printlogo


بی‌دولتی یا بد دولتی؟

 روایتی از هوش و استعداد دولت روحانی در مدیریت کشور، بسیاری معتقدند کشور در سال‌های گذشته در وضعیت بی‌دولتی قرار داشته است. مردم با وقوع هر بحران‌ و چالش‌ هیچ اثری از برنامه‌ریزی و تلاش دولت برای مقابله با بحران نمی‌دیدند. تنها نیروهایی که در صحنه مشاهده می‌شدند نیروهای مردمی و جهادی بودند. این نبود دولت فقط در یک حوزه نبود، عملا در همه‌ی حوزه‌ها شاهد بروز بحران مدیریت بودیم. این از کار افتادگی اجزای مختلف دولت به خاطر اختلال سیستم مدیریت دولت است. در واقع دولت مثل بدنی که مغزش از کار افتاده است و اندام‌ها از مغز فرمان دریافت نمی‌کنند. اما آیا مغز دولت روحانی از کار افتاده بود؟
بررسی اجزای دولت نشان می‌دهد که درست است دولت در بحران و مشکلات بی‌عمل است اما در حوزه های دیگر به شدت منسجم عمل کرده است. چشم و گوش آنجایی که قرار بود ببیند و بشنود بهتر از دولت‌های دیگر کار می‌کرد. دست و پای دولت آنجایی که قرار بود عمل کند بهتر از دیگران عمل می‌کرد. و قوه‌ی تعقل و طراحی دولت عملکرد خیره کننده‌ای در فهم و اعمال یک خواسته در کل اجزای دولت داشت. این مغز توانمند برای دولت روحانی، سازمان برنامه و بودجه بود و اختیار آن در دست یکی از نزدیک‌ترین افراد به حسن روحانی، محمدباقر نوبخت بود.
مروری به وضعیت سفرهای استانی نشان می دهد هر چند حسن روحانی به سختی تن به سفر و بازدید از استان‌ها و سر زدن به مردم می داد، اما محمدباقر نوبخت از سال 99 تا به امروز بیش از 30 سفر استانی رفته است. این تعداد سفر در کنار گزارشات متعدد نشان می‌دهد که نوبخت مشکلات کشور را می‌بیند و می‌شنود. علاوه بر این گوشی که نوبخت با عدم تخصیص منابع از سازمان‌ها و نهادهای دولتی و غیردولتی کشیده نشان می‌دهد که سازمان برنامه می‌داند که دستگاه‌ها مشغول چه کاری هستند. 
تکذیبیه‌ها و پاسخ‌های سازمان برنامه و بودجه به انتقادات رسانه‌ای تصویر دیگری است از هوشیار بودن این مغز. در مواردی علاوه بر تکذیبیه، فشارهای روابط عمومی به رسانه برای بازپس‌گیری انتقاد آغاز می‌شد. در مواردی بودجه سازمانی به خاطر انتقاد رسانه از محمدباقر نوبخت تخصیص پیدا نکرد تا آن رسانه از موضع خودش عقب‌نشینی کند. همه‌ی اینها یعنی اگر مغز بخواهد می‌تواند در عرض یک روز پیام را دریافت کند و برای مقابله با آن با تمام توان اقدام کند. همین توانمندی مغز برای جلوگیری از بروز بحران  در کشور نمی‌توانست به کار گرفته شود؟
اگر مغز در بدن کار نکند، به تدریج برخی از اندام ها دچار آسیب می شوند و بدن توان جایگزین کردن یا بهبود آنها را ندارد. تغییر و تحولات دولت روحانی به خوبی نشان می دهد که مغز دولت خوب کار می‌کند و هرجا ناهماهنگی ببیند، سیستم ایمنی عمل می‌کند. در اختلاف بین قاضی‌زاده هاشمی وزیر پرقدرت بهداشت که منابع زیادی را صرف طرح تحول سلامت کرده بود و نوبخت، قاضی زاده کنار گذاشته شد و معاون نوبخت در سازمان برنامه جایگزین او شد. در اختلاف بین مسعود نیلی  رئیس ستاد هماهنگی اقتصادی دولت و محمدباقر نوبخت، نیلی کنار گذاشته شد. در اختلاف بین همتی رئیس کل بانک مرکزی و نوبخت، همتی کنار گذاشته شد.  در سال‌های گذشته در اکثر اختلافاتی که در دولت شکل می‌گرفت و به عرصه‌ی عمومی کشیده می‌شد، سیستم ایمنی دولت به نفع مغز دولت عمل می‌کرد.
حتما بدنی که مغزش کار نمی کند توان انجام وظایف خودش را هم ندارد چه برسد به همراه کردن و مدیریت دیگران برای انجام اقدامات سنگینی که از یک بدن نرمال برنمی آید. نوبخت بخشی از آنچه دولت میخواست و خلاف خواست نمایندگان مردم و منافع مردم بود را توانست انجام بدهد. در موارد متعددی نمایندگان مجلس بیش از آنکه راهبر و ناظر دولت باشند، دست به دامان دولت برای تامین بودجه‌های مصوب خود در مجلس بودند. از بودجه‌های منطقه‌ای تا تلاش برای تحقق بودجه‌ای که خود در مجلس تصویب کرده بودند. البته این همراه کردن محدود در مجلس نبود و بسیاری از نهادهای بالادستی با ابزارهای متنوع نوبخت مجبور به همراهی با دولت بودند. 
اجرای مصوبه‌ی بنزینی نشان می دهد که نه تنها اجزای دولت درست کار می‌کنند که ذکاوت و هوشمندی هم در مغز دولت وجود دارد. تصمیم دولت برای یک اقدام به نحوی پیش رفت که این تصمیم به پای سه قوه نوشته شد و همراهی بقیه‌ی اجزای کشور را به همراه داشت. طراحی اینقدر هوشمندانه بود که بعد از گذشت دو سال یکی از روسای قوا سعی در شانه خالی کردن از زیر بار مسئولیت این کار داشت که به نظر چندان موفق نبود. این سیاست راه بنداز و جا بنداز یکی از نقاط پررنگ این دولت در سال‌های گذشته بود. اجرای این کار اینقدر هوشمندانه بود که سالها باید بگذرد تا مشخص شود، دانه‌ی یارانه پنهانی که توسط مغز دولت کاشته شد، تبدیل به چه درخت پرباری خواهد شد.
حدود یکسالی است که پروژه‌ی همسان‌سازی در حال انجام است. پروژه‌ای که از معلم و هیئت علمی گرفته تا بازنشسته‌ی لشگری و کشوری و مطالباتشان سوخت اجرای آن است. پروژه‌ای با هزینه‌ی بسیار زیاد بر کشور که عملا اقتصاد ایران را زمین‌گیر خواهد کرد اما حامیان جدی در بین توده‌های مردم دارد. هزینه‌های این پروژه برای امروز و فردا نیست و تا سالها دولت مستقر را درگیر خواهد کرد. طراحی و اجرای این سیاست نشان می‌دهد که دولت روحانی اگر میخواست می‌توانست. دولت روحانی دولت بی‌مغزی نبود. مسئله این بود که این مغز برای حل مشکلات کشور کار نکرد. مشغول پروژه‌های دیگری بود.