بوی گَندِ فسادی که شهر را فرا گرفته!
باور بفرمایید در این اوضاع فوقِ بحرانی کشور کِراهت دارم حتی از اشاره به بعضی مشکلاتِ بی ارزش این روزهای اطرافمان، ولیکن چه می توان گفت جز فریاد وامصیبتا؟!
واقعیت تلخ این است که اتفاقات کوچک اطراف ما همچون موریانه در حال ویران نمودن پایه های کشور است و تنها با اهمیت دادن به آنها می توانیم راه نجات را بسازیم!
همه ما هر روز باید از خیابانهای شهرِ #سیل زده مان عبور کنیم!
این روزها برخلاف گذشته های نه چندان دور، بوی گندِ فساد را لازم نیست در اتاق های تاریک و مخفی جستجو کنیم کافی است دَرِ خانه را باز کنید و وارد اولین خیابان شهر بشوید!
به همت عده ای از منتخبان همشهری چنان بوی تَعفُنِ فساد فضای شهر را پر کرده که نیازی به هیچ اطلاعات و ارتباطات خاصی نیست !
بیست و چند میلیارد که هیچ است سرمایه های چند ده سال آینده هم سوخت و آب از آب تکان نمی خورد!
عجز بنده خدای اسطوره نمایِ معرفی شده توسط عده ای از خواصِ بی مسئولیتِ همشهری که با افتخار قدرتِ خود را در پشت این معجزه به رخ می کشیدند، خنجری بود در قلب هر شهروند فهمیده و دلسوزی!
چه بگوید این بنده خدا؟
چه دارد که بگوید در بازی و معاملات کثیفی که ندانسته واردش شده، امضاء کرده بدون اینکه بداند و اقلیت دلسوزی که بعد از دو سال مبارزه در خفا مقابل ظلم، چاره را در فریاد کشیدن فساد دیده اند و به ناچار دست به دامن فضای مجازی شده اند شاید دادرسی به کمک حق و حقوق به غارت رفته شهروندان بیاید!
چهل مدرک بی ارزش و با ارزش هم اگر داشته باشید وقتی آموزشی را برای صحیح رفتار کردن در جایگاهی که در آن قرار دارید نگرفته باشید عده ای نیششان تا بَنا گوش باز می شود و به طبیعت ساختاریِ بدنت سُخره خواهند گرفت!
و اما مسخره جای دیگری است نه نمایان شدن اندام مردانه!
مسخره آنجاست که بوی فساد تا عمق جان شهروندان را فرا گرفته و عده ای همچون کبک سرشان را زیر منافع پَستشان فرو کرده اند!
کجای تاریخ این شهر چنین بوی تعفنی پدیدار بود؟
چرا به اینجا رسیدیم؟
چرا نتیجه یکی از آزادترین انتخابات های شورا در تاریخ کوتاه دموکراسی ما به چنین تعفنی رسید که حتی نمی شود پنجره خانه ات را در خرم ترین شهر ایران بگشایی؟!
جالب اینکه از این همه علنی بودن ماجرا کسی کَکَش هم نمی گزَد و بجای پیگیری اعداد میلیاردی گم شده در فیلم هِر و کِر به بدن منتخبِ بیچاره خود می خندند که حاصل قدرت نمایی هایشان بود!
اصل ماجرا را پشت چرت و پرت گویی درباره مدیر نخبه شِشو یابشان مخفی کرده اند و میلیاردها واحد پولی که با امضاء هایشان مالیده اند به الک را می خواهند با هَجو خواندن احتمالِ سقوط مافیای اتاق تاریک شهر با نمایشی دیگر ختم به خیر کنند تا مردم بمانند و بوی تعفنی که تا پشت پنجره خانه هایشان آمده است!
اما مَگَر جز دست به دامان قانون شدن چاره دیگری مانده؟
افکار عمومی قطعا منتظر پیگیری ماجراها از به آب دادن عمدی سرمایه مردم شهر در ماجرای پل تا طرح های غیر مهندسی اجرا شده اند و تعطیلی پروژه های عمرانی که داشت شهر را تبدیل به قطب گردشگری کشور می کرد، هستند!
امیدوار و منتظریم چند نفر از اعضای شورای شهر که فریب اتاق فساد را خورده اند هر چه سریعتر از این دام خود را کنار بکشند و به یاد بیاورند تا انتهای دوره شورای آنها چیزی نمانده اما مردم قطعا تفاوت بین آزاد مردانی که به اشتباهشان اقرار می کنند و آنها که منبع شر و فساد هستند را تشخیص خواهند داد!