سیل میآید اما تشنهایم!
دهههاست که آنچه بحران مدیریت میخوانندش، به تمام پستوهای زندگی ایرانیان سرک کشیده و از آب تا آبمیوه را از تخریب خود بینصیب نگذاشته است.بهنظر میرسد پایان دههی ۹۰ و آغاز سال ۱۴۰۰ خورشیدی، همان نقطهی انجامی باشد که قرار بود پرگار روزگار، مردمان ایران را در حصاری که میکِشد جمع کند و طبیعت نیز، بلندگو بهدست، خبر اعلام ورود به بحرانی طبیعی را قرائت کند. ایرانِ ۱۴۰۰ درگیر بحرانهایی ااست که این بار در گرو سیاستهای منطقهای و جهانی نیست و دیپلماتها نمیتوانند برای بهبود وضعیتش، پای میز مذاکره بروند.در این یادداشت آنچه در چندماه گدشتهی جامعهی ایران اتفاق افتاده است، بررسی خواهد شد تا شاید خط و ربط تمام آنها را بتوان در قهر طبیعت از منشِ مدیریتی کشور استخراج کرد.
شیر از آب ارزانتر است
در سال ۱۴۰۰، قشری که در اعتراضهای معیشتی سالهای گذشته کمتر نامش شنیده میشد نیز، به خیابان آمد. تصویر غالب مردم از اعتراض دامداران سراسر کشور، خالیکردن تانکرهای شیر در کف خیابانها بود؛ با این توضیح که: از آب ارزانتر است. تولید شیر در دامداریها ارتباط مستقیمی با تامین علوفهی دامها دارد. سالی که به گواه کارشناسان محیط زیست، سالی خشک ارزیابی شده است، منجر به کاهش علوفهی مراتع شده و همین عامل گرانی علوفه و بهدنبال آن افزایش هزینههای تولید شیر را بهدنبال داشته است.بنا به صحبت دامداران با سایت اقتصادنیوز، نگهداری دام و تلاش برای تولید شیر نه تنها توجیه اقتصادی ندارد بلکه دامداران حاضرند بهجای خرید علوفه و سایر هزینههای جانبی، دامهای خود را سلاخی کرده و به کشتارگاه بفرستند.اعتراض دامداران در بسیاری از شهرهای ایران بالا گرفت اما آنچه در اصفهان گذشت، حکایت عجیبتری داشت.
ادامه در صفحه 2