جامعه کدام مسیر اخلاقی را طی میکند
روزگاری چوپان دروغگو اولین داستان آموزشی کتاب های درسی مان بود که حکتمی را از زیبایی راستگویی در زندگی عیان میکرد و بلایی که دروغ ، زمینه ساز آن می شد به زبانی ساده راوی میگشت و کودکان هم از همان کوچکی در ذهن خویش مرور می کردند که دروغگو دشمن خداست !و چه دنیای قشنگی اگر کودکی دروغی می گفت ، فوری دهان را میشست تا زبان و کام را عاری از این گناه سازد و این راز آیین و مذهب و سنن جامعه ما را شکل میدهد و سخنی منسوب به کوروش که ایزدا ، وطن را از دروغ و خشکسالی در امان دار .اما متاسفانه امروز دروغ آن کراهت همیشگی را از دست داده و به مکر و فریب، پیراهن ابلیسی خویش را عوض کرده است تا با توجیه و مصلحت ، میهمان ناخوانده بزم ها گردد، فرق نمیکند که محفلی جدی یا بزمی برای شادی ها ، متاسفانه محور بیشتر گفتمان ها را دروغ شکل میدهد ، حتی در عرصه های اداری نیز نوعی از آن را شاهد هستیم، مغایرت آمارها خود تمثیلی است از این سخن !ترس از فریب در معاملات بی داد میکند و چک ها برگشت میخورند، سطح اعتماد تجاری جامعه نسبت به هم سست و شکننده است و اکثر گفتارها بدین سبب از ارزش ها تهی شده حتی لودگی جای طنز را گرفته است.در این فضا هم معدودی جوان به حکم جوانی حیا را کنار گذاشته اند و کام را ماوای الفاظ زشت قرار داده اند ، آنطور که اگر در گذری ، تصادفی بگو و مگویی را شاهد شوی ، الفاظی را می شنوی که در هیچ لغت نامه ای ترجمان آنرا از شرم نمی یابی !آری جامعه با آرمان های زیبا و مدینه فاضله، فاصله گرفته است، آن طور که هنرمندانش هم با معنای واژه هنرمند فاصله بسیار گرفته اند.دیروزی که لحظاتش با گفتارهای سعدی و حافظ و مولانا و سهراب قشنگ و عطرآگین میگشت به یک باره با لودگی برخی در این نسل گره میخورد و حرمت و ریش سفیدی فراموش شده این نسل میگردد ، فردی که خویش را هنرمند مینامد و اتفاقا میلیون ها مرید را گرد خویش جمع کرده است...
ادامه در صفحه 2