود می‌کند؟ آیا عنوان بهتری می‌تواند وجود داشته باشد؟

سوم: بعد بومی تا ملی 
اشاره کردیم و اینجا تاکید می‌کنیم که یک فرهنگ بومی، یک مسیر برای ملی‌شدن و حتی جهانی‌شدن است. با توجه به روند توسعه دریایی ایران از یک سو و زمینه پذیرش فرهنگی در جامعه خوش فرهنگ ایرانی، یک فرهنگ می‌تواند از یک بوم شروع شده و به گستره ملی برسد. به نظر می‌رسد حداقل برخی جلوه‌های فرهنگ بومی در جایی مانند هرمزگان نیز چنین قابلیتی داشته باشند. آن موارد کدامند و چه مواردی از جلوه‌های فرهنگی در مجموعه برنامه «خواجه عطا» می‌تواند بعد ملی به خود بگیرد و تبدیل به یک رفتار عمومی در فرهنگ عمومی کشور شود؟ آیا آن مورد یا موارد شناسایی شده‌اند؟ آیا برای طرح آن در گستره ملی برنامه‌ریزی شده است؟ 

چهارم: جذابیت گردشگری
یک مجموعه فرهنگی و هنری می‌تواند مبنای بسیار بزرگی برای جذب گردشگر از ایران و جهان باشد. نمونه‌های زیادی در سطح جهان را می‌توان برشمرد که با یک برنامه فرهنگی شناخته شده‌اند و هرساله، هزاران گردشگر را به‌واسطه آن برنامه به خود جذب می‌کنند و باعث آبادانی هرچه بیشتر شهر و دیار خود شده‌اند. یک نمونه مانند شهر ادینبروگ در اسکاتلند است. می‌دانیم که سالانه به مدت سه‌هفته یک سلسله برنامه‌های فرهنگی و هنری در این شهر کوچک برگزار می‌شود و موجب مشهوریت جهانی آن شده است. هزاران گردشگر هرساله برای شرکت در این برنامه بزرگ که تبدیل به یک برنامه جهانی شده است، برنامه‌ریزی می‌کنند. 
جشنواره سه‌ماهه «خواجه عطا» به نظر می‌رسد دارای چنین قابلیتی باشد. به شرط اینکه طراحان و برنامه‌ریزان نگاهی فراتر از یک «جشنواره بومی» به آن داشته باشند. به مرور زیرساخت فراهم و با نگاه به جذب گردشگر از ایران و جهان، مسیر را طی کنند. جالب است که آب‌وهوای هرمزگان در این ماه‌ها -نسبت به سایر استان‌های سردسیر ایران- بسیار مطلوب و دل‌نشین است. هرمزگان در این روزها خیلی خواستنی می‌شود. در این هوای خواستنی، مجموعه‌ای برنامه‌های فرهنگی و شادی‌بخش هم باشد؛ چه از این بهتر؟ 
این است که اگر نگاه دست‌اندرکاران به ابعاد گسترده‌تر، ملی و حتی جهانی باشد، می‌توان در آینده نزدیک، با موج گردشگر ایرانی و خارجی، مسیر آبادانی بیشتر را پیش روی اهالی عشق هرمزگان قرار داد. این خود فرهنگ‌سازی، بسترسازی و آمادگی می‌خواهد که در طول زمان امکان ایجاد آن وجود دارد. 

پنجم: الگوسازی 
نکته جالب دیگری در این تحلیل می‌توانم به آن تاکید کنم، «الگوسازی برای سایر استان‌هاست». جشنواره بزرگ و غنی و زیبای «خواجه عطا» به اسامی دیگر و با استفاده از نغمه‌ها و رسوم می‌تواند در دیگر استان‌ها شکل و شمایل بگیرد. برخی مناطق عجیب قابلیت فرهنگی و هنری دارند. به‌عنوان نمونه قشم، یک دنیا تنوع فرهنگی دارد که به تنهایی قابلیت تبدیل به یک قطب فرهنگی-هنری و گردشگری دارد. استان‌های گیلان، مازندران، گلستان، بوشهر و سیستان و بلوچستان هم قابلیت‌های بزرگی دارند، اما برای این قابلیت‌ها برنامه‌ای تاکنون نداشته‌اند. اگر این استان‌ها، هرمزگان را الگو قرار دهند و تلاش کنند با جمع‌آوری و کنار هم قراردادن رسوم و سنت‌ها یک جریان فرهنگی راه‌اندازی کنند، کار بزرگ هرمزگان را می‌توانند تکرار کنند. 
یکی از این استان‌ها به‌زعم این قلم که خیلی می‌تواند متفاوت و برجسته عمل کند، استان سیستان و بلوچستان است. غربت فرهنگی این استان در چشم و دل ایرانیان از یک سو و ریشه داشتن فرهنگ شاهنامه‌ای ایران‌زمین و زبان پارسی در این استان بزرگ و مهم 2رکن خارق‌العاده برای ریشه‌گذاری فرهنگی است. یکجا نام بلند رستم‌دستان در این استان می‌درخشد و دیگر وجود مبارک یعقوب لیث‌صفاری در این استان ریشه دارد. 2بذر جادویی برای ایجاد یک فرهنگ ملی؛ یکی عزت‌نفس ایرانیان را احیا کرد و دیگری زبان پارسی را. چه از این دو بهتر؟ به این دوستون اگر مجموعه‌ای از فرهنگ و هنر سیستان و بلوچستان اضافه شود و یک مجموعه فرهنگی-هنری ساخته شود، چه اتفاقی می‌افتد؟ به هر روی، سایر استان‌ها را به الگوبرداری از فرهنگ‌سازان زیبااندیش هرمزگان دعوت می‌کنیم تا برای استان خود، یک مجموعه فرهنگی-هنری ساخته و پرداخته کنند. 

ششم: چرا جشنواره
آداب و رسوم و سنن همگی با نشاط و سرور نیستند. برخی موارد هستند که گرچه ریشه فرهنگی قوی دارند، اما لزوما شاد نیستند. مثلا «هوره» در فرهنگ و هنر لرستانی‌ها و کردها به‌عنوان یک نوع موسیقی از رودخانه سیمره در استان لرستان و ایلام و کرمانشاه آغاز شده و تا چین و ژاپن می‌رسد. این یک نمونه بزرگ و مهم از یک نوع هنری است که به‌راحتی می‌تواند ملت‌های متعددی را درنوردد، اما غمگین است. «هوره یا مویه» بیشتر در سوگ می‌آید. در جشنواره «خواجه ‌عطا» هم ممکن است موارد مهمی از جلوه‌های سوگ باشد، اما طرح موضوع به‌عنوان جشنواره که بعد شادی‌آفرین دارد، معنای زیبا و عمیقی دارد. 
یک معنا ریشه‌داشتن شادی در فرهنگ ایرانیان است. تاریخ فرهنگی ایران نشان می‌دهد که این ملت، شادترین و پرجشن‌ترین تمدن در تمام تاریخ بشری بوده‌اند. البته این جشن‌ها و شادی‌ها امروزه کمتر دیده می‌شود؛ اما کمترشدن به معنای از بین رفتن نیست. ذات و ماهیت ایرانی، ذات گرما و شادی است. شادی، ایرانیان را به سرعت و با هیجان به خود جذب می‌کند. به آن‌ها انرژی و امید می‌بخشد و خستگی را به صفر مطلق می‌رساند. از این روست که انتخاب عنوان جشنواره برای جریان فرهنگی و فرهنگ‌سازی «خواجه عطا» خیلی مناسب است. هرچند که من علاقه‌مندم به جای عنوان جشنواره «خواجه عطا»، بگویم: «جشنواره بزرگ هرموزگان».

هفتم: دور از سیاست و افراط 
این برنامه مهم، با دو آفت بزرگ می‌تواند منهدم و نابود شود؛ یکی گرایش به سیاست و سیاست‌زدگی و دیگری افراط در اجرای برنامه‌هاست. سیاسی‌گری زمانی است که به بهانه یک برنامه فرهنگی، اهداف اغراض سیاسی را پیش ببرند و افراط زمانی است که به جای تعادل در فکر و رفتار، هیجان بی‌معنایی وارد کار شود. در هر دوصورت، اصل و ماهیت فرهنگ و فرهنگ‌سازی نابود می‌شود و جشنواره را دچار هزار و یک حاشیه می‌کند. و بدین‌سان، یک جریان بزرگ فرهنگی که می‌تواند ملی و حتی جهانی باشد، در حاشیه‌ها غرق می‌شود و بعد از مدتی به مرور رنگ باخته و نابود می‌شود. با این حساب باید مواظب «خواجه عطا» باشید و جشنواره بزرگ هرمزگان را که می‌تواند برای ما به یک پدیده بزرگ ملی تبدیل شود را پاس‌داری کنید.