printlogo


تولید و توسعه با بانوان کارآفرین کشور
رونق مشاغل خانگی در دستان زنان

گروه تولید- وحیده اسماعیلی - یکی از مهم‌ترین معیارها جهت سنجش درجه توسعه یافتگی یک کشور، میزان اهمیت و اعتباری است که آن کشور در ایجاد اشتغال و تولید اقتصادی به زنان می‌دهد. وقتی از اشتغال و کارآفرینی زنان بحث می‌شود، اولین چیزی که به ذهن می‌آید تعداد زنان کارمند و معلم است، در حالی که بالاترین میزان اشتغال به زنان روستایی، خوداشتغال و کارآفرین اختصاص دارد.به گزارش اقتصادسرآمد، با توجه به این‌که نیمی از کل جمعیت کشور را زنان تشکیل می‌دهند، عدم مشارکت زنان در فعالیت‌های اقتصادی می‌تواند مشکلی بر سر راه توسعه‌ی کشور تلقی شود. این درحالیست که ضرورت کارآفرینی زنان را باید با افزایش و گسترش فرصت‌های شغلی بر مبنای خلاقیت و نبوغ آنها مهیا کرد. کارآفرینی زن و مرد نمی شناسد و در این بین طی سالهای اخیر زنان زیادی برای تثبیت جایگاه خود درعرصه کار آفرینی ورود کردند، علیرغم اینکه موانع زیادی بر سر راه آنها قرار داشت اما اکنون این افراد موفق شده‌اند تا تفکرات منفی و پیش‌داورانه در مورد توانایی زنان را از میان بردارند.شروع فعالیت با دستان خالی و نبود حمایت های دولتی کلید واژه‌های این زنان موفق در کار آفرینی شان بود. به سراغ چند بانوی کارآفرین گیلانی رفتیم و از آنها در خصوص فعالیت و موانع پیش روی شان پرسیدیم.«آرچهر آل بویه» هنرمند سفالگر و مدیر مجتمع گردشگری آذرچهر در منطقه سیاهکل در کیلومتر یک جاده دیلمان روستای مهربن است. او از نوجوانی با آموزش سفالگری و رشد دراین رشته هنری موفق شد یکی از جوانترین مربیان صنایع دستی استان در سفالگری باشد. فعالیت چند ساله او به عنوان مربی و حضور در نمایشگاه‌های عرضه مستقیم صنایع دستی، فرصتی برای او بود تا به فکر راه‌اندازی کسب و کار مستقل خود باشد. این فرصت از سال ۱۳۸۳ برای او با اجاره کارگاهی در منطقه گردشگری سیاهکل فراهم شد.
از سفالگری در فنی حرفه ای تا راه اندازی
 مجموعه گردشگری
به طور حرفه‌ای از سال ۱۳۸۳ سفالگری را کسب و کار حرفه‌ای خودم انتخاب کردم و در این سال اولین کارگاه شخصی خودم را با اجاره کارگاهی از صنایع دستی در سیاهکل راه‌اندازی کردم.این کارآفرین می‌گوید: اولین تجربه حضور و عرضه تولیداتم هم در نمایشگاه تخصصی صنایع دستی بود که توانستم با فروش محصولات به یک شبکه ارتباطی خرید و فروش وصل شوم. در ابتدا سود کمی نصیبم‌ شد که توانستم با آن هزینه‌های اولیه کارگاهم را پوشش بدهم.سال های گذشته همزمان ۱۲ نفر در کارگاهم همزمان مشغول به کار و آموزش بودند اما مشکلات اقتصادی آنقدر زیاد بود که بعد از مدتی از تعداد مخاطبان و متقاضیان سفالگری من کاسته شد و من به ناچار وارد شغل دومم شدم. البته هیچگاه سفالگری را رها نکردم.کارآفرینی دردسرهای کوچک و بزرگی دارد که مهمترین آنها بی ثباتی است. وقتی از این زن کارآفرین می‌پرسم چگونه راه پیشرفت وی میسر شد؟ می‌گوید: ابتدا با خرید کارگاه از صنایع دستی و سپس خرید زمینی در مجاورت آن، به مرور کارگاهم را به مجموعه گردشگری تبدیل کردم. سالها طول کشید و حالا ۸ نفر در کنار من مشغولند. همچنین در مجموعه‌ی گردشگری ام، محصولات سفالگری خودم را به صورت مستقیم در مقابل مشتری تولید وعرضه می‌کنم. این کار، در جذب مشتری بیشتر خیلی تاثیر گذار بوده و موجب شد هنرم در معرض دید گردشگران قرار بگیرد. 
وقتی زن‌ها حامی هم می‌شوند
«زهره حکیمی» بانوی کارآفرین رحیم آبادی که سبزی خورد کردن و تهیه ترشیجات و فروش انواع صیفی جات را پیشه خود قرار داده هیچگاه گمان نمی‌کرد، آنقدر کسب و کارش رونق پیدا کند که بتواند بیش از ۵۰ زن سرپرست خانوار و دانشجو را زیر چتر حمایتی‌های خود قرار دهد. هر چند که خود هیچگاه از حمایتهای دستگاه‌های دولتی و بانکها برخوردار نشد. با وی از شروع کارش و سختی‌های که متحمل شد صحبت کردیم.
از کارگری در مزارع تا اشتغالزایی ۵۰ نفره
وی در پاسخ به این سوال که چگونه به فکرراه اندازی این فعالیت افتادید؟ می‌گوید:  بعد از کمی پرس و جو با همه پس‌انداز و سرمایه‌ام به مبلغ ۲۰۰ هزار تومان که از کارگری در مزارع داشتم و برای زمستان کنار گذاشته بودم توانستم یک دستگاه سه کیلویی سبزی خورد کن خریداری کنم. سال ۱۳۸۱ بود که اولین سفارش خودم را از خانواده و همسایه‌ها گرفتم. در ماه‌های سال اول فعالیتم، کسب و کارم شروع به سودهی کرد. آنقدر سفارش خورد کردن سبزی زیاد شد که ناچار بودم صبح‌های زود کارم را شروع کنم و تا پاسی از شب روزانه ۱۰۰ کیلو سبزی را با یک دستگاه سه کیلویی خورد می‌کردم. کم کم پیاز و دیگر سبزیهای خورشتی و ترشیجات هم به کارم اضافه شدند.آیا در این مدت از حمایتهای دولتی استفاده کردید؟ وی پاسخ این سوال را اینگونه می‌دهد: خیلی در مضیقه هستم. هیچ حمایتی از من که برای بیش از ۵۰ نفر اشتغالزایی کردم انجام نشد. مسؤولین از استاندار تا رییس بانک و نماینده آمدند بازدید کردند و رفتند. این بانوی کارآفرین در مورد توسعه‌ی کسب و کار خود توضیح می‌دهد: بعد از اینکه یک کارگاه کوچک اجاره کردم و تعداد دستگاه‌های سبزی خورد کن را افزایش دادم. کارم خیلی زیاد شده بود و به قدری سفارش داشتم که درعرض یکسال ۶ نفر نیرو اضافه کردم و خودم هم تا پاسی از شب کار می‌کردم تا بتوانم سفارش مشتری را جوابگو باشم. بعد از یکی دوسال دیگر موفق شدم زمینی ۳۰۰ متری خریداری کنم و یک خانه سه طبقه ساختم و کارگاهم را در طبقه همکف آن ایجاد کردم.  در حال حاضر حدود ۵۰ نفر به طور مستقیم و کمتر از ۱۰ نفر نیزغیر مستقیم در کارگاه من فعالیت دارند و حتی دو پسرم نیز با من کار می‌کنند. وی در مورد مشتریان خود و اینکه چه کسانی هستند توضیح می‌دهد: از سراسر کشور مشتری دارم. از بندرعباس، کرج، تهران سفارش سبزی قورمه و سبزی ترش واش دارم. حتی در بندرعباس یکی از مغازه داران فقط سبزیهای من را عرضه می‌کند و در آن شهر حرف اول درعرضه سبزی محلی گیلان را می‌زنم. الان برند خودم را در کشور دارم.
کافه مزرعه‌ای در فضای مجازی
گوهر یوسف‌زاده، فعال محیط زیست و فعال اجتماعی است. او همزمان با دغدغه‌های زیست محیطی، کسب و کار کوچکی را در فضای مجازی با فروش و عرضه تولیدات محلی زنان روستایی کار خود شروع کرد. او اکنون با کافه مزرعه، انواع سبزی، صیفی جات و برنج محلی تولید زنان روستایی گیلان را به سراسر کشورعرضه می‌کند. یوسف زاده که کسب و کارش را در روستای منگوده در حومه پیربازار آغاز کرده از مشکلات و چالش‌های این کار به مرور می گوید.