چرا اقتصاد ایران دچار ابرتورم نشد
در مسیر کنترل تورم، باید اول از همه مساله تحریمها، مساله فضای کسب و کار داخلی و مساله رانت و فسادی که در اقتصادمان وجود دارد را حل کنیم تا درآمد ملی اقتصادمان افزایش پیدا کند.
اقتصاد ایران در این چند دهه، همواره با متوسط تورم بالایی دست و پنجه نرم کرده است. اما در این سال ها، به درست یا به غلط، اصطلاح ابرتورم نیز در اذهان عمومی شکل گرفته است. ابرتورمی که برخی با تورم بالا اشتباه می گیرند. اما سوال اینجاست که تعریف ابرتورم چیست و برای ممانعت از رسیدن هر اقتصادی به ابرتورم چه باید کرد و پیشنهادی کاربردی برای اقتصاد ایران چیست؟ برای پاسخ به این سوال، گفتگویی با دکتر کامران ندری استاد اقتصاد دانشگاه امام صادق (ع) داشتیم.
معنی ابر تورم این است که در یک ماه، نرخ تورم بیش تر از ۵۰ درصد افزایش پیدا کند. به عنوان نمونه، الان نرخ تورم ایران در آبان نسبت به ماه قبل (مهرماه) حدود ۵ درصد بود. حالا اگر این نرخ ۵۰ درصد یا بیشتر بود، به عنوان ابرتورم شناخته میشود. این تعریف علمی ابرتورم است.به عبارت دیگر، یک ماه نرخ تورم بیشتر ۵۰ درصد (البته به صورت پیاپی) باشد، یعنی اگر یک ماه این اتفاق بیفتد و ماه بعد حل شود، به آن ابرتورم گفته نمی شود. در حقیقت به صورت پیاپی، چند ماه متوالی نرخ تورم ماهانه بالای ۵۰ درصد باشد، اقتصاد آن کشور وارد ابرتورم شده است.
زمانی که ابرتورم اتفاق میافتد، شما به این فکر میافتید که مهارش کنید. ولی وقتی تورم به صورت تدریجی هست شما تلاشی برای مهارش نمیکنید. این را هم باید نظر داشت که زمانی که اقتصاد هر کشوری به تورم بالای ۵۰ ساله عادت کند، دیگر سیاستگذاران تصور میکنند که تورم همواره متوسط ۱۸ درصد بوده، حالا چرا باید پایین تر بیاورد؟
تورم بالای مزمن چند دهه ای، نه تنها صدماتش به اقتصاد از ابرتورم کمتر نیست، بلکه بیشتر هم هست. منتهی ابرتورم به یکباره خودش را نشان میدهد، ولی در مورد دوم، به مرور زمان اقتصاد را از پای در می آورد. بدون اینکه متوجه شویم. به بیان دیگر، تدریجی به اقتصاد ضربه میزند.
به هر حال اقتصاد ما بنیه خوبی دارد؛ بخش قابل ملاحظهای از درآمدهای دولت از محل مالیاتها تامین میشود و هنوز در واقع به آن مرحلهای که دولت برای تامین کسری بودجهاش، بخواهد پول خیلی زیادی چاپ کند، نرسیده است. هرچند تورم بالا را در حال حاضر داریم.
ما جزو کشورهایی هستیم که نرخ تورم بالایی را داریم. اگر این مسیر بخواهد ادامه پیدا کند، سال به سال وضع بدتر می شود، سال دیگر یعنی ۱۴۰۰، دولت برای تامین هزینههای خودش مجبور است که پول بیشتری را چاپ کند که این باز نرخ تورم را بالا می برد.
البته باید در نظر داشت که کشورهایی ابرتورم دارند، به یکباره دچار این ابرتورم نشدند. در حقیقت همانند یک سلول سرطانی می ماند که به مرور در حال تکثیر و رشد در بدن بیمار است و موقعی متوجه می شود که کاری نمی شود انجام داد. در حقیقت کشورها، به یکباره خودشان را وسط ابرتورم میبینند. متاسفانه در اقتصاد ما، احتمال وقوع ابرتورم نسبت به سالهای قبل، بالاتر رفته است ولی خوشبختانه این احتمال در حال حاضر خیلی بالا نیست.
درست است که اقتصاد ما دچار ابرتورم نشده است، اما تورم بالا هم چیز خوبی نیست. ما الان تنها کشوری در دنیا هستیم که پنج دهه تورم دو رقمی داشته است، و این تورم بالا در کنار اثرات منفی که روی رفاه خانوارها میگذارد، مخصوصا افرادی که درآمد ثبت دارند که با نرخ تورم افزایش پیدا نمی کند، در مجموع روی تولید هم تاثیر خیلی بالایی دارد.
این تورم بالا در واقع اثرات تورمی رشد نقدینگی را هم تشدید میکند. یعنی رشد نقدینگی، تورم را بالا میبرد و خود تورم هم مدام عاملی میشود برای تورم های بعدی. به عبارت دیگر تورم امسال میتواند تورم سال آینده را تشدید کند. لذا تنها راه برای جلوگیری از ورود اقتصاد ایران به سمت ابرتورم این است که باید رشد نقدینگی را مدیریت کنیم.
باید مدیریت رشد نقدینگی را مستقل کنیم و تحت اختیار دولت نباشد و بتوانیم بر اساس آموزه های علمی و قواعدی که اقتصاد پولی به ما می گوید، نقدینگی را مهار کنیم. اگر نقدینگی در واقع دستآویز اهداف سیاسی سیاستمداران بشود، ممکن است گرفتار ابرتورم هم نشویم، ولی گرفتار یک تورم بالای مزمن پنجاه ساله می شویم که به اندازه همان ابرتورم سه چهار ساله مضرر است. کشورهایی که دچار ابرتورم میشوند، ممکن است به مدت سه تا چهار سال این وضعیت طول بکشد و خیلی ضربه به اقتصاد میزند. ولی تورم بالای ۵۰ ساله معادل همان ابرتورم ۲ سه ساله کشورهای دیگر به اقتصاد لطمه میزند.
زمانی که کشور در شرایط تحریم قرار دارد، نمی تواند رشد اقتصادی قابل ملاحظه ای داشته باشد، کما اینکه در ده سال گذشته، رشد اقتصادی کشورمان صفر بوده است. وقتی رشد اقتصادی پایین است، خب نمیتوانیم درآمد مالیاتی را افزایش بدهیم.
باید رشد اقتصادی باشد تا درآمدهای مالیاتی دولت افزایش پیدا کند. بنابراین اولین کاری که باید دولت انجام دهد این است که هزینه هایش را مدیریت کند و هزینههای غیرضروری را حذف کند. دولت باید سیاستهایی را اتخاذ کند که منجر به رشد اقتصادی بشود. ببنید ما اگر در ۱۰ سال گذشته، همانند قبل تر، رشد اقتصادی به طور متوسط ۴ درصد داشتیم، الان تولید ناخالص داخلی کشورمان نزدیک به ۷۰ درصد نسبت به سال ۹۰ بالاتر رفته بود. یعنی درآمدهای کشور تقریبا ۲ برابر شده بود. خب درآمد مالیاتی هم دو برابر شده بود و دولت نیازی به چاپ کردن پول نداشت.
*کراشناس اقتصادی