آقای ظریف! این انتخاب خودتان است
حضور «محمدجواد ظریف» در صحن علنی مجلس جدید و واکنشهای تند «رهیافتگان به این مجلس» به سخنان وزیر امور خارجه، طی روزهای اخیر واکنشهای گوناگونی را در مطبوعات و محافل سیاسی برانگیخت.
شماری، عمدتا از اصلاح طلبان و اعتدالیون در حمایت از مسئول دستگاه دیپلماسی این برخوردها را تخریبی، بهانهدادن به دشمنان و خودزنی ارزیابی کردند که شانیت این مسئولیت را بهشدت خدشهدار کرده است. گروه دیگری که آنان هم بهطور عمده از تندروهای شناخته شده هستند این برخوردها را درست، اصولی و انقلابی توصیف کردند و احتمال میرود که در صورت تکرار حضور ظریف یا سایر وزیران کابینه «روحانی» این برخوردها بازهم انجام شود.
اینکه در این میان کدام نظرها درست یا نادرست است، هدف این نوشتار نیست بلکه هدف، علتیابی بروز چنین برخوردی با یک وزیر است. ظریف در این نشست مجبور شد برای تایید کارنامه خود، بهخصوص در مورد برجام ــ به نقل قولهای مثبت رهبری درباره خودش متوسل شود که این تمهید هم کارساز نشد و مدعیان انقلابیگری در بهارستان به واکنشهای تند خود ادامه دادند.
در اینکه سیاست عرصه تدبیر یا به قول سرکار استوار سریال «صمد»، «پولیتیکزدن» سیاسیون است، شکی نیست حتی اگر شخص، در نظام جمهوری اسلامی مسئولیت داشته باشد زیرا گاهی الزاما باید از این ترفندها استفاده شود. ظریف هم از این قاعده مستثنی نیست و در عرصه بینالمللی گاه مجبور است به موضوعات، رقت و غلظت ببخشد اما، وارونه بیان کردن موضوعی که حق و حقوق شمار زیادی از شهروندان را از بین میبرد دیگر در دایره اخلاق است و رعایت نکردن آن، مصداق بارز بی اخلاقی است.
ظریف در یک برنامه تلویزیونی پرمخاطب در پاسخ به پرسش «رضا رشیدپور» که: «مردم میگویند چرا باید وضعیت ارتباط ما با دنیا چنین باشد؟»، پاسخ داد: «ما خودمان این زندگی را انتخاب کردهایم». وزارت پستی «انتصابی» است و بدون رای مردم بهدست میآید و اکنون پرسش این است که وزیر امور خارجه چطور میتواند نکتهای چنین مهم و کلان را با این صراحت از جانب مردم مطرح کند؟ او این پاسخ را بر اساس کدام نظرسنجی معتبر بهدست آورده که در داخل و خارج از ایران اینطور از جانب 80 میلیون تن نظر میدهد؟
اگر ظریف خود را نماینده مردم ایران میداند که البته اینطور نیست و اگر بر این موضوع پای میفشارد که «خودمان انتخاب کردهایم»، با اتکا به همان «ما» ــ نباید از رفتار و گفتار رهیافتگان به مجلس جدید گلهمند باشد چون آنها هم مانند ظریف خود را نماینده مردم ایران میدانند. پس این مجلس در دایره همان انتخابی است که ظریف به آن اشاره کرده و برای همین دیگر جای گلایهای باقی نمیماند.
ظزیف در مصاحبهای دیگر با شبکه «پی بی اس» آمریکا در سال 1394 گفت: «ما در ایران کسی را به خاطر عقیده و نظرش زندانی نمیکنیم». در وهله نخست شاید بهتر بود ظریف در پاسخ به این پرسش سکوت میکرد و آنرا از وظایف دستگاه قضا بر میشمرد اما در اینجا این پرسش از ظریف مطرح میشود که بهراستی کسی در ایران بهخاطر عقایدش در زندان نیست؟ عقایدی که بسیاری از آنها عقاید سیاسی است و دستگاه قضایی چند سالی است که موضوع «تعریف جرم سیاسی» را در دستور کار قرار داده و همین موضوع یعنی در ایران جرم عقیدتی و سیاسی وجود دارد، آنگاه آقای وزیر در مقابل دوربینهای رسانههای غربی لبخند میزند و وجود زندانیان عقیدتی و سیاسی را نفی میکند.
ظریف بارها از انتقادهایی که به او وارد شده گلایه کرده و تلویحا و تحقیقا گفته که در کار وزارت خارجه دخالت میشود. او در جلسه علنی روز یکشنبه 15 تیر ماه مجلس که با انتقادها و اعتراضهای تند به او همراه بود همچنین گفت: «...سیاست خارجی در چارچوب اهداف کلی نظام در [حوزه] اختیارات رهبری قرار دارد تا از دوگانهسازی و دعوای جناحی اجتناب شود». اگر این موضوع و علاوه بر آن دخالتهای برخی نهادهای موازی ظریف را ناراحت میکند چرا همچنان بر روی صندلی نشسته و استعفا نمیدهد؟ پس استعفا ندادن او نشان از این دارد که این رویه مورد تایید اوست چرا؟ چون خود آن را انتخاب کرده است.
در مجموع باید این نکته را یادآور شد که آنچه ظریف امروز از رسانهها، مجلس و ...واکنش میگیرد، حاصل عملکرد و انتخاب خود اوست با این تفاوت که ظریف براساس آنچه درباره خودش روی میدهد، حق تصمیمگیری و انتخاب دارد اما درباره آنچه مردم میخواهند، حق نمایندگی و انتخاب ندارد زیرا نظر مردم تنها و تنها از یک طریق و آنهم از طریق «همهپرسی» محقق میشود و هیچ شخص یا نهادی حق ندارد از راهی بهجز همهپرسی از زبان مردم و آنچه انتخاب آنان است سخن بگوید.
ضمن اینکه ظریف بارها و بارها به دوستان و رفقای منتقد خود یادآور شده که همگی با وجود این انتقادها، اعتراضها و حتی توهینها، در یک کشتی نشستهاند و در نهایت با هم، هم سو و هم نظرند.
*روزنامهنگار